لامُروّت ، شانههایت دردِ بی درمانِ کیست؟
چشمهایِ لوطیات ، در خلوتِ دُکانِ کیست؟
پُرسشی دارم ، که میدانی و پنهان میکنی
بر تنت عطرِ دوسیبِ مَحفلِ قلیان کیست؟
#مهدیفهیمی
منڪَرچنين به چشمم
اے چشـم آهوانه...
ترسم قرار و صبرم
برخيزد از ميـانه....
ترسم به نام بوسه
غارت ڪنم لبت را
با عذر بی قرارے
اين بهترين بهـانه...
#حسین_منزوے
دوست دارم تا شبی مهمان آغوشت شوم
یا که همچون حلقهای آویزهی گوشت شوم
دوست دارم در حضور خلوت تو یک شبی
دستهایت را بگیرم، دوش در دوشت شوم
دوست دارم کز لب عشق تو از شب تا سحر
دلبرانه از شراب بوسهام نوشت شوم
در خیالم سرمهای بر چشم زیبایت زنم
مست می از ساغر چشمان منقوشت شوم
خواهم امشب با نوازشهای تو دیوانه وار
یک بغل رویا بسازم ، مست و مدهوشت شوم
هر شبی با یاد تو من غرق رویا میشوم
در تب آغوش تو خواهم که تن پوشت شوم
@Chakameh
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا بخاطر دل شکستهام ببخش
مرا که از ندیدن تو خستهام ببخش
اگر به انتظار تو نشستهام هنوز
به دیگری اگر که دل نبستهام ببخش
ببخش اگر که با خیال بودن تو زندهام
اگر تو را نبردم از یاد
ببخش اگر که از امید دیدن تو گفتهام
به آرزوی رفته بر باد
تویی تمام ماجرا که رفتی ولی مرا
به حال خود نمیگذاری
صدا قلب من چرا غمت نمیکشد مرا
چرا هنوز ادامه داری
سکوت قبل رفتنت نماندنت نه دیدنت
مرا به این جنون کشیده
چه حسرتیست بر دلم که از تمام بودنت
نبودنت به من رسیده
تویی تمام ماجرا که رفته ای ولی مرا به حال خود نمیگذاری
صدای قلب من چرا غمت نمیکشد مرا چرا هنوز ادامه داری
تویی تمام ماجرا که رفته ای ولی مرا به حال خود نمی گذاری
صدای قلب من چرا غمت نمیکشد مرا چرا