✍هوالکریم
.........................................................................
دختــری زیـــبا ، دل از مــردی ربـــود
بـا نگــاهی ســاده بی گـفـت و شـنود
نـاگهــان از ســر پــریــد عقــل جـوان
شـــد اسـیــر آن دو ابــــروی کمـــــان
بــا اراده دختـــرک میـــــــزد قــــــدم
بـی اراده در پـی اش در پیــچ و خـم
دیـده اش را بسته بود عـاشــق براو
بســـته بــودش دلــربــا ، بــا تـار مــو
میکشیداو را به هرسمتی که خواست
زیــر لـب میگـفت ایــن آییــن مـاست
از ازل هــر کس بــه مــا دلبـسته شــد
بی گمـان بـاید که از خـود خسته شـد
عشـوه هــای دخـــتر و عــــزم جــوان
روبرو کــردآن دو را در یــــک مکــــان
بــا صــدای نــازکـش ، آن دلـفـــریـــب
گفــت آیــــا هیبــتی دیــدی عجـیـب؟
از چــــه دنبـــالـم به راه افتـــاده ای؟
عاقـــلی ، دیــوانـه ای یــا ســاده ای؟
عاشـــق دلخســته قفـــل لـب گشـــود
حــــرف آخـــــر را از اوّل گفــــت زود
دلبــــرا ، مهــــروی طنّــــــاز شکیــــل
چشـم و ابــرویــت مــرا کرده ذلیــــل
بــا نگــاهی ســـاده بیمـــارت شـــدم
عشـــوه ای کـــردی گرفتــارت شــدم
رحــم کـن بــر عاشـقت ، دل را بــخر
خواهـمت جفتـم شــوی بـا مـن بپــر
وصلـتی کـن بــا مـــن بیـچـــــاره ای
چـون نـدیـدم همـچو تـو مهپــاره ای
هـر چـه میخواهی بـه پـایـت میدهم
جـان اگـر بــاشــد بهــایت ، میــدهـم
گفـت نـه ، جـانــت کـه نـاقـابـل بُــوَد
جســم ســردت کوزه ای از گـل شـود
دیــن و ایمــانت بــرایــم ارزش اسـت
بـایـد از آنـَـت بشــویی چشـم و دست
تَـــرک آیـیـــن و عـقـیــــده گــــر کنــی
بـــا مـــن مهپـــاره دائـــم ســــر کنـــی
گفــت ای جـانـم به چشـم از دل دهـم
دیـــن و ایـمــان و همـه حـاصـل دهـم
هــر چــه دارم جمــله ارزانیْــت بــــاد
هـــم نثـــار چشـــم فتّـــانیْـــت بــــاد
اینک ای عاشق کشِ خوش چشم و رو
بــــر مــــن بیـچـــاره نــامـت را بگـو
دسـت دل را وصـل کن در زلـف خود
بـا خـودت من را ببــر هـر جا که شـد
گفــت دنیــا هستــم ای بُـــرنـا پســـر
چــون تـو بسیــارنـد بــا مـن همـسفر
مـن به شکـل دختــری مهــوش شـدم
باعــــث افــــروخـــتـن آتــش شــدم
بـــاطـــنی دارم شبـیــه پیــــــــــــرزن
ظــاهـــری امّــا پـــر از زیـــب و فــتن
زاهــدان از مــن گـریــزانــند ، سخـت
عـاشقــانـم را ببیــنی حــــال و بخـت
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
رَمل و خاک و باد و باران ، جمله مأمورِ وی اند
گر خدا خواهد به امداد آیدَت طوفانِ شن
#عباس_بهمنی
#طوفان_شن
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
.........................................................................
ظـرف گــدایی را تـو بــردی نـزد شیطان
اسـم حقارت نـامه را خـواندی تو پیمان
ایــن سـالـها ، عـزّ و غـرور مــا لـگد شـد
بــا گفتـمان ذلّـــت و لــب هــای خنـدان
گفتـی زبــان دیپـلمـاسی در سـر مـاست
بــرجامِ نـافـرجـامِ تــو شــد مــاه تـابـان
صد هدیه میدادی به خود از جیب ملّت
نام خودت را قهرمان خواندی به دوران
نیـرنگ دشـمن را ضـمانــت کــرده بـودی
گفتـی کـه تحـریم و فشـار آمد بـه پایان
بـر عکسِ قولـت مرغ گشـته جیـره بندی
هـم در وطـن کمیـاب شــد دارو و درمان
خـودرویِ مـلّی قیـمتش سـر بــه فلک زد
شــد آرزوی ایــن جــوانــان بـــاز پیـکـان
یـک هشت سال از عمـر مـا را نفـله کردی
از دست رفت این فرصت زرّین چه آسان
سیــمرغ را پـرپـر نمــودی بــا خیـــــانـت
مثل مگس اکنـون دهی در عرصه جولان
ایـن آبـروی ریخته ات را کـی تــوان کـرد
بـاخـون ســردار وطــن اینـگـونـه جبـران
شـد هـر دل آزاده ای بــا قلــب او فتـــح
نـامـرد میـدان را چـه بـه آن مـرد میـدان
هی دست و پا بی خود مـزن در آخـر کار
می بیـنم از اکنـون تـو را در قعــر زنـدان
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
.........................................................................
سکوتم گاه ، بغض و گاه ، خشم و گاه ، از درد است
سکوتم گاه ، امضاء یا رضایت، گرم یا سرد است
سکوتم گاه ، تأدیب ِ سفیه و ابلهان باشد
سکوتم گاه ، امداد از خدا بر ظلمِ نامرد است
سکوتم گاه ، از جنس سکوت آیِنه باشد
سکوتم گاه فریادِ دل و این چهره ی زرد است
سکوتم گاه ، آمین بر دعای نیک مردان شد
سکوتم گاه ، نفرینی به جانِ فِرقه یا فرد است
سکوتم گاه ، دارد حرف ها بیش از سخن هایم
سکوتم گاه ، عشق و گاه ، مهر و گاه ، آورد است
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
...................................................................
نمیـخـوانـد نـگاهــم را کـسی مــانــند هشـــــیاران
مگـر قحـطی احســاس اســت در بـــازار دلــداران
سکـوت سـرد و تـاریـکی شـده حـاکـم بـر این دلها
رکـود عشـرت و عیـش اسـت در انـدیشه ی یاران
تَـورّم سـالیـانـه، نقـطه، نقـطه ، عشـق را خشکاند
چـرا بــا جیــره بنــدی هـم نــدادنــد آنِ بیمـــاران
سخـن از عشــق ، از دلبـر فـراوان آمـده در شــعر
چه شد حالا چنین بیدل شدند این ماه رخساران
نــدارم آرزو جــزء اینــکه در آدینــــه ای زیبــــــا
پـریـچـهری نمـایـد قلــب هــا را عــاطـفـه بــاران
#عباس_بهمنی
#شعر_مهدوی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
............................................................
علـی را آن سحــر خیــزان کـج انـدیش کشتند
علـی را روزه دارانِ پـــر از تشـــویــش کشتند
نه با بیگانه ای مشرک ، نه با جنگ آوری مزدور
علـی را بـا نمـک پـرورده ای از خویـش کشتند
#عباس_بهمنی
#شعر_علوی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
#شعر_علوی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
وای ای قدس ، اسیر اَصحابِ الفِیل
واقف باش ، به کَیـدَهُم فی تَضلیِـل
پهپــاد از آن پـرنــده هــا بـاشـد کـه
تَــرمِیـهِم ، بِحِجــارَة ٍ مِـــن سِجّــیل
#عباس_بهمنی
#فلسطین
━━━━💠🌸💠━━━━
🌹🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹
بـا مـنِ بـد تـو مـکن قهــر ، حبیـبـم بــرگــرد
بـی تـو شـد کام دلم زهـر ، طبیـبـم بــرگــرد
ای که بند است نفس هام به عطرت ، ای یار
در دلِ مــردم ِ ایـن شهر ، غریـبـم ، بــرگـرد
🌹•┈┈••✾❀∞🌸∞❀✾••┈┈•🌹
✍هوالکریم
.........................................................................
اگر قاسـم نبـود ایــن حال و روز کشـور مـا بود
بخاک و خون نشسته جسم ها در منظر ما بود
تِـرور هـر روزه تیـتر اول روزنـامـه هـا مـی شد
نشــان از دود و آتــش در دلِ هــر معبـر مـا بود
حرامی هایِ بی ناموسِ آدم کش بـه هر خانه
پـیِ آزارِ نـامــوس عــزیــزِ مضطــر مــا بـــــود
به هر کنج از مدارس یا مساجد یا که بستانها
سـری افتـاده از جسـم ِ پسـر یـا دختـر ما بود
صدایِ انفجـار بمب های ِ سخت ِ خنّـاسان
مدام آهنگ گوش مادر و یـا خواهر ما بود
اگر قاسم وَ یارانش چنان سازشگران بودند
به چکمه پای دشمن بر سر و بر پیکر ما بود
اگر که مـرد میـدانهـای سخـت ازآن سویِ میـهن
وطن را میفروخت این قصّه ی هر دفتر ما بود
چنانچه اهل دنیا می شد آن سردار این دلها
مصیبـت دائمــاً مهمــان قلـــب رهبـر مـا بود
اگر پیـر ِ مـراد مـا به شیطان ها بها می داد
کجا ، کی استقامت اینچنین در باور ما بود
#عباس_بهمنی
#سردار
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹
قلبـی کـه بـرایـت نتپد ، از سنگ است
نه، نه، که دلِ سـنگ ، برایت تنگ است
هـر دل کـه نبـاشـد بـه میـانـش جـایت
بیـچـاره ســزاوارِ هــزاران ننــگ است
#عباس_بهمنی
#شعر_مهدوی
🌹•┈┈••✾❀∞🌸∞❀✾••┈┈•🌹
✍هوالکریم
....................................................................
چه فراوان گله ها دارم از این دل که نپرس
چقَدَر از سر لج خورده به مشکل که نپرس
سر دعوایِ دل و عقل ، دگر خسته شدم
چه بساطی شده بین ِ خُل و عاقل که نپرس
آنچنان بین دل خسته و آن موعظه گر
پرده از روی عداوت شده حائل که نپرس
سر درس ادبش گاه ، پذیرفت ، ولی
چقَدر حکمت از عقلم شده باطل که نپرس
شده خودخواه دل و در نظرش برتر از اوست
چقدر گفته به عقل احمقِ جاهل که نپرس
چه ضررها که رسانده است دلم در طلبش
بس که میرفت به هر مجلس و محفل که نپرس
چقدر ، عقل ، الاغِ دلِ کج خواه شد و
بار خود را نرسانده است به منزل که نپرس
مهربان است دلم ، آه به جُرمْ این صفتش
آنقدر سوخته اندش همه حاصل که نپرس
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
✍هوالکریم
.........................................................................
گـریـزانــم از آن کــانـدیـد کــذّاب فســـاد انگیــز
از آن قـانـون گذاری کـه نکرد از مفسدان پـرهیز
از آنکه سـالهـا در صـدر این مجلـس تبـانی کـرد
از آنکه جیب هاش از هدیه ها شد مملو و لبریز
گـریـزانـم از آن مجـریِ قـانـونـی کـه فـریـادش
کنـون قانـون گـریزی بـاشـد آن هم با زبانی تیز
از آنـکـه ادّعــای حکمـــرانــی میـکنـد بـا خشـم
از آن مغـرور خودخـواه و از آن پـر ادّعـای ریـز
گــریـزانـم از آن کـانــدیــد بـازیـگـر از آن یــارو
از آنـکه جـاهـلانـه فـرض کـرده دیـگران را چیز
گـریزانـم از آن کاندیـد بـد خلقی کـه پُز می داد
نکـردم مسـکنی احـداث بــا لَحنـی غـــرور آمیز
گـریـزانـم از آن کـانـدیـد فــرزنـد شهیـد شهـــر
از انکه می فروشد خون بابا را به پست و میز
گریزانم از این قومی که چندین سال در ناز اند
از آنـانـکـه شـدنـد از گــردن ایـن انـقـلاب آویـز
اگـر خـوابـی اگـر بیدار ، اگر بی دین اگر دیندار
بـرادر انقلاب اسـت انقلاب ای قهرمان بـرخیـز
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════