#میہماݩ_زمیݩ•••
عطر یاس و ݩرگس•••
در مشام آسمـٰاݩ مۍپیچد•••
ڪۅچہ ـہاۍ مدیݩہ ساڪت و خݪوت است•••
قدم ـہای آرام پیغمبر خدا در ڪؤچہ ها حس مۍشود•••
زݩۍ زیبآ روۍ و مہربآݩ در بستر افتاده است•••
هیچڪس به دادش نمۍرسد•••
درد زایماݩ تاب و تواݩش را گرفتہ است•••
قطرات عرق آرام آرام بر پیشاݩے اش حرکت مۍکنند•••
درد دارد•••
از آسماݧ نسیمے مےوزد•••
آسیه بر خاݩہ وارد مےشود•••
عطر ساره در خاݩہ مےپیچد•••
صداۍ مریم گوش خدیجہ را نوازش مےکند•••
ݪبخݩد کلثوم دردش را تسکیٖݩ مےدهد•••
یادش آمد تݩہا نیست•••
با خیاݪ راحت چشماݩش را بست•••
زمیٖݩ آماده پذیرايۍ از مهماݩ آسماݩ است•••
زهرا•••
بیت رسوݪ خدا•••
همسر عݪۍ مرتضۍ•••
مادر حسݩیݩ و زیݩب کبرۍ•••
داستاݩ فاطمہ ادامہ دارد•••
خݩدهہای زمیٖݩ بے دݪیݪ نیست•••
او یاس عاݪم را در خود دارد•••
◉✿[✏ @chaadorihhaaa]✿◉
═══✼🍃🌹🍃✼═══