شماره ۴ پادکست منتشر شد با حال خوب گوش کنید و ترجیحاً با هندزفری ما رو هم دعا کنید🌹🌷

هیات زنانه یا هیات مردانه ی زنان عزاداری به رغم آنچه که جامعه شناسان دین مناسک میخوانند تنها ذیل مقوله ی رسم و رسوم دسته بندی نمی شود و فقط به ناحیه رفتار تعلق ندارد. بلکه عزاداری در ادبیات فرهنگی شیعی، ترکیبی است از اندیشه، معنویت، رفتار سلوکی و عرفانی، امر عبادی و اخلاقی، کنش اجتماعی و سیاسی و... این ترکیب هم صناعی و پاره پاره نیست. عزاداری همزمان بنا به نحو ماهیتش تمام این هاست. حال، با در نظر داشت تفاوت های #طبیعی زن و مرد، چقدر جای مطالعات بر روی عزاداری زنانه خالی ست... عزاداری در دستگاه تبلیغی امروز به طرز غیردقیقی مردانه است وقتی از عزاداری صحبت می شود ناخودآگاه عزاداری مردانه با فرم و محتوای خاصش ارتکاز می شود. انگار مخاطب این عزاداری ها تنها مردان هستند. یک مصداق و مثال خنده دار و همزمان گریه دارش اینجاست که زنهای ما باید با شعار «کلنا عباسک یا زینب» سلحشورانه و غیرتمندانه بر سینه بزنند!!!!!! هم چنین هیات های مذهبی گاهاً در تامین و تدارک امکانات و تشریفات زن را در اولویت دوم قرار می دهند که مایه اندوه است. مدتی است در فکر هیات های زنانه با اختصاصات زنانه ام. البته نه هیاتی که فقط مخاطبین اش زن ها هستند. (ادامه خواهد داشت ان شاء الله) 囧 @Segerme

این شب ها شبهای روضه جوانان امام حسن است یادی کنیم از نگرانی های امام حسن ، روزهای آخر امیرالمومنین ... ای برادر تو فقط دور و بر زینب باش 💛 چادرانه | سبک زندگی چادریها Chadorane.ir @Chadorane

🎵 #پادکست | سر به شانه های خسته ی زینب (05) این شبها شبهای امام حسنی هاست... ولی... 🗨 پنجم محرم 1399 💛 چادرانه | سبک زندگی چادریها Chadorane.ir @Chadorane

گوشه ی هیأت نشسته ام روضه میخوانند سیاهی های هیأت را سفت گرفته ام و التماس میکنم.. حالا دیگر چه اشکال دارد بگذار من هم شاعر بشوم کمی بگذار گمان کنم که به دامان تو افتادم... خسته، شرمنده، دلگیر، دلتنگ، دلسپرده... و گمان کنم اینی که به دست می فشرم، چادر توست... بگذار در خیال هم که شده به پای تو بیفتم.. چادرت را بگیرم و تکان بدهم.. و بگویم.. «زینب، بیچاره ی توام» بگذار التماس کنم مرا کمی حساب کنی سر به شانه ی من بگذاری و گریه کنی بگذار التماس کنم.. سیده ی من.. فرمانده ی چادری ها! زینب! بگذاری با آب چشمانم چادر خاک گرفته ی تو را شست و شو دهم «زینب، بیچاره ی توام» . . 🖤 چــادرانہ ، یک سبک زندگے ست... @chadorane

روضه غربت! اولین شب روضه در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور ولی فقیه غریب زمان +فدای غربت امام زمان(عج)؛ چندسال تنها در صحرا برای جد غریبش روضه گرفت، حالا معنای غربت را بهتر می‌فهمیم @chadorane

داغ تو دیگه درمون نداره روح و از تنم بیرون میاره آسمون پر از ابر شه چه فایده هر روزم اگه بارون بباره

🎵 #پادکست | سر به شانه های خسته ی زینب (06) حتی آن وقت هم، زینب آنجا بود 🗨 هفتم محرم 1399 💛 چادرانه | سبک زندگی چادریها Chadorane.ir @Chadorane

📹چگونه با عباس(ع) مناجات کنیم؟ #روضه @Panahian_ir

⭕️ قلمت بشکند تاریخ! اگر ننویسی، قبیله ما پای "زینب" ماند ... 👤 ژان لئون @Chadorane

وقتی امام رضا میگه یابن شبیب اگه خواستی به چیزی گریه کنی بر حسین گریه کن، یعنی غم و غصه های خودتو بذار کنار، مشکلات این دنیا ارزش غصه خوردن نداره. غصه فقط غصه ی حسین... هر جا دلت گرفت، بگو جان، بگو حسین❤️ 💛 چادرانه | سبک زندگی چادریها Chadorane.ir @Chadorane

🔳 #زمینه #تاسوعا #محرم 🌴عمو عباس بی تو قلب حرم میگیره 🌴عمو عباس بی تو بابا تنها میمیره 🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه 💛 چادرانه | سبک زندگی چادریها Chadorane.ir @Chadorane

چه قیمتی داشت!!!! دو قطره آب خواستیم عمو فدا شد

فقط یڪ بغڵ نبود:) او آࢪامش ڪݪ منطقہ بود🥀 ((•<`♡ #حاجی‌دلمون‌برات‌تنگ‌شده😔💔 #علمدار ایران 🆔 @Clad_girls

🎵 #پادکست | سر به شانه های خسته ی زینب (07) تاسوعای ایرانی ها رنگ و بوی حاج قاسم گرفته 🗨 تاسوعای 1399 💛 چادرانه | سبک زندگی چادریها Chadorane.ir @Chadorane

و بسان آن دم که حسین(ع) عمود خیمه‌ای را کشید و از اهالی حرم فاصله گرفت او دیگر نیامد "سقای حسین سید و سالار نیامد" Chadorane.ir @Chadorane

فرصت نشد که از تو بپرسم چرا وداع؟ از من توان و قدرت صحبت دریغ شد! 💛 چادرانه | سبک زندگی چادریها Chadorane.ir @Chadorane

🏴 @Chadorane

🎤 حاج علی #جهانبخش 🎵 با حال محزونی 🔊 #پیش_زمینه 🗓 شب چهارم محرم 99 🔶 @zovvar_media 💠 @zovvaralzahra

به روز دهم که میرسیم همه خسته اند، خسته ی یک دهه عزاداری... صبح که میشود راهی هیئت میشوی و اقامه ی عزا و نماز ظهر عاشورا، اما هنوز دلت ارام نگرفته.... یا دل صاحب عزای امروز میکنی و مسیرت کج میشود به جمکران... شاید اینجا باشد، شاید...خدا را چه دیدی، میشود امد اینجا و سر سلامتی گفت به صاحب عزای واقعی امروز... حالا همه رفته اند... حالا ساعت به سه نزدیک می شود.. حالا کم کم روضه ها زنانه می شود.... حالا کم کم زینب می ماند و رسالتی به بلندای تاریخ.... حالا باید زنانه ترین حماسه ی تاریخ را بلند فریاد زد و در رثای عقیله خواند... عقیله... عاقل ترین در میان قوم... نمیدانم چرا، اما این لحظات که می شود همیشه دلم میخواهد چادری تر باشم... چادرم را هی محکم میکنم... هی دوست ترش میدارم... به حوالی عصر که نزدیک می شویم، چادر خودش می شود روضه مجسم... عصر روز دهم ما می مانیم و غمی که برای ما مسئولیت می اورد... تکلیف می اورد... امادگی برای مبارزه و انتقام می اورد... انتقامی زنانه.. اصلا بعد از روز دهم، تاریخ بارش را بر روی دوش زنان انداخت. بعد از عصر روز دهم طرح جدیدی از زنانگی در تاریخ رقم خورد، طرحی که خمینی بزرگ به خوبی ان را دریافت و فرمود ما با چادر مشکی همین زن ها شاه را بیرون کردیم و با همین چادرهای مشکی انقلاب را حفظ میکنیم... قدیم ترها که بچه تر بودم، دلم میخواست من هم پسر بودن تا مثل برادرم بتوانم سینه زنی پر شور را تجربه کنم،دلم میخواست پسرانه سینه زنی کنم، پسرانه شور بگیرم، از نزدیک رو در روی مداح بنشینم و... اما بزرگتر که شدم فهمیدم چقدر راز گونگی در این عزای زنانه نهفته است..... درباره جنس و نوع عزای زنانه و رازگونگی ان خواهم نگاشت... عصر روز دهم، تاریخ زنانه می شود... ... علم در دستان زینب است ... همه در انتظار رزم بزرگ زینب اند حالا... متن : فاطمه فلاح نژاد @chadorane

هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز یک گوشه اي نشسته ای و گریه می کنی آبی بزن به صورت مادر،ز دست رفت چون مادرت شکسته ای و گریه می کنی (حسن لطفی)