eitaa logo
چـــادرےهـــا |•°🌸
1.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
74 فایل
﷽ دلـ♡ـمـ مےخواھَد آرام صدایتـ کنم: "ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ‌ ﯾاﺷاﻫِﺪَ کُلِّ ﻧَﺠْﻮۍ" وبگویمـ #طُ خودِ خودِ آرامشے ومن بیـقرارِ بیقـرار.♥ |•ارتباط با خادم•| @Khadem_alhoseinn |°• ڪانال‌دوممون •°| 🍃 @goollgoolii (۶شَهریور۹۵) تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨ ✨ 📝 خودش نیومد پدرم از پنجره نگاه کرده بود. منوچهر گوشه ي اتاق نماز می خوند. مادرم یک هفته فرصت خواست تا جواب بده. من یه خواستگار پولدار تحصیل کرده داشتم. ولی منوچهر تحصیلات نداشت تا دوم دبیرستان خونده بود و رفته بود سرکار.توي مغازه مکانیکی کار میکرد. خانواده متوسطی داشت، حتی اجاره نشین هم بودند. هر کس میشنید میگفت: "تو دیوونه ای حتما میخوای بری تو یدونه اتاق هم زندگی کنی ..." خب من انقدر منوچهر رو دوست داشتم که این کار رو می کردم. یک هفته شد یک ماه. ما هم رو میدیدیم منوچهر نگران بود. براي هر دومون سخت شده بود این بلاتکلیفی. بعد از یک ماه صبرش تمام شد. گفت :"من میخوام برم کردستان، برم پاوه. لااقل تکلیفم رو بدونم. من چی کار کنم فرشته؟" منوچهر صبور بود. بی قرار که می شد من هم بی طاقت می شدم. با خانواده ام حرف زدم. دایی هام زیاد موافق نبودند. گفتم: "اگر مخالفید با پدرم میریم محضر عقد میکنیم ". خیالم از بابت اون راحت بود. اونها که کاری نمیتونستن بکنن... به پدرم گفتم: "نمیخوام مهریه ام بیشتر از یک جلد قرآن و یک شاخه نبات باشه." اما به اصرار پدر برای اینکه فامیل حرفی نزنن به صد و ده هزار تومن راضی شدم. پدر منوچهر مهریه ام رو کرد صد و پنجاه هزار تومن. عید قربان عقد کردیم... عقد وارد شناسنامه ام نشد تا بتونم درس بخونم.... 《-حالا من قربانی شدم یا تو؟ منوچهر زل زد به چشم هاي فرشته. از پس زبانش که بر نمی آمد! فرشته چشم هایش را دزدید و گفت: " این که دیگه این همه فکر ندارد. معلوم است، من". منوچهر از ته دل خندید. فرشته گردنبندش را که منوچهر سر عقد گردنش کرده بود، بین انگشتانش گرفت و به تاریخ «21 بهمن 57» که منوچهر داده بود پشت آن کنده بودند، نگاه کرد.حالا احساس میکرد اگر آن روز حرفهاي منوچهر برایش قشنگ بود، امروز ذره ذره وجود او برایش ارزش دارد و زیباست. او مرد رؤیاهایش بود،قابل اعتماد،دوست داشتنی و نترس...》 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ••••●❥JOiN👇 🆔 @chaadorihhaaa ✨ ✨✨
✨ 📝 هرچی من از بلندي می ترسیدم، منوچهر عاشق بلندي و پرواز بود... باورش نمی شد من بترسم می گفت: "دختري که با سه چهار تا ژ_سه و یک قطار فشنگ دوشکا ده دوازده تا پشت بام رو می پره چه طور از بلندی می ترسه؟" کوه که می رفتیم، باید تله اسکی سوار میشد روی همین تله اسکی ها داشتم حافظ قرآن می شدم! من رو میبرد پیست موتورسواري می رفتیم کایت سواري. اگه قرار به دیدن فیلم بود، من رو می برد فیلم هاي نبرد کوبا و انقلاب الجزایر...! برام کتاب زیاد میاورد به خصوص رمان هاي تاریخی با هم می خوندیمشون... منوچهر تشویقم می کرد به درس خوندن. خودش تا دوم دبیرستان بیشتر نخونده بود. برام تعریف می کرد وقتی بچه بود و می رفت مدرسه، با دوستش،علی، برادر خونده شده بود، فقط به خاطر اینکه علی روی پشت بوم خونه شون یه قفس پر از کبوتر داشت! پدرش براي اتمام حجت سه بار از منوچهر می پرسد: "می خوای درس بخونی یا نه؟" منوچهرم می گه "نه" براي اینکه سر عقل بیاد، میذارتش سر کار توي مکانیکی. منوچهر دل به کار میده و درس و مدرسه رو میذاره کنار...!! به من می گفت "تو باید درس بخونی." می نشست درس خوندنم رو تماشا می کرد. دوست داشتیم همه ي لحظه ها رو کنار هم باشیم .نه براي اینکه حرف بزنیم، سکوتش رو هم دوست داشتیم. توي همون محله مون یه خونه اجاره کردیم . دو سه روز مونده بود به امتحانات ثلث سوم. شبا درس می خوندم منوچهر ازم می پرسید، می رفتم امتحان می دادم. بعد از امتحانات رفتیم ماه عسل. یه ماه و نیم همه ي شمال رو گشتیم. هر جا میرسیدیم و خوشمون میومد، چادر می زدیم و میموندیم. تازه اومده بودیم سر زندگیمون که جنگ شروع شد.... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ••••●❥JOiN👇 🆔 @chaadorihhaaa ✨ ✨✨
✨✨ 📝 اول دوم مهر بود. سر سفره ي ناهار از رادیو شنیدیم سربازای منقضی پنجاه و شش رو ارتش براي اعزام به جبهه خواسته... از منوچهر پرسیدم: "منقضی پنجاه و شش یعنی چی؟" گفت: "یعنی کسایی که سال پنجاه و شش خدمتشون تموم شده." داشتم حساب میکردم خدمت منوچهر کی تموم شده که برادرش رسول اومد دنبالش و رفتن بیرون... بعد از ظهر برگشت، با یه کوله خاکی رنگ... گفتم: " اینا رو برای چی گرفتي؟" گفت: "لازم میشه.... آماده شو با مریم و رسول میخوایم بریم بیرون." دوستم مریم با رسول تازه عقد کرده بودن ... شب رفتیم فرحزاد. دور میز نشسته بودیم که منوچهر گفت: "ما فردا عازمیم ". گفتم : "چی؟ به این زودي؟" گفت:"ما جزو همون هایی هستیم که اعلام شده باید بریم ". مریم پرسید : "ما کیه؟" گفت: "من و داداش رسول". مریم شروع کرد به نق زدن که «نه رسول، تو نباید بري. ما تازه عقد کردیم اگه بلایی سرت بیاد من چی کار کنم؟" من کلافه بودم، ولی دیدم اگر چیزی بگم، مریم روحیه اش بدتر میشه. تازه دو ماه بود عقد کرده بودند. باز من رفته بودم خونه ي خودم....... 《چشم هایش روي هم نمی رفت. خوابش نمیبرد. به چشم هاي منوچهر نگاه کرد. هیچ وقت نفهمیده بود چشم هاي او چه رنگی اند، قهوه اي میشی یا سبز؟انگار رنگ عوض میکردند. دست هاي او را در دستش گرفت و انگشتانش را دانه دانه لمس کرد. خنده ي تلخی کرد. دو تا شست هاي منوچهر هم اندازه نبودند. یکی از آنها پهن تر بود. سرکار پتک خورده بود. منوچهر میگفت: "همه دوتا شست دارند من یک شست دارم یک هفتاد!". می خواست همه ي آنها را در ذهنش نگه دارد. لازمش می شد. منوچهر گفت: "فقط یک چیز توی دنیا میتواند مرا از تو جدا کند ... یک عشق دیگر، عشق به خدا، همین". فرشته بغضش را قورت داد، دستش را زیر سرش گذاشت و گفت: "قول بده زیاد برایم بنویسی." اما منوچهر از نوشتن زیاد خوشش نمی آمد. جنگ هم که فرصتی برای این کارها نمی گذاشت. آهسته گفت: "حداقل یک خط". منوچهر دست فرشته را که بین دست هایش بود فشار داد. قول داد که بنویسد،تا آن جا که می تواند...》 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ••••●❥JOiN👇 🆔 @chaadorihhaaa ✨ ✨✨
امشب ۳ تا پارت داشتیم....😍😍😍 جبران دیشب....🙈😉 @chaadorihhaaa
#امام زمان آقا جان آغاز امامتت مبارک 😍 ان شاءالله دیدار رویت❤️ @chaadorihhaaa
🔴 تسلیت به مسیح پولی نژاد! @chaadorihhaaa
#گزارش مقاله جالب "صبح‌نو"👇 ⭕️ چرا جراحی‌های عجیب زیبایی با نامهای حیوانات رونق می‌گیرند⁉️ ● وارد سایت شده و روی این بخش👆 ضربه بزنید 👉 sobhe-no.ir @chaadorihhaaa
#معرفی_کتاب 📔 بررسی فقهی و حقوقی "حاکمیت، حجاب و عفاف" نویسنده: فاطمه فلاح تفتی 🌸 ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 🍃 @chaadorihhaaa
چـــادرےهـــا |•°🌸
#معرفی_کتاب 📔 بررسی فقهی و حقوقی "حاکمیت، حجاب و عفاف" نویسنده: فاطمه فلاح تفتی 🌸 ناشر: پژوهشگاه
📔 نام کتاب: بررسی فقهی و حقوقی "حاکمیت، عفاف و حجاب" توضیح:👇🏻 این کتاب در سه فصل ساماندهی شده است: 🔸فصل اول تلاش می‌کند با مفهوم شناسی اصطلاحات در این پژوهش، جایگاه هر اصطلاح را در نظام فقهی ـ حقوقی اسلام و ارتباط آن با حکومت اسلامی را مشخص نماید.  همچنین در این بخش با موضوع شناسی مسأله، به این امر توجه شده است که حیطه مسئولیت حکومت در حوزه حجاب و عفاف تا کجاست. 🎯 🔹فصل دوم به ساختار معرفتی، فقهی و حقوقی پرداخته و مبانی مسئولیت را مورد بررسی قرار می دهد.  از آنجا که حجاب از جمله مقولاتی است که در تلاقی اندیشه و عمل قرار دارد؛ لذا ضروری است خصوصیات نظام حکومتی اسلام تحلیل شود و بدین جهت این فصل در یک قسمت به چهارچوب نظری مسئولیت حکومت و در قسمت دیگر مبانی فقهی با منظر این چهارچوب نظری استنباط شده است. 🌺 🔻فصل سوم به عوامل تأثیرگذار در میزان پوشش از جمله "عقیده، سن و فرهنگ" پرداخته و تلاش می کند ضمن بررسی فقهی هر یک از این عوامل، میزان تأثیر گذاری هر یک از عوامل مذکور را در میزان مسئولیت حکومت، بیان کند.  و در بخش دیگر این فصل عرصه‌های مسئولیت حکومت با توجه به مبانی فقهی ذکر شده در فصل دوم و عوامل مؤثر بر مسئولیت، بیان شده است. 🌤 جهت سفارش خرید با تخفیف: https://bookroom.ir/book/66330/حاکمیت-حجاب-و-عفاف-بررسی-فقهی-و-حقوقی @chaadorihhaaa
‌• حجاب هم است و هم . زن این را از عمق جان و کُنه خود درمی‌یابد که اگر مرد او را تنها برای شهوت خویش بجوید و به جهت کامجویی از جسمش دوست بدارد به حقیقت زن بی‌اعتنایی کرده و انسانیت او را حقیر دانسته است. زن این را درک میکند که خودش بسیار زیباتر و غنی‌تر از جسمش هست چرا که این "من" زن (یا به عبارت بهتر "ذات" زن) هست که دارنده و نگهبان جسم است نه جسم زن. این ذات زن است که تن او را اداره می‌کند. ذات زن است که به سلامت و زیبایی جسمش می‌اندیشد. پس زن با خود درک می‌کند که اگر در حد جسمش دیده شود، تنها بر بخش کوچکی از گوهر وجود او تمرکز شده و هر انسانی این را توهین به خود به حساب می‌آورد. آنگاه زن به این می‌افتد که چگونه مرد را از جسم زیبا به ذات زیباترش منتقل کند تا او را فقط برای یک روکش زیبا دوست نداشته باشد بلکه ابتدا گوهر گرانقدر او را ببیند و درمقابلش تعظیم و احترام کند، سپس اگر زن قابل دانست او را به حریم مادی خویش نیز راه ‌دهد. شاهدیم که وی تنها راه و البته آسوده‌ترین راهی که می‌یابد، آنچیزی است که ظاهر است... پس حجاب، شیوه‌ای است و ؛ حال به نظر شما اگر در جاهایی از جهان از این راهکار ساده صرف‌ نظر می‌کنند و به جای آن به کارهای پرهزینه‌ای (مثل وضع قوانین بیشمار و تعیین مجریان فراوان جهت رسیدگی و آموزشهای مفصل جنسی در مدارس و...) روی می‌آورند چه نقصی در کار آنهاست؟! @chaadorihhaaa
اگه مایلید به مردم مظلوم کمک کنید از سایت رهبری امکانش هست http://www.leader.ir/fa/monies کمک ها رو انتخاب کنید سپس گزینه یمن رو @chaadorihhaaa