eitaa logo
چـــادرےهـــا |•°🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
74 فایل
﷽ دلـ♡ـمـ مےخواھَد آرام صدایتـ کنم: "ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ‌ ﯾاﺷاﻫِﺪَ کُلِّ ﻧَﺠْﻮۍ" وبگویمـ #طُ خودِ خودِ آرامشے ومن بیـقرارِ بیقـرار.♥ |•ارتباط با خادم•| @Khadem_alhoseinn |°• ڪانال‌دوممون •°| 🍃 @goollgoolii (۶شَهریور۹۵) تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
چـــادرےهـــا |•°🌸
#عشق_در_لوای_چادر 💘💘 #با_هم_بخوانیم👇 💗 👇 🍃 @chaadorihhaaa
  ➖•❥ به هزار و "یک" دلیل دوستش داشتم.. هزاریش به کنار! و آن "یک" دلیلیش به کنار.. "یک" دلیلی که خودِ افسون گرش میدانست..! چشمانِ نافذش را می دوخت به من، لبخندِ ژکوندش که مونالیزا را روسفید کرده بود، تحویلم میداد.. یعنی که رگ خواب تو را،بله..! بعد هم مثل ماه میرفت پشت ابرها! شِگردش بود.. تا محوش میشدم، با پارچه ای مشکی رنگ، رو میگرفت! خودِ عاشقم،نقطه ضعف به دستش دادم! همه چیز برمیگشت به هفت هشت سال پیش.. همان روزی که آن پارچه مشکی رنگ.. بلاخره از سرش افتاد..! بانویم شده بود.. آن هم بعد از پنج سال دربه دری.. سرش را تکان داد، موهایش رفت به این طرفو آن طرف.. رقصِ تارهایِ بلند لَختش.. عطر زنانگی پیچید در خانه! جلوه ی رویِ چون ماهش.. آن هم ماهی که "یک" تماشگر داشت و آن من بودم..! درست همانجا بود که محوش شدم..! درست همانجا بود که فهمید..! آن "یک" دلیل را..! بازی پارچه مشکی رنگ و موهایش..! پارچه ای که.. تکلیف مرا.. فرق مرا.. با بقیه.. روشن میکرد..! پارچه ای که.. بعد پنج سال آزگار.. از سرش لیز خورد.. تنها برای "یک" نفر.. من..! به هزار و "یک" دلیل دوستش داشتم آن "یک" دلیل،چادرش.. | 🍃 @chaadorihhaaa
❤️ شاهزاده خانم؛ گوشه نشینی در چاردیواریِ معصیت به تو نمی آید،من به جایت بودم یک هلی کوپتر اجاره میکردم و میرفتم سفر؛ سفر به دیارِ "چادر".. حال و هوایی تازه میکردم ! لابد شنیده ای که تا نباشد چیزَکی ، مردم نگویند چیزها. شرط میبندم دیارِ "چادر" هم چیزَک هایی دارد. البته شاهزاده ام؛شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن..برو با این هلی کوپتر اجاره ای همه چیز را با چشمهایت رصد کن. به تو قول عفّت (!) میدهم آنقدر خوش بگذرد که دلت برای سایه سارِ اَمنش تنگ بشود و دوباره قصد سفر کنی و این البته آغاز ماجراجویی تو خواهد بود.. در سفر به این دیار خارق العاده به آبادیِ "کتابش" حتما یک سری بزن، مردمانش بس مهمان نوازند و از تو با خوراک دلیل و برهان پذیرایی می کنند،حتم دارم نمک گیرشان خواهی شد! این را هم بگویم نگویی نگفتی؛ در آن آبادی کمی کوله بارت سنگین می شود اما می ارزد. حالا میتوانی خرت و پرت های معصیتت را کم کنی و در عوض سوغاتی های نجیبش را جاساز. از آبادی کتاب که عبور کنی،میرسی به خِطِّه یِ عشق،همانجا اُتراق کن. حقیقتش.. ممکن هست تو هم مثل خیلی های دیگر بروی و هیچوقت برنگردی.. آخر قدیمی ها می گفتند: خِطِّه یِ عشق راه برگردی ندارد! شاهزاده جان؛ خلاصه اگر هلی کوپتری اجاره کردی ، رفتی به آن دیار و بر هم نگشتی،به جان ما هم دعا کن.. 🌺 ✿[ @chaadorihhaaa]✿      ═══ ❃🌸❃ ═══