eitaa logo
چند جرعه با من بخوان
110 دنبال‌کننده
395 عکس
83 ویدیو
0 فایل
@E_shokoohi اگه حرفی با من داشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
الله اکبر الله اکبررر سالهای سال است مثل امشب پیوند می‌خورم به سال های قبل از انقلاب، به مردمی که طنین فریادشان هنوز به گوش می‌رسد. نوایی از روی بام هرخانه که یادآوری می‌کند خدا بزرگتر است از هر‌ که نمی‌خواهد این انقلاب پابرجا بماند خدا بزرگتر است از هرکه نمی‌تواند سربلندی ایران اسلامی‌ام را ببیند خدابزرگتر است از تمام دسیسه‌ها و تحریم‌های شیطان بزرگ خدا بزرگتر است از..... حالا نوبت من و توست که فریاد بزنیم الله اکبر✊✊✊ https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تولدت مبارک انقلاب عزیز❤️ دل‌خوشم به همین قدم های نیابتی
از چند کیلو شکر و یک شیشه گلاب و یک مثقال زعفران شروع شد. جمع شدیم دور هم، برای یک تولد. سال اول یک میز کوچک گذاشتیم سر کوچه. شکر و آب را توی قابلمه ریختیم تنگ هم، بعد هم زعفران. وقتی شکر توی آب حل شد و بعد از زعفران رنگ گرفت انگار ما توی هم حل شدیم و شدیم همدل. با کمک بچه‌ها لیوان‌های شربت را با پارچ پرمی‌کردیم و می‌چیدیم توی سینی. کنار سینی‌ها گل‌محمدی زده بودیم. هوا گرم بود و شربت ما خنک. دلمان به دعای زائران و رهگذارن خوش بود و به لبخند آقایمان گرم. سال بعد کیسه‌ها‌ی شکر زیادتر شد و دیگ شربت بزرگتر. همان سال بود فرفره های رنگی درست کردیم و پخش کردیم بین بچه ها. چقدر شیرین بود برق نگاهشان. کم‌کم شیرینی و شکلات به میز پذیرایی ما اضافه شد. یادش بخیر،یک سال برای بچه‌ها ژله بستنی درست کردیم. دوست داشتیم هرسال مراسم تولدمان بهتر و شادتر برگزار شود. دلمان می‌خواست تمام توان‌مان را بگذاریم برایش. تا مهمان ناخوانده سر و کله‌اش پیدا شد. تازه وارد و بود اطلاعات در موردش کم. کرونا آمده بود و بساط ایستگاه‌های صلواتی را جمع کرده بود. شب‌ها محله‌ها پاکسازی می‌شد و روز‌ها هرچه از در خانه تو می‌آمد شسته می‌شد. چیزی تا تولد نمانده بود. بازارها تعطیل بود و کاسبی ها کساد. یک ایده رسید به ذهنمان .تولد را ببریم دم خانه‌ها. در بزنیم در خانه‌هایی که سخت‌تر می‌گذرد این روزهای سخت بهشان. توی جمع دوستان و فامیل پیام دادیم « دوست دارید برای تولد آقا کیک درست کنید» و چقدر این دوست داشتن زیاد‌تر بود از آنچه ما تصور می‌کردیم. حالا از آن چند کیلو شکر ده سال می گذرد. و امسال هم منتظر و مشتاق روز تولدیم.
چند جرعه با من بخوان
از چند کیلو شکر و یک شیشه گلاب و یک مثقال زعفران شروع شد. جمع شدیم دور هم، برای یک تولد. سال اول یک
سال گذشته از شروع نوشتم و امسال دلم می‌خواد بگم فقط نیت کنید و کار رو بسپرید دست خودشون و مطمئن باشید شما هیچ کاره‌اید
عزیزانی که تمایل به شرکت وکمک به این جشن دارند بسم الله🌺 ۶۰۳۷۹۹۷۷۰۱۲۹۵۲۰۷ بانک ملی علی اجزاء شکوهی
شروع کار با کمک بچه ها😊😊