با بررسی دقیق تاریخ #طرح_ریزی_استراتژیک جنگ صفین و #عملیات_نفوذی که عمروعاص به عنوان مشاور جنگ روانی معاویه، در سپاه اسلام اجرا کرد، خواهیم فهمید که ابر مرد تاریخ خلقت، امیرالمؤمنین،عالم به رازهای ملکوت چگونه جنگ برده نظامی را در آخر واگذار کرد!
پروژه نفوذ با جریان حق چه کرد!
چه شد که لشگر حق با وجود مهره های سنگین مثل ابن عباس به عنوان یک #استراتژیست!
عمار یاسر به عنوان یک #تئوریسین!
مالک اشتر به عنوان فرمانده میدان!
و خوده امیر مومنان به عنوان امام و لیدر جامعه پای میز #مذاکره آمدند!
یک کلمه! #نفوذ
نفوذیانی مثل اشعث ابن قیس که گفتمان #سازش و #تعامل و ایجاد نیاز کاذب مذاکره را وجه غالب افکار عمومی کردند و در حالیکه مالک اشتر تا سرنگونی خیمه #نفاق فقط ده ضربه شمشیرفاصله داشت!
این قدرت موج سازی افکارعمومی، تسلط و موج سواری بر آن بودکه لنگر بین زمین و آسمان، علی را مجبور کرد که بگوید مالک برگرد!
و صدای حکمیت(بخوانید مذاکره) از سپاه علی ع بلند شد!
و در آخر شخص تعامل گرای دشمن ندیده و معتدلی چون #ابوموسی_اشعری رو به عنوان مذاکره کننده ارشد به امیر مومنان تحمیل کردند!در حالی که نظر امام به #دیپلمات کارکشته و سخن وری چون ابن عباس بود!
درمذاکرات، اشعری متعهد به انجام تعهدات خودقبل از انجام تعهدات جریان مقابل شد که علی را ازخلافت خلع کند و در مقابل عمروعاص هم همین کار را در قبال معاویه انجام دهد، مکانیزم پله پله انجام دادن تعهدات رعایت نشد! ازآنجایی که اشعری اعتقادی به نیرنگ دشمن نداشت مکانیزم بازگشتپذیری هم برای خود متصور نشد و و فریب لبخندهای عمروعاص را خورد!
و وقتی به تعهدات خود عمل کرد و نوبت به تعهدات طرف مقابل رسید، همگان میدانند که چه شد!
و مذاکره ای که در خیال خام خود قرار بود #برد_برد باشد،
به شکست مطلق سپاه حق و در آخر به رژیم چنج و تغییر حکومت انجامید!
از نکات بسیار بسیار مهم و استراتژیک جنگ صفین!
این بود که به مخیله هیچ یک از سپاهیان حضرت علی هم خطور نمیکرد که کوبیدن بر طبل مذاکره!در آخر به شکست ولی الله الاعظم و ساقط شدن حکومت عدل مطلق، و سالها بعد حاکم شدن ظالمان مطلق امثال یزید و مروان و حجاج ابن یوسف ها بر آنها بیانجامد!
خلاصه:
آنهایی که حاکمی چون علی علیه السلام را برنتافتند و کنار زدند، دیری نپایید که توسط حجاج ابن یوسف سلاخی شدند!
#این_عمار
#مذاکرات_صفین_وار
#خدا_از_سر_تقصیراتشان_نگذرد!