منڪَرچنين به چشمم
اے چشـم آهوانه...
ترسم قرار و صبرم
برخيزد از ميـانه....
ترسم به نام بوسه
غارت ڪنم لبت را
با عذر بی قرارے
اين بهترين بهـانه...
#حسین_منزوے
دوست دارم تا شبی مهمان آغوشت شوم
یا که همچون حلقهای آویزهی گوشت شوم
دوست دارم در حضور خلوت تو یک شبی
دستهایت را بگیرم، دوش در دوشت شوم
دوست دارم کز لب عشق تو از شب تا سحر
دلبرانه از شراب بوسهام نوشت شوم
در خیالم سرمهای بر چشم زیبایت زنم
مست می از ساغر چشمان منقوشت شوم
خواهم امشب با نوازشهای تو دیوانه وار
یک بغل رویا بسازم ، مست و مدهوشت شوم
هر شبی با یاد تو من غرق رویا میشوم
در تب آغوش تو خواهم که تن پوشت شوم
@Chakameh
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا بخاطر دل شکستهام ببخش
مرا که از ندیدن تو خستهام ببخش
اگر به انتظار تو نشستهام هنوز
به دیگری اگر که دل نبستهام ببخش
ببخش اگر که با خیال بودن تو زندهام
اگر تو را نبردم از یاد
ببخش اگر که از امید دیدن تو گفتهام
به آرزوی رفته بر باد
تویی تمام ماجرا که رفتی ولی مرا
به حال خود نمیگذاری
صدا قلب من چرا غمت نمیکشد مرا
چرا هنوز ادامه داری
سکوت قبل رفتنت نماندنت نه دیدنت
مرا به این جنون کشیده
چه حسرتیست بر دلم که از تمام بودنت
نبودنت به من رسیده
تویی تمام ماجرا که رفته ای ولی مرا به حال خود نمیگذاری
صدای قلب من چرا غمت نمیکشد مرا چرا هنوز ادامه داری
تویی تمام ماجرا که رفته ای ولی مرا به حال خود نمی گذاری
صدای قلب من چرا غمت نمیکشد مرا چرا
از شدت شوق عاشق ديوانه جان داد
وقتي برايم پرچمت دستي تكان داد
پرواز كفترهاي تو در شهر مشهد
رنگ و لعاب ديگري بر آسمان داد
از اولش هم لال مادر زاد بودم
اين پنجره فولاد تو من را زبان داد
من با همه گفتم گداي شاه طوسم
روزي من را اين امام مهربان داد
رو كرد حتي كعبه سمت گنبد تو
وقتي موذن زاده در صحن ات اذان داد
پرسيدم از قبله نما از قبله روزي
چرخي زد و ايوان طلايت را نشان داد
اينجا اجل هم تحت فرمان تو باشد
بر هر كسي كه امر فرمودي زمان داد
بابا خودش هم نان خور اين آستان بود
با ما غلط گفتند بابا آب و نان داد
#شهادت_امام_رضا_تسلیت
@chakameh چکامه
.ــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــ.
دلم بعد از بسی
منــزل به منــزل،
در به در گشتن...
نشان آرزویش را
ســــرانجام از تــُو
مـــــیگیــــــــــــرد...
#حسین_منزوی
@chakameh / چکامه
._____🍃🌸🌷🌸🍃_____.
این که دلتنگ تو ام اقرار میخواهد مگر
این که از من دلخوری انکار میخواهد مگر
وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش
دل بریـدن وعـدۂ دیدار میخواهد مگر
من چرا رسواشوم؟ یک شهر مشتاق تواند
لشکر عـشّاق پرچـمدار میخواهد مگر
😊
در حسرت اینم که کنارم بِنِشینی
با چشم خریدار مرا خوب ببینی
آنقدر به من خیره شوی تا بپذیرم...
میلی به مَنَت هست و هواییتر از اینی
یک سینه عطش فوت کنی گوشهی لبهام
هی شوق بر انگیزی و هی بوسه بچینی
آنقدر به هم عشق بورزیم که فردا...
کافر شده باشیم! نه ایمان و نه دینی!
اقرار کنم پیش تو خوشحالترینم
اقرار کنی پیش من آرامترینی
ای کاش بیایی و دلِ سر به هوا را
زنجیر کنی باز به یک عشقِ زمینی