#خاطرات_شهدا
- واسه کی کار میکنی؟
+ امام حسین
- پس حرفها رو بیخیال! کار خودت رو بکن، جوابش با امام حسین..
🧔🏻♂ شهید محمد حسین محمدخانـی
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
تَرکِش خُمپاره پیشونیش رو چاک داده بود که ازش پرسیدم: چه حرفی برای مَردم داری؟🙂
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کُمپوت میفرستن، عکس روی کمپوتها رو نَکَنَن!
گفتم داره ضبط میشه برادر، یه حرف بهتری بگو!😶
با همون طنازی گفت: آخه نمیدونی سه بار بهم رُبگوجه اُفتاده😂🥫
+ شادی روح همه شهدا صلوات
هفته #دفاع_مقدس مبارک❤️
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
علی یک اخلاق قشنگی داشت، اگر متوجه میشد غریبهای هم مشکل دارد، قلباً افسوس میخورد؛ انگار که رفیقِ خودش است! میگفت: ای خدا کاش میشد برایش یک کاری کنیم..
اگر خودش نمیتوانست کمکی کند، با اطرافیان صحبت میکرد.🌱
🧔🏻♂ شهید علی خلیلی
+ شادی روح همه شهدا صلوات
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
هرگاه نمازت قضا شد و نخواندی، در این فکر نباش که وقتِ نماز خواندن نیافتی، بلکه فکر کن چه گناهی را مرتکب شدی که خداوند نخواست در مقابلش بایستی!
🧔🏻♂ شهید نوید صفری
• شادی روح همه شهدا صلوات
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
به نقل از مادر شهید:
خانه که بود، مُدام به من کمک میکرد.
مهدی مثل پروانه دور من و پدرش میچرخید؛ خیلی به ما احترام میگذاشت. 🌸
پدر بزرگش بیش از صدسال عمر کرده بود.
وقتی میرفتیم شهرستان، من نمیتوانستم خیلی به این پیرمرد برسم، اما مهدی به جای من به او کمک میکرد، غذا برایش لقمه میگرفت و در دهانش میگذاشت.
🧔🏻♂ شهید مهدی عزیزی
شادی روح همه شهدا صلوات
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
به نقل از پدر شهید:
یک روز محمدرضا، علیرضا را تهدید کرد و گفت: اگر کوتاه نیای، به بابا میگم توی مدرسه چیکار میکنی!
آنها کلاس دوم و سوم ابتدایی بودند و من با شنیدن این حرف، کمی نگران شدم..
مدتی بعد، محمدرضا را کشیدم کنار و گفتم: بابا، علیرضا توی مدرسه چیکار میکنه؟
گفت: با پول تو جیبی که بهش میدی، برای بچههایی که خانوادههاشون فقیرن دفتر و مداد میخره. 📚✏️
🧔🏻♂ شهید علیرضا موحد دانش
شادی روح همه شهدا صلوات
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
برای ترمیم سنگرها رفته بودیم، که وقتِ نماز شد.
شهید باقری گفت: اول نماز بخونیم.
یکی از بچهها گفت: اینجا خطرناکه؛ بهتره وقتی جای اَمنی رفتیم نماز بخونیم.
شهید باقری در جواب گفت: کسی که به جبهه میاد نماز اولوقت رو رها نمیکنه!
بعد خودش شروع به خوندن نماز کرد..
آتش دشمن بر سر ما لحظهای قطع نمیشد!
ما وحشتزده شده بودیم ولی اون آروم و بدونِ عجله نمازش رو میخوند..
نمازش سرشار از لذت و عشق به خدا بود ❤️
🧔🏻♂ شهید حسن باقری
شادی روح همه شهدا صلوات
˹@chand_metri_khoda˼
چند متری خدا
عه صبح شد عه شـب شد عه مُردی! ˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
دنیا مثل شیشهای میماند که یک دفعه میبینی افتاد و شکست..!
🧔🏻♂ شهید مهدی باکری
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
همیشه وضو داشت.
یه روز گفتم رضا چرا وقتی که پای سفره میشینی، وقتی میخوابی، وقتی از خونه بیرون میری اول وضو میگیری؟
گفت: وقتی کنار سفره میشینم، مهمان امیرالمومنینم شرم میکنم بدون وضو باشم، وقتی میخوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا بر نگردم.
هرکسی هم با وضو از این دنیا بره اجر شهید رو داره! میخوام از اجر شهید محروم نشم.. ✨
🧔🏻♂ شهید رضا پورخسروانی
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
فوتبالش خیلی خوب بود ⚽️
داشتیم مسابقه میدادیم که تیمِ مهدی، یک گُل عقب افتاد..
یه فرصت عالی جور شد، توپ روپای مهدی افتاد و راحت میتونست گل کنه تا بازی مساوی بشه، اما یهو مادرش صداش زد و گفت: مهدی برو نون بگیر 🍞
مهدی هم توپ رو ول کرد و رفت نونوایی!
🧔🏻♂ شهید مهدی زینالدین
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
شهید حسین خرازی با لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد.
آنقدر اتوبوس تکان میخورد که کودک کُردی که همراه پدرش کنار او نشسته بود، دچار تهوع شد..
او کلاه زمستانیاش را زیر دهانِ کودک گرفت و کلاه کثیف شد.
پدر بچه خواست بچهاش را تنبیه کند اما حسین خرازی با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است میشوییم، پاک میشود. ☺️
مدتها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند و کاری از دستشان بر نمیآمد!
رئیس گروهِ دشمن که با نیروهایش به آنها نزدیک شده بود، ناگهان اسلحهاش را کنار گذاشت! سردار خرازی را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: من پدرِ همان بچهام..
با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی.
حالا فهمیدم که شما دشمنِ ما نیستی 🤝
🧔🏻♂ شهید حسین خرازی
📖 حدیث خوبان، ص۲۵۴
˹@chand_metri_khoda˼
#خاطرات_شهدا
برای انجام کاری از خونه رفت بیرون.
وقتی برگشت دیدم کاپشن نداره و پاهاش برهنه است!
با نگرانی دویدم سمتش و پرسیدم: اتفاقی برات افتاده؟
گفت: نه پدرجان، داشتم بر میگشتم یه جوون رو دیدم می خواست بره سربازی، لباس و کفشِ مناسب نداشت، کفش و کاپشنم رو بهش دادم.
🧔🏻♂ شهید علی اکبر درگزینی
شادی روح همه شهدا صلوات
˹@chand_metri_khoda˼