eitaa logo
از هر چمن،گلی 🌼🌸🌻🌸🌼
178 دنبال‌کننده
23.7هزار عکس
27هزار ویدیو
204 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🖊چه شد با آن همه سفارشات پیامبر با آن اجتماع عظیم در غدیر و بیعت عمومی، جای را گرفت❗️ ⛔️ پاسخ را حضرت فاطمه زهرا (س) در خطبه آتشینش این چنین بیان می کند: «زَعَمْتُمْ‏ خَوْفَ‏ الْفِتْنَةِ» میگویید: بیاید فتنه به پا می شود؟! جنگ می شود؟ (البته که خودِ آنان اصل و اساس فتنه بودند و) «أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا» 🖊آری آمدند و گفتند: کمتر قبیله ای هست که کسی از آنان توسط کشته نشده باشد! بیش از 35 نفر از سپاه کفر را در جنگ بدر کشته بود، او در جنگ اُحد، دهها نفر از دشمنان خدا را از میان برداشته بود، بر زمین زننده عمرو بن عبدودّ در جنگ احزاب کسی جز نبود و... 🖊آری! لشکر فتنه با ترساندن مردم بر دنیایشان، به هدف شوم خود دست یافتند و مردم برای این که دنیایشان حفظ شود راه را رها کردند و کج راهۀ را برگزیدند غافل از این وقتی صراط مستقیم الهی را رها کنند دین و دنیایشان را از دست خواهند داد 🖊و مع الاسف، تاریخ چنین صحنه هایی را مکرّر به خود دیده است و این سیاستِ شوم، بارها تکرار شده است.😔 📌با ولایت بمانیم تا از راه نمانیم...
🔴پهلـوی نَه، عـَلـَوی سلسله ی حاکم ماست... غیر از اولاد سلسله ای نیست که نیست 🌷🇮🇷خدایا خدایا، تاانقلاب مهدی عج از نهضت خمینی محافظت بفرما....
﷽؛ علیه‌آلاف‌التحیةوالثناء با سلام‌الله‌علیها 👈 و از حوادث سال دوم هجرت ازدواج میمون علیه‌السلام با دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود که به امر پروردگار صورت گرفت . 👈 و چنانکه در روایات بسیاری از شیعه و اهل سنت رسیده است ، چنان بود که چون به سن رشد رسید بزرگان اصحاب آن حضرت از مهاجر و انصار برای خواستگاری به نزد صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند و پاسخی که به همه آنها می‌داد این بود که من در مورد ازدواج منتظر فرمان و دستور خدا هستم و گاهی هم صغر سن و کم سالی را دلیل بر رد درخواستشان ذکر می‌فرمود و کسی که تا به آن روز به این عنوان نزد نرفته بود ، علی علیه‌السلام بود . 👈 روزی و که هر کدام برای خواستگاری رفته بودند و همان پاسخ را شنیده بودند با خود گفتند : چنین به نظر می‌رسد که را برای نگاه داشته ، خوب است به نزد برویم و او را برای این منظور نزد بفرستیم و از آن سو نیز نازل شده و دستور ازدواج را با از طرف به ابلاغ کرد . 👈 برای این منظور روزی به جستجوی رفته و او را در نخلستانی که مشغول آبیاری درختان خرما بود پیدا کردند و پیشنهاد خواستگاری کردن را از بدو دادند و نیز که خود مایل به این کار بود با پیشنهاد آن دو نفر دست از کار کشید و پس از آنکه وضو ساخته و دو رکعت نماز خواند به خانه آمد ولی شرم و حیا مانع شد که منظور خود را بر زبان آورد و از وضع ورود و نظر کردن به چهره مقصود او را دانسته و بدو گفت : " برای خواستگاری آمده‌ای ؟ و چون پاسخ مثبت شنید از او پرسید : برای انجام این کار از مال دنیا چه دارد ؟ عرض کر د: شمشیری و اسبی و زره‌ام و شتر آبکشم . فرمود : اما شتر آبکش و شمشیر و اسب را که نمی‌توانی صرف این کار کنی و همه آنها مورد حاجت توست ولی زره خود را می‌توانی صرف این کار کنی ". 👈 به بازار آمد و زره خود را به چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن پول را آورده در دست ریخت ، آن حضرت نیز مقداری از آن پول را به مقداد بن اسود داد تا جهیزیه ای برای تهیه کند ، مقداد هم به بازار رفته و سنگ آسیایی با ظرفی برای آب و تشکی از پوست خریداری کرده به نزد آورد و آن حضرت به کمک یکی از زنان وسایل ازدواج و زفاف را فراهم کرد و پس از جنگ بدر مراسم زفاف و عروسی انجام شد .    زندگانی حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله , سید هاشم رسولی محلاتی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ➖به کوری چشم کسانی که می خواستند با نقشه های شیطانی صهیونیستی از ازدیاد نسل جلو گیری کنند ، به فضل ، خبرهای خوشی در راه هست ! به گواه این کلیپ .
❤️ تواتر حديث غدير از ديدگاه دانشمندان اهل سنت 👆👆 اعتراف اهل سنت به واقعه غدیر 👆👆 (ع) (ع)
1301356288_1017746199.mp3
11.45M
♥️
من آماده ام برا بیعت 
با🌱 از فلسطین تا عراق و شام دعوا سر اسم علی والسلام ابوذر روحی 🕊🕊🕊
باقی ماند... کتاب کشکول خاطرات دفاع مقدس ناصرکاوه منبع: نشر_الکترونیک_دفاع_مقدس 🌹بعد از فتح المبین اولین فرزندش به دنیا آمد... دختری که بر اثر فلج مغزی قادر به حرکت نبود. در روزهای شروع جنگ خواهرش ۷۰ درصد جانباز شد... در طریق‌القدس برادرش ابراهیم را از دست داد... در رمضان پایش زیر تانک له شد. در خیبر شیمیایی شد... سال ۶۲ فرزند دومش (امیر) سالم بدنیا آمد... در بدر دستش از مچ قطع شد.. بچه ی سومش هم معلول به دنیا آمد. امام جمعه و فرمانده لشکر، تکلیف جهاد را از گردنش برداشته بودند... با وجود همه این مشکلات، حاضر نشد لحظه‌ای جبهه را ترک کند تا سرانجام در عملیات کربلای ۴ در حالی که فرمانده گردان کربلا را به عهده داشت، بعنوان غواص خط شکن شرکت کرد و جزء اولین نفرات در نوک پیکان حمله قرار داشت به شهادت رسید و گردانش موفق ترین گردان در کل عملیات لقب گرفت... او سال‌ها بعد تفحص گردید و در بین نیروهایش در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت...  ❣ 🌹 راوی: مرتضی_طيبی در افكار خودم بودم كه عباس اسلامی پور آمد و گفت: اسماعيل آمده گفتم: حاج اسماعیل؟ گفت: بله ، سيد مرتضی شفيعی هم آمده و فردا صبح از صحن علی بن مهزيار مراسم استقبال از بچه‏ ها شروع ميی‌شود. . ،. اسماعيل! از لحظه‏ ایی كه گفتند آمده‏ ای همه‏ اش به دستان تو فكر می كنم ، يعني می شود باز هم بيايی و دست مرا بگيری، می شود باز هم بگويی بيا برويم . . جمعيت كه در انتظار بودند قفل فراق را شكستند و به سوی كبوتران تازه رسيده خيز برداشتند. تابوت‏ گلهای سرخ بر دستان جمعيت داشتند به طرف جلو می رفتند و ما دوان دوان می رفتيم تا به جمعيت برسيم . من همه‏ اش در فكر اسماعيل بودم او را خواهم ديد ، دستم به بال سوخته‏ اش مي‏رسد توفيق ديدارت چگونه حاصل می‌شود عزيز دلم . . . نفس نفس مي‏زديم از دور كه نگاه مي‏ كرديم جمعيت در حال حركت بودند و تعدادی تابوت كه دل‏های ما در آن قرار داشت به سمت جلو می رفتند . چند قدم مانده كه به جمعيت برسيم ناگهان تابوتی به عقب آمد. راست آمد و خورد به صورتم بی اختيار آن را غرق بوسه كردم ، گونه‏ هايم در گرمایی لذت بخش داشت می‌سوخت . چشمان خيسم ناگهان روی شناسنامه گل سرخ ماند كه نوشته بود شهيد حاج اسماعيل فرجوانی. دلم شكست يعنی بعد از اين همه سال‏ها . . . دوباره چيزی در درونم جوشيد و جوشيد ، صدایی زيبا در گوش‏‌هايم نجوا كرد كه : ، ، ، دل نگران دل شكسته (ع) باشيد ، علمدار خوبی برای باشيد و گفت و گفت . . . . اين نجوا با صدای دريا يكی شد دريا بود و آب و قطره‏ های فراوانی كه شده بودند دريا . . . . 🔻 عجب مادری داشت حاج اسماعیل راوی: حاج صادق آهنگران ❣ اسماعیل فرجوانی فرمانده تیپ یکم لشکر 7 ولی عصر عجل الله تعالی فرجه بود. او در یکی از عملیاتها مجروح گردید و یک دستش قطع شد. [ابراهیم برادر] ایشان در عملیات [طریق القدس] به شهادت رسید و پیکر پاکش مانند مولایش اباعبدالله صلوات الله علیه سر در بدن نداشت. ❣ وقتی جنازه ی او را به اهواز آوردند مادرش هم آنجا بود. به خاطر این که پیکر سر در بدن نداشت بچه ها اجازه  نمی دادند مادرش بالای سرش بیاید. اما ایشان کوتاه نمی‌آمد و می گفت: هر طور شده  من باید بچه م رو ببینم. در نهایت بچه ها کوتاه آمدند و حاج خانم توانست جنازه فرزندش را ببیند. ❣ همه منتظر بودند صحنه های دلخراش و مویه مادر و خراشیدن صورتش را ببینند اما مادر اسماعیل و ابراهیم به قدری صلابت نشان داد که تعجب همه را برانگیخت. ❣ حاج خانم وقتی بالای پیکر بدون سر فرزندش آمد و با آن وضع مواجه شد فقط سه بار گفت: مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا  مرگ بر آمریکا بعد زینب وار بوسه ای بر حنجر جگرگوشه اش زد و بدون گریه و زاری محوطه را ترک کرد. ❣ این صحنه تأثیر عجیبی روی من گذاشت. پس از آن، ماوقع را برای آقای معلمی شرح دادم و او هم نوحه هایی با مضمون مادر از جمله : بیا ای مهربان مادر کنار سنگر من یا ای مادر قهرمان شد نوجوانت فدا و ... را سرود و من آنها را اجرا کردم. ❣
صدا ۰۰۲_2.mp3
16.08M
❎ تحلیل کوتاهی در مورد وقایع اخیر در رسانه ملی. روشن. پروین. 🎙: محمود قاسمی
سیّد ما را می بخشی؟! برای تمام تهمت ها بی معرفتی ها حتی تمام فحش هایی که به خاطر گرانی دادیم، و نفهمیدم، تو صبورانه و مخلصانه، زیر ساخت ها را اصلاح و بازسازی می کنی. وقتی حدود  هفت هزار  کارخانه را دوباره احیا کردی! وقتی در  نقاط حساس و استراتژیک کشور سرمایه گذاری می کردی، و ما همچنان ، فقط گرانی را می دیدیم. و نفهمیدیم، تو کسری بودجه ۳۰۰ هزار میلیاردی و خزانه ی منفی ۴۴ هزار میلیاردی را از دولت قبل تحویل گرفتی!! و ما چند شبه انتظار معجزه داشتیم... و مجاهدت شما را که وظیفه شناس و خادم و دلسوز بودی،  ندیدیم!   و برنامه ریزی های مهم ات را برای آینده درک نکردیم، و فقط قضاوتت کردیم!! برگرد، می دانی چرا؟ همان طور که وقتی مردم کوفه خبر شهادت (ع) را شنیدند و گفتند مگر (ع) هم نماز می خواند؟ گم شدن تو در یکی از صعب العبور ترین نقاط !! هم ثابت کرد، که کار می کرد و کار می کرد و کار سید جان, , می شود برگردی؟! و  ما را حلال کنی..😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌