eitaa logo
چمدان آبی(دانشنامه دزفول)
859 دنبال‌کننده
311 عکس
10 ویدیو
0 فایل
سایت چمدان آبی - دانشنامه دزفول: Https://chamadaneabi.ir مدیریت: @mh_dorchin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تصویر شهید مهندس محمد بهاء الدین و مراسم رژه با حضور آیت الله حاج سیدمجدالدین قاضی 🔹حماسه سرخ سرزمین هویزه و شهدای دزفول – چمدان آبی https://chamadaneabi.ir/hamseh-hoveyzeh/ ✍ به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان شانزدهم دی ماه سال ١٣۵٩ شمسی روز غم انگیزی است که شهر صبور و نام آشنای هویزه با علمداری سید شهیدان هویزه، سیدحسین علم الهدی تجلیگاه و مشهد جمعی از شهدای مقاوم و مخلص و والامقام نظامی، انتظامی، جهادگر و دانشجویان پیرو خط امام گردید که با نوشیدن شهد شیرین شهادت، وفاق و همدلی، همرزمی و همراهی، گذشت و ایثار ، مقاومت و مظلومیت و غربت را یک تنه و در یک مکان به جهانیان نشان دادند روزی که در یک نبرد نابرابر در مقابل پست ترین عناصر بعثی تا آخرین نفس دلاورانه نبرد و مقاومت کردند و در اوج مظلومیت با ممزوج شدن خون پاکشان زیر شنی تانک های دشمن دون صفت در قتلگاهی به مقیاس نینوای خمینی (ره) در خون یکدیگر غلطیدند و عاشقانه به سوی معبود و رضوان الهی پرکشیدند.  یادشان گرامی باد. 🔹اسامی شهدای دزفولی در حماسه هویزه در سایت آمده است. ✳️ آدرس کانال 🔹 (چمدان آبی - دانشنامه دزفول) 🔹 در پیامرسان ایتا ⬇️ @chamadaneabi
چمدان آبی(دانشنامه دزفول)
🔹تصویر شهید مهندس محمد بهاء الدین و مراسم رژه با حضور آیت الله حاج سیدمجدالدین قاضی 🔹حماسه سرخ سرزم
🔹١۶ دی ماه نماد: بُرد پولاد سخت و سنگین با پیکره هایی طیب، نحیف و طاهر 🔹١۶ دی ماه نماد: غلبه اراده های پاک جنود رحمانی بر جنود ناپاک و پلید شیطانی 🔹١۶ دی ماه نماد: نفاق و نفوذ، خیانت و جنایت، زشتی و دنائت  🔹١۶دی ماه نماد: رفتن و فدا شدن صالحان و زمینه سازان قیام سبز آخرین حجت خدا (عج) در برابر سلامت و بقاء و ضمانت میراث داران خون شهداء 🔹١۶ دی ماه نماد: له و لهیدن شدن ابدانی پاک و مطهر ، زیر شنی تانک (نبرد تن با تانک)در برابر نفی نکردن و دفن ارزشها و اهداف و آرمانهای بلند شهداء و امام شهداء ، انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی 🔹١۶ دی ماه: نماد جنگیدن برای عزت و سر بلندی و سعادتمندی در برابر جنگیدن برای ذلت و ظلالت، نوکری و مزدوری 🔹١۶ دی ماه: نماد تسلیم محض در برابر خالق جهان هستی و کرنش و تسلیم محض در برابر خالق جهان پستی و زشتی شیطان صفتان 🔹١۶ دی ماه سال ١٣۵٩ برگ زرین دیگری است از مقاومت و مظلومیت و ایثار و گذشت و قصه پرغصه و افتخارآمیز غلبه قبیله نور خداپرستان بر ظلمت جماعت کور شب پرستان که در صحیفه گرانقدر دوران هشت سال دفاع مقدس ثبت و ضبط گردیده است به امید آنکه طعمه افکار و اندیشه موریانه صفتان نگردد. حماسه سرخ سرزمین هویزه و شهدای دزفول – چمدان آبی https://chamadaneabi.ir/hamseh-hoveyzeh/
✍ سلام و صلوات بر شهدای گرانقدر حماسه مقاومت و مظلومیت شهر همیشه زنده هویزه به ویژه دلاور مردان سرو قامت شهرستان دزفول: 🔹اسامی شهدای دزفول در حماسه هویزه و اسامی یادگاران آن حماسه ⬇️ ١- فرمانده شهید بسیجی سرافراز مهندس محمد بهاء الدین"عاملی"(مسجد محمدی"ملاحیدر") ٢- شهید بسیجی سرافراز دانشجوی جهادگر مهندس محمود فروزش  ٣- شهید ارتشی دلاور مجید بشمه ۴- شهید بسیجی سرافراز  علی اکبر(علیرضا) رکاب ساز  ۵- شهید بسیجی سرافراز  محمد دلجو ۶- شهید بسیجی سرافراز محمدرضا شمسی زاده(مسجد اباذر"مرشدبکان") ٧- شهید بسیجی سرافرار محمدحسین گلبهاری(مسجد قلعه) ٨- شهید ارتشی دلاور عبدالرحیم کلانتریان ٩- شهید بسیجی سرافراز محمدحسین آقارضازاده(مسجد اباذر"مرشدبکان") 🔹 * رزمندگان دزفولی که از این حماسه خونین زنده بیرون آمدند: محمد موحددوست"جریبان"(مسجد حاج ملک)– احمد وفایی نسب(شهید فتح المبین) – محمدرضا وفایی نسب(آزاده) – علی رضا محکی پور(آزاده) – یداله صبور(شهید کربلای ۵) - عزیزاله صبور(آزاده) – اسداله راستین – علی طحان کار - غلامحسین جوان(مسجد قلعه) - محمد طیب زاده"سرتیپی"(مسجد محمدی"ملاحیدر") محمودطیبی"دعیجی"(مسجد محمدی"ملاحیدر") - عزیز بائیس(آزاده) 🔹منبع: وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین)
🔹اسامی شهدای شهرستان دزفول در عملیات کربلای پنج ( 5 ) بترتیب حروف الفبا: در سایت چمدان آبی (دانشنامه دزفول)⬇️⬇️⬇️ « الف » ناصر آتش زر محمدي آهونمدي مريد الماسي سیدمحمود اميني عبدالمجيد انجام مهدي انيس حسيني موسي ايسوند « پ » محمدعلي پاپي جوهرزاده عليرضا پلارك حمید پناهي بروجردي حميدرضا پورابراهيم محمدحسين پوركاوه عبدالعلي پيكلي مصطفي پيلوار عبدالرضا پيوسته گر « ت » بهزاد تابان عبدالكريم تيغ كار « ج » عبدالعظيم جساس عبدالرحمن جلال پور رضا جوهري رنگ « ح » مهدي حمبلي زاده « خ » موسي خان بابائي علي محمد خروس نژاد علي خسروي محمدحسین(مهران) خلقتي « ج » عباس(محمد) جلايي « د » غلامعلي دياني منصور دياني « ر » محمدرضا رمضاني جغاسبزي غلامرضا رهبر(خبرنگار و گزارشگر رادیو آبادان و اصالتاً دزفولی) « ز » سیدمحسن زرنگ زاده « س » محمدحسین سبزواری محمود سوداگر « ش » سلطانعلي شاه محمدي بیاتیانی محمدحسن شكوهنده « ص » يدالله صبور سعيد صحتي حمید صفریان « ض » منصور ضامن « ط » سعيد طاهردناك بهمن(محسن) طلوع « ع » محمدحسن عارفیان بهرام عباس الياسي غلامحسين عسل علي عماركعبي محمودضا عوضي پيرنيا غلامرضا عيدك زاده حسن عيسوند جهانبخش « غ » غلامرضا غفوري بنوتی محمدی « ف » عليرضا فخاري عبدالمحمد فرامرزي سيدهبت اله فرج الهي رضا فرخ نيا « ق » محمدعلي(تقی) قرن زاده غلامرضا قزباف نژاد غلامرضا قصاب نژاد غلامحسين قلي نژاددزفولی « ک » عسکر کایدخورده محمدعلي كدخدازاده عبدالنبي كرمي عبدالعظیم کفشیری سيداسماعيل كيامرزي « ل » عباس لطيفات « م » غلامحسين محسني عظيم محمدي زاده عبدالمحمد ملك پور عبدالرحمن موسائي قلعه عبدالشاهی ايرج مهرگاني مهدي ميرزاپور « ن » مصطفی(سهراب) نادران طحان(ساکی) جمعه نعمت زاده « و » منصور ولي دوست « هـ » احمد هدايت پناه « ی » محمدمهدی یوسفعلی خداداد مسعود يوسفي 🔹منبع : وب سایت چمدان آبی (محمدحسین دُرچین) 🔹شرحی بر عملیات کربلای پنج شلمچه و اسامی شهدای دزفول در این عملیات 16 دی 1365 – چمدان آبی https://chamadaneabi.ir/karbala-5/
جریان چهارشنبه سیاه در دزفول چه بود و در چه روزی انجام شد. در سایت چمدان آبی بخوانید ⬇️ ⬇️
چمدان آبی(دانشنامه دزفول)
جریان چهارشنبه سیاه در دزفول چه بود و در چه روزی انجام شد. در سایت چمدان آبی بخوانید ⬇️ ⬇️
🔹وقتی مهاجمان آمدند چهارشنبه سیاه در دزفول ✍در ۲۷ دی ماه سال ۱۳۵۷ یک روز پس از فرار شاه از ایران، ادارۀ ساواک دزفول تعطیل و تخلیه شد و ساواکیها شهر را ترک کردند، روز سه شنبه ۲۶ دی ماه مردم با پخش خبر فرار شاه از رادیو و تلویزیون، شادمانی ها کردند به همدیگر شادباش گفتند و با شیرینی از رهگذران پذیرائی نمودند. در صبح ۲۷ دی ۱۳۵۷ گروهی از جوانان با اجتماع در میدان مرکزی شهر(فلکه) مجسمۀ رضا شاه را پائین آوردند. در ظهر ۲۷ دی خبر رسید که نظامیان در اهواز با تانک و نفربر شهر را به خون و آتش کشیده اند و احتمالاً بعد از ظهر به دزفول حمله خواهند کرد. طرح نقشۀ حمله به دزفول توسط تیمسار غفاریان فرمانده تیپ ۲ زرهی دزفول با هماهنگی سپهبد جعفریان استاندار خوزستان و ارتشبد قره باغی رئیس ستاد ارتش تنظیم شده بود. در این روز از ساعت ۳۰ :۴ عصرتانک ها و خودروهای تیپ دو زرهی از درب شمالی پادگان حرکت کرده و ساعت پنج بعد از ظهر به سان حملۀ یک ارتش اشغالگر بیگانه به شهر یورش آوردند و به طرزی وحشیانه با تانک و نفربر از روی خودروهای پارک شده درکنار خیابانها گذشتند، بعضی از مغازه ها را به آتش کشیده و رهگذران را به گلوله بستند و حتی به دفاتر نمایندگی روزنامه های اطلاعات و کیهان هم رحم نکرده و آنها را به آتش کشیدند، سرویس حامل پرستاران بیمارستان افشار را نیز به گلوله بستند و لاستیک های آن را پنچر نمودند. هجوم وحشیانۀ مأموران رژیم که با شلیک هزاران گلوله به در و دیوار خانه های مردم و تیر اندازی ها و بوق زدن مکرّر و سر دادن شعارهای جاوید شاه همراه بود تا نیمه شب چهارشنبه ادامه داشت. درمورد تلفات این حملۀ ناجوانمردانۀ مزدوران رژیم به دزفول، آمارهای مختلفی گفته شده که درست و صائب ترین آنها شهادت شش نفر و مجروح شدن بیست نفر است. روزنامه کیهان ( شماره ۱۰۶۱۶ ) پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۵۷مقالۀ وقتی مهاجمان آمدند اسامی شهدای چهارشنبه سیاه دزفول ۲۷ دی ماه ۱۳۵۷ ۱ – شهید عبدالرحمن توفیق زاده ۴۱ ساله ۲ – شهید ناصر بداخانیان ۲۴ ساله ۳ – شهید عبدالرحیم سعادت نیا ۱۶ ساله ۴ – شهید عبدالعزیز قلی حسن کوچک ۱۷ ساله ۵ – شهید رحیم(محمدعلی) کوکبی فر ۱۸ ساله ۶ – شهید محمد فلاطون نژاد ۸۲ ساله منبع: سایت چمدان آبی چهارشنبه سیاه در دزفول ۲۷ دی ماه ۱۳۵۷ https://chamadaneabi.ir/choharshanbe-siyah-dezful/
چمدان آبی(دانشنامه دزفول)
🔹وقتی مهاجمان آمدند چهارشنبه سیاه در دزفول ✍در ۲۷ دی ماه سال ۱۳۵۷ یک روز پس از فرار شاه از ایران، اد
🔹چهارشنبه سیاه دزفول چه روزی است؟ ✍در روز دوشنبه ۲۵ دی ماه سال ۱۳۵۷ یک روز پیش از فرار شاه، ادارۀ ساواک دزفول تعطیل و تخلیه شد و ساواکیها شهر را ترک کردند. روز سه شنبه ۲۶ دی ماه مردم با پخش خبر فرار شاه از رادیو و تلویزیون، شادمانی ها کردند به همدیگر شادباش گفتند و با شیرینی از رهگذران پذیرائی نمودند. در صبح چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۵۷ گروهی از جوانان با اجتماع در میدان(فلکه) مجسمۀ رضا شاه را پائین آوردند. هوشنگ آراسته نیا پسر عمه ام هم از سکوی مجسمه بالا رفته بود و به حالت تحقیر به مجسمه پس گردنی میزد. سپس گردنش را با طناب بستند و مجسمه را  پایین کشیدند کشان کشان در شهر چرخاندند و بالاخره آن را از روی پل به داخل آب انداختند. در ظهر۲۷ دی خبر رسید که نظامیان در اهواز با تانک و نفربر شهر را به خون و آتش کشیده اند و احتمالاً بعد از ظهر به دزفول حمله خواهند کرد چند بار خبر تکذیب و تایید شد. تا اینکه حجت الاسلام فارغ روی یک ماشین ایستاد و در شهر می چرخید و اعلام می کرد خبری نیست و شایعه دروغ است. طرح نقشۀ حمله به دزفول توسط تیمسار غفاریان فرمانده تیپ ۲ زرهی دزفول هماهنگ شده بود. در این روز از ساعت ۳۰ :۴ عصر تانک ها و خودروهای تیپ دو زرهی از درب شمالی پادگان حرکت کرده و ساعت پنج بعد از ظهر به سان حملۀ یک ارتش اشغالگر بیگانه به شهر یورش آوردند، از پل جدید رد شدند و تعدادی شان وارد خیابان طالقانی شدند عده ای هم سر چهار راه و خیابان امام در حرکت بودند و به طرزی وحشیانه از روی خودروهای پارک شده و موتورسیکلت های در کنار خیابانها رد می شدند و آنها را له می کردند. مغازه ی میوه فروشی ما در خیابان طالقانی نزدیک فلکه بود. با رسیدن خبر، مغازه را بستم و به خانه رفتم. ناگهان شهر در رعب و وحشت فرو رفت همه به خانه هایشان پناه بردند و درها را بستند. فقط تانک ها در شهر رفت و آمد می کردند تا ساعت ۱۲ شب. اگر در خانه ای باز بود تیراندازی می کردند. برخی ارتشی ها زن و بچه های خود را با ماشین سواری در شهر می چرخاندند و کِل می کشیدند وشعارهای جاوید شاه سر می دادند. در مورد تلفات این حملۀ ناجوانمردانۀ مزدوران رژیم به دزفول، آمارهای مختلفی گفته شده که مشخص ترین آنها شهادت شش نفر و مجروح شدن ۱۱ نفر است. از جمله مجروحین رحیم فضیلت پسرعموی همسرم است که از ناحیه سر مورد آسیب قرار گرفت. بچه های انقلابی یا روی پشت بام ها بودند یا روی درخت کمین می کردند. و از آنجا با پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ بر روی ماشین های آنها مبارزه می کردند. اما ارتشیها هرکس را که می دیدند به گلوله می بستند. در روز چهارشنبه سیاه و فردایش هیچ تظاهراتی اتفاق نیفتاد. و در واقع از این روز پای ارتش با قصد کودتای نظامی به خیابان ها باز شد. ✍  راوی: حاج رحیم سعیدفر – نگارش: بی بی زهرا موسوی در سایت چمدان آبی
🔹چه کسی مجسمه رضا شاه را از میدان ساعت دزفول پایین کشید؟ ✍ پس از سخنرانی آیت‌الله قاضی دزفولی، که گفته می شود در ۲۷ دیماه ۵۷ بوده است راهپیمایی آغاز میشود. حرکت تظاهرات‌کنندگان به سوی میدان(فلکه) ساعت میرسد، که عده زیادی از نیروها دور این میدان تجمع کرده بودند و یک کمپرسی کنار میدان پارک شده بود. ناگهان شهید محمد زهرابی تصمیم مهمی گرفت و با چند نفر از نیروهای مؤثر و دست اندرکاران تظاهرات مردمی صحبت کرد که بیایید به وسیله این کامیون مجسمه رضاخان را که در وسط میدان بود، به پایین بکشانیم و آن را بشکنیم. پس از مطرح کردن این تصمیم با آیت‌الله قاضی دزفولی و موافقت‌ ایشان، فوراً کامیون را روشن کرده و به نزدیک مجسمه رضا شاه آوردند و با بستن سیم به قسمت سر مجسمه و وصل آن به عقب کامیون در یک حرکت سریع مجسمه با شروع حرکت کامیون به پایین افتاد و بلافاصله ساواک و تانک‌های نفربر ارتشی به سمت جمعیت روانه شدند و با تیراندازی، جمعیت را متفرق کردند، اما کار از کار گذشته بود و بت شکنی ابراهیمی توسط جوانان انقلابی صورت گرفته بود. شهید محمد زهرابی؛ ۲ فروردین ماه سال ۱۳۴۰ در روستای شوهان از توابع دزفول به دنیا آمد. وی در هیجدهم بهمن ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شیب میسان عراق به فیض عظیم شهادت نائل آمد. ✳️ آدرس کانال 🔹 (چمدان آبی - دانشنامه دزفول) 🔹 در پیامرسان ایتا ⬇️ @chamadaneabi 📝 آیدی شخصی جهت پیام، پیشنهاد و انتقادات شما: 🆔 @mh_dorchin
چمدان آبی(دانشنامه دزفول)
جریان چهارشنبه سیاه در دزفول چه بود و در چه روزی انجام شد. در سایت چمدان آبی بخوانید ⬇️ ⬇️
🔹 خاطره ای از جانباز عزیز حاج محمود آریان پور فرزند و برادر شهیدان آریان پور ⬇️ ✍به نام خدای مهربانی ها در سال 1357 قبل از انقلاب اسلامی ایران، روبروی منزل ما در خیابان شهید دانش نبش خیابان امام سجاد(ع)، گروهبانی از تبار شاهنشاهی، مستاجر بود که اطلاعات خوبی از محله و جوان ها و مردان آن محله داشت. در شب چهارشنبه ی سیاه مورخه 27 دی ماه 1357 یک روز بعد از فرار شاه خائن سرسپرده، عوامل شاه سوار بر تانک به همراه مستاجر نظامی به محله ی ما آمدند و با عربده کشی درب منزل ما را به شدت کوبیدند، مادرم رفت که درب را باز نماید، پدرم شهید ابراهیم آریان پور فورا نمازش را قطع و از باز کردن درب منزل جلوگیری کرد و از پشت درب صدای همان گروهبان مستاجر روبروی منزلمان را واضح شنید که همراه با دشنام و توهین و عربده کشی، پدرم را صدا می زد که بیرون بیا، اما پدرم اعتنا نکرد و بیرون نرفت. سپس آنها پس از لحظه ای گلوله ای از بالای درب به داخل حیاط شلیک کردند و شیشه ی بالای درب حیاط را شکستند و نرده پنجره آشپزخانه را نیز سوراخ کرده و گلوله به داخل آشپزخانه وارد شد و به یخچال اصابت کرد و باعث فرورفتگی جزئی به اندازه همان گلوله شد که علت آمدن این شخص نظامی مستاجر به همراه همکارانش به درب منزل پدرم این بود که می دانست جوان های این خانه مثل همه ی جوان های مردم دزفول قهرمان در زمینه انقلاب اسلامی فعالیت دارند. بارها همین گروهبان با پدرم دعوا میکرد و به او ناسزا می گفت اما پدرم سکوت می کرد. حتی یکبار بنده شاهد درگیری لفظی آنها بودم که پدرم به او گفت اول برو لباس های نظامی ات را دربیاور بعد با من صحبت کن چون پدرم می دانست که اگر با این شخص در لباس نظامی درگیر شود تبعات سنگینی برایش رقم می خورد و پرونده امنیتی در ساواک برایش درست می شود. شایان ذکر است که آن شب سیاه و وحشتناک 27 دی ماه 1357 بنده و برادر شهیدم مسعود به بیمارستان افشار برای خون دادن به مجروحین حادثه همان روز رفته بودیم که تا صبح روز بعد در بیمارستان حضور داشتیم و بعد از برگشت به خانه از قضیه تانک وتیراندازی و عربده کشی باخبر شدیم که برای ما بسیار ناراحت کننده بود وخاطره تلخی در خاطر ما کاشت. 🔹سایت و کانال چمدان آبی (دانشنامه دزفول)
🔹خاطره ای کوتاه، اما خواندنی 🔹می خوام بِرَم جبهه پامُو بیارم ✍یکی از دوستانم که در عملیات های قبلی یک پایش رو از دست داده بود.  در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۵ در منطقه ی عملیاتی فاو ( پدافندی والفجر ۸ ) اونو دیدم که گوشه ای نشسته و خیلی گرفته و ناراحته. نزدیک رفتم و روبروش نشستم و سلام کردم.  گفت: علیکم السلام.  ازش پرسیدم؟ ها چی شده؟ گفت: آقای دُرچین یاد مادرم  افتادم. گفتم، قضیه چیه؟ گفت: موقعی که می خواستم اعزام بشم و بیام جبهه. مادرم گفت: کجا  میری؟ گفتم، خب، می خوام برم  جبهه. گفت: تو که پات رو با رفتن روی مین از دست دادی دیگه از جبهه چی می خوای؟ گفتم: مادر، می خوام برم جبهه پام مانده جا بیارمش.  مادرم ساکت موند و دیگه چیزی نگفت. نگاش کردم و گفتم: مادر ناراحت شدی؟! با قطره اشکی در چشمش گفت: نه مادر، برو خدا نگهدارت باشه. همین … 🔹می خوام بِرَم جبهه پامُو بیارم – چمدان آبی https://chamadaneabi.ir/pamo-biyaram/
چمدان آبی(دانشنامه دزفول)
🔹خاطره ای کوتاه، اما خواندنی 🔹می خوام بِرَم جبهه پامُو بیارم ✍یکی از دوستانم که در عملیات های قبلی ی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هنر نقاشی شنی(شن روی شیشه) اثر خانم عاطفه معصومی بر اساس خاطره محمدحسین درچین⬆️ 🔹✍(( به دنبال ذکر این خاطره در سایت چمدان آبی، و مشاهده آن توسط سرکار خانم عاطفه معصومی از هنرمندان شهر شاهرود – استان سمنان، ایشان تصمیم گرفتند تا این روایت را که از قول محمدحسین دُرچین از دزفول – استان خوزستان نقل شده را با هنرنمایی هر چه تمام تر و با همراهی مرکز آفرینش های فرهنگی هنری شاهرود، طراحی و اجرا کنند. با تشکر از ایشان و تمامی عزیزانی که در خلق این اثر ماندگار همکاری داشته اند. )) 🔹کلیپی با موضوع: می روم جبهه، پای جامانده ام را بیاورم⬆️⬆️⬆️ 🔹کارگردانی و اجرا: عاطفه معصومی 🔹نریشن: بهروز جلالی 🔹صدایردار: امیر بسطامی 🔹تهیه کننده و مدیر تولید: محمد صحرائی 🔹بر اساس روایتی از: محمدحسین دُرچین از دزفول – استان خوزستان 🔹تهیه شده در مرکز آفرینش های فرهنگی هنری شاهرود‌ – استان سمنان 🔹آدرس کانال آپارات « چمدان آبی »: https://www.aparat.com/chamadaneabi 🔹راوی: محمدحسین دُرچین(مدیر سایت) 🔹منبع : وب سایت چمدان آبی – دانشنامه دزفول