eitaa logo
چادرےام♡°
2.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
231 فایل
°• ❀ ﷽ یادت نرودبانو هربارڪھ از خانه پابه بیرون...[🌱] میگذارےگوشه ےچـادرٺ رادر دست بگیر...   وآرام زیرلب بگو:  ✨هذه امانتڪ یا فاطمة الزهرا♥.• حرفےسخنے: 📬| @rivoluzionario کارشناس ومشاور مذهبی : ✉️| @rostami_313 . تبادلات⇩ 💭‌| @Khademha1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿: رمان امیرعلی فوری زنگ زد به کیانا...دیگه به خودش اجازه میداد اسمشو صدا کنه: -الو....؟ -س...لام..کیانا خانوم..اینو...اینو خودت کشیدی؟ کیانا با طنازی خنده ایی کرد و گفت:پس چی...؟خوشگل شده؟ -امیرعلی با آرامش ذاتیش گفت:هر نقشی که از دست نگار ما برآید زیباست -کیانابا تخسی جواب داد:چشمم روشن...میخوای سر من هوو بیاری؟نگار کیه دیگه؟ امیرعلی گفت:خانوم من غلط بکنم سر همچین جواهری هوو بیارم -چرا...چرا صداتون میلرزه؟ -آخه...هنوزم باورم نمیشه جوابت مثبت باشه -کیانا نجوا کنان گفت:مگه میشه کسی آقا سید رو ببینه و دلباخته ش نشه؟ کیانا...دوستم داری واقعا؟ -با صدای کیانا گفتن امیر علی،کیانا آرامش عجیبی گرفت -آره،دوستت دارم...امیرعلی و صدای دوستت دارم کیانا در گوشهای امیرعلی میپیچد -امیرعلی آهسته گفت:منم دوستت دارم و پا به پای هم گریه میکنن....لیلی و مجنون بالاخره به هم رسیدند... کیانا:امیرعلی اگه به خانوادت بگی جواب من مثبته دلگیرمیشم .میخوام غافلگیرشون کنم امیرعلی با شیطنت:بله...با شیطنتهات آشنایی کافی دارم کیانا:ببخشید،مامانم صدام میزنه ولی بذار یه چیزی بگم بخندی خانوم کیانا مولایی به بخش ظرف شوری و جارو کشی بعد از مهمانی مراجعه فرمایند خندید این خنده ها برای کیانا دوست داشتنی بود -فردا میری شهرکرد؟ -آره...جلسه دارم -مواظب خودت باش آقا سید -چشم،شمام مواظب خودت باش،یاعلی -یا زینب رفتم پایین و عین یه خانوم خونه دار ظرف ها رو شستم..از روزی که لعبت رفته بود کارای خونه با من بود فردا صبح:ماماااااااااااااااااان..من لباس ندارم مامان :حسین نگاش کن دخترتو....اصلا به خودش نمیرسه...من نمیدونم امیرعلی عاشق چیه این دختر شده بابا چشم غره ایی بهم رفت و گفت:راست میگه مامانت..بیا فعلا این کارت پیشت باشه با امیرعلیم میری خرید -چشم بابایی -ستوان مولایی...ستوان مولایی -بگوشم؟ فردا ماموریت داری...آماده باش -اطاعت ⏪ ادامه دارد eitaa.com/chadooriyam 💓💫