#دلنوشته_مهدوی
مھــدے جــان
تا ڪے
سخن از شـوق وصـالت بزنيم
هرگوشہ ے
تقـويـم علامــت بزنيم
از بين
تمـام هفتہ پس ڪے بايد
اين جمعــہ
غـربـت زده را خط بزنيم؟
گفتم اگر امروز چشم باز کنم، انتظار به پایان مىرسد و فراق، به وصال مبدّل مىشود؛ اما نشد!...
راستى! جمعه جان!... کودکانمان بزرگ شدند! جوانهاىمان پیر شدند و پیرهاىمان از دنیا رفتند!...
گفتم شاید بدانى نسیم حضور او، چه زمانى بر مشام جان مان مى رسد!... اما بدان همچنان منتظریم!... هرکجا هست، قاصد
سلام مان باش...
یک روز می آید،
حرفها دیگر هزار جور نیستند ،
پراکنده نیستند ، دسته دسته نیستند،
آدم را گیج و خنگ نمیکنند.
فقط دو جورند
یا حق اند یا باطل
کلمه ی حق شمایید
دیگر کسی حرف پراکنده نمیزند
دیگر کسی حرفهای ناخوب را قبول نمیکند
راهش را به هر صدایی کج نمیکند..
وقت این نشده ندیدنتان تمام شود؟
آقاجان !
در تمام زندگی
فقط یک افتخار دارم
این که مرا به تو میشناسند!!
میگویند: #منتظر امام زمان عجلالله است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♥️