#عاشقانہ_شہدایۍ •🕊♥️• بهم مۍگفت: مݪیحہ...!😊 ما☝️یہ نگاهـ👀ـڪردن داریم! یہ دیدن!👁 من توۍخیابون🛣 شاید ببینم امّا☝️ #نگاه 👀 نمیڪنم❌  #شهید_عباس_بابایۍ #شهدا_چراغ_هاۍ_هدایت_هستند  ◉✿[✏ @chaadorihhaaa]✿◉     ═══✼🍃🌹🍃✼═══

#عاشقانہ_شهدايۍ•|🕊♥️|• براۍ رفتنش خودم ڪفشاشو واڪس زدم و جفت ڪردم... خودم با دستاۍخودم لباساشو اتو ڪردم... حتۍ... شڪل رفتنش رو هم خودم انتخاب ڪردم... ڪسۍ ڪه دلش با یڪی دیگه باشه رفتنش صد می ارزه بہ موندنش.... «السلام علیڪ یا بانوی دمشق» ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══

❤️🍃🌾💚🌾🌹 🌾💚 🌹 #عاشقانہ_شهدایۍ•🕊♥️• #حتما_بخونید👇 #نیت کردم چـهل روز روزه بگیرم ودعـای توسـل بخوانم .... بعد از چهل روز هر کسی آمد جوابم مثبت باشـد... شـب سی ونهم یا چهلـم بود کـہ ابراهیم آمد آمـده بود بلـه را بگیرد...;گفتـم من مهریه نمیخوام خانوادم رو راضی کنید... خیلی راحـت گفت من وقتِ اینکارا رو ندارم ...! عصبانی شـدم وگفتم شما که وقـت ندارید چرا میخواید ازدواج کنید ...؟! گفت درسـته که وقت ندارم ولی توڪل که دارم :)... #شهید_محمد_ابراهیم_همت #عاشقانه_شهدایۍ ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══

#عاشقانہ_شهدایۍ•🕊❤• همسـرم از همان اول پیشـنهاد داد ڪـہ هر وقـت دلخـوری از من داری ونمی توانی ابـراز ڪنی ,برایـم بنویـس ! خودش هم همین کار را می ڪرد. عادت داشت قبل از خـواب تمام مسائل روز را حل ڪند. خیلے وقت ها شب ها برایـم می نوشـت, کـہ امروز بخاطر فلان مسئلـہ از من دلخـور شدی ,منو ببخش 😔. آخـرش هم یک جملـہ عاشقانـہ برایم می نوشت 😍. گاهی من ڪاغذ را کـہ می خـوانـدم, می گفتم ;ڪدام مسئله را میگی ؟ من اصلا یادم نمیاد😁😁. یعنے آن مسئله اصلا من را درگیر نڪرده بود ,ولے پویا مراقب بود کـہ نکند من دلخـور شده باشـم. ..☺✨ 🕊🕊 #شهید_پویا_ایزدی ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══

#عاشقانہ_شهدایۍ•🕊❤• دیـر بـہ دیـر مے آمـد. اما تا پایـش را مے گذاشـت توے خـانـہ🏡 بگـــو بخنده مان شروع میشـد 😍 خـانــہ مان کوچک بود ; گاهے صدایـمــان می رفت طبقه پایین. یڪ روز همسایـہ پایینے بهم گفت : بخــدا اینقــدر دلــم میخواد یہ روز کـہ آقا مهدے میاد خونـہ لاے در خونتون باز باشــہ😕 من ببینم شما دوتـا زن وشوهر بـہ هم دیگـہ چے میگید ,کـہ اینقدر مے خندید؟😄😍 #شهید_مهدی_باکری ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══✼🌸✼═══

#عآشقانہ_شــہدایۍ°{🕊♥️}° روزی که قرار بود صیغه محرمیت بخوانیم☺️، بعد از محرم شدن به اتفاق خانواده‌های‌مان رفتیم یک ‌امام‌زاده زیارت💛 و بعد هم بیرون امام‌زاده نشستیم با هم صحبت کنیم 🍃 من که کنارش نشسته بودم، انگار کر بودم اصلاً هیچی نمی‌شنیدم😐، اما یادم هست خیلی از رهبر صحبت کردند☺️ بعد از عقد از اعتقاداتش گفت و از صحبت کردنش مشخص بود که خیلی طرفدار سرسخت آقاست🙂✌️ شدیداً نسبت به حضرت آقا غیرتی بود همه می‌گفتند «آقا ابوالفضل اصلاً ناراحت نمی‌شود☺️ » واقعاً کسی ناراحتی آقا ابوالفضل را ندیده بود، اما روی مسائل رهبری خیلی حساس بود و ناراحت می‌شد🙂 درباره با مسائل دیگر خیلی آرام بود و اصلاً ناراحت و عصبانی نمی شد❤️ راوے:همسرشهید #ابوالفضل_راه_چمنی🌹 ✿[ @chaadorihhaaa]✿   ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄

#عاشقانہ_شهدایۍ•🕊❤• دیـر بـہ دیـر مے آمـد. اما تا پایـش را مے گذاشـت توے خـانـہ🏡 بگـــو بخنده مان شروع میشـد 😍 خـانــہ مان کوچک بود ; گاهے صدایـمــان می رفت طبقه پایین. یڪ روز همسایـہ پایینے بهم گفت : بخــدا اینقــدر دلــم میخواد یہ روز کـہ آقا مهدے میاد خونـہ لاے در خونتون باز باشــہ😕 من ببینم شما دوتـا زن وشوهر بـہ هم دیگـہ چے میگید ,کـہ اینقدر مے خندید؟😄😍 #شهید_مهدی_باکری ✿[ @chaadorihhaaa]✿   ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄