eitaa logo
『‌ سـٰآحـݪ‌خُـدآ ‌』
437 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
75 فایل
بهـ‌نام‌او !🌱 آدما ازش راضے بودن حالا فقط مونده بود خدآ :) #مَحبوبِ‌من :) از ¹⁴⁰⁰/⁰⁶/¹²خآدِمِـیم✋• کپۍ..؟! باذکࢪصلـواٺ‌؛نوش ِجانت^^!💜 میخوای‌لفت‌بدی؟بده‌ولی‌لطفا‌قبلش‌برای‌فرج‌آقا‌‌دعای فرج‌بخون‌وبرو...💚 https://harfeto.timefriend.net/172478796574
مشاهده در ایتا
دانلود
سین بزن برنده گوشی بالاشی🍓♥️ چنلمونھ🙃 [@chadoraneh113] ³⁰ سین خرید💕 ¹⁰⁰ سین خرید🌿 ⁵⁰ سن خرید♥️ ¹⁰⁰ خرید🌱
🍊 🌱 💛شھید‌آوینی‌میگفت: بالی‌نمیخواهم... این‌پوتین‌ھای‌کھنہ‌ھم‌میٺواند ❥ مرابہ‌آسمانھاببرد من‌ھم بالی نمی‌خواھم... بی‌شك‌با'ݘادرم'می‌توانم‌مسافرِ‌ آسمانھاباشم:)🕊 چادر
🍊 🌱 💛شھید‌آوینی‌میگفت: بالی‌نمیخواهم... این‌پوتین‌ھای‌کھنہ‌ھم‌میٺواند ❥ مرابہ‌آسمانھاببرد من‌ھم بالی نمی‌خواھم... بی‌شك‌با'ݘادرم'می‌توانم‌مسافرِ‌ آسمانھاباشم:)🕊 چادر
‌ رمــــان "پایان یک عــــشـــــق💕" ‌ ‌ "صبح‌ها همیشه برای نماز شب بیدارم می‌کرد" "هیچ وقت من بیدار نمی‌شدم" "همیشه اون بیدار میشد و من رو هم بیدار می‌کرد" امشب هم حالم خیلی بد بود؛ فکر کنم سرما خورده بودم برای اولین‌بار این موقع بیدار شدم یه نگاه به ساعت کردم، ۳ صبح بود.. مهدیار رو تخت نبود،لابد رفته دستشویی بلند شدم برم آشپزخونه قرصی چیزی بخورم؛ از کنار دَرِ اتاق عبادت که رد شدم دیدم صدای هِق‌هِق گریه میاد.. ترسیدم،ولی خب کسی جز مهدیار نمی‌تونه باشه دَر رو باز کردم و رفتم داخل‌.. یه نیم نگاه بهم کرد و دوباره سرش رو انداخت پایین‌ و شونه‌هاش لرزید.. من طاقت اشک‌های مهدیار رو نداشتم؛ رفتم سمتش، بغل و اشک‌هاش رو پاک کردم _مهدیار چیزی شده؟!چرا به من نمیگی؟! _مگه من زنت نیستم؟!بگو به من چیشده؟! _بخدا الان سکته میکنم..!! اشک‌هاش همین‌جوری داشت میومد؛ با همون صدای پر بغض گفت: -هدیه من دیگه نمی‌تونم تحمل کنم.. _چی رو؟! _بگوووو به من مهدیار.. -این دنیا رو،نمی‌تونم خستم از این دنیای فانی -دوست دارم برم :(( یک لحظه احساس کردم قلبم تیر کشید؛ اشک‌های من هم شروع به ریختن کرد.. روبه‌روش نشستم و تکیه دادم به دیوار و سرم رو گذاشتم بین زانوهام.. مهدیار: -بخدا این دنیا دیگه ارزش نداره؛ ما داریم زندگی می‌کنیم و آقاامام‌زمان(عج) داره زجر میکشه.. "صدای هق‌هق خودم رفت بالا" -من چندین ساااالــــــــه نوکر امام‌زمان(عج) هستم ولی هنوز ندیدمشون.. //: -بخدااا سخته....💔 ‌ ــــــــــــــ ‌ شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است💔 لب تشنه اگر آب نبیند سخت است💔 ما ذاکر و تویی ارباب💔 ‌ نوکر رخ ارباب نبیند سخت است💔 ‌ ــــــــــــــ ‌ اومد جلو؛دست‌هام رو گرفت تو دستش با چشم‌های خیسِش زل زد تو چشم‌هام و گفت: -هدیه می‌خوام برم..! -اگه تو راضی باشی و دعا کنی جور میشه میرم ان‌شاءالله -هدیه،خانمم باور کن سخته..! -دعا کن برم.. _کجــــا؟! -عراق،سوریه ان‌شاءالله ‌ نویسنده:
وظیفه‌یک‌منتظرآماده‌نگه‌داشتن‌خودش‌و جامعه‌است،گناه‌نکردن‌است،پیداکردن ارتباط‌قلبی‌باامام‌زمان‌(عج)است! وظیفه ی منو تو!‌ ‌ 🌱 🥺♥️ ╔════🦋✨🦋════╗ @chadoraneh113 ╚════🦋✨🦋════╝