#طنز_جبهه
😁😂😅😴
خيلي از شبہا آدم تو منطقه خوابش نميبرد...😢
وقتے هم خودݦون خوابمون نميبرد دݪمۅن نمے اومد ديگران بخوابݧ...😜🙊
يڪے از همين شبہا يڪے از بچہ ها سردرد 🤕عجيبے داشت و خوابيده😴 بود
تو همين اوضاع يڪے از بچہ ها رفت بالا سرشو گفت: 🗣رسووول!رسووول! رسووول!
رسول با ترښ😧 بلند شد و گفت: چيہ؟؟؟چي شده؟؟😥
گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت ڪنہ من نذاشتمـ !😐😁😂
رسول و مےبيني داغ ڪرد افتاد دنبال اون بسيجے و دور پادگاݩ اون رو مے دواند🤣
#شادزی
🌱 نو+جوان
💫 @MasjedAbufazel
🌺#طنز_جبهه 😅😂
💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم.
برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.🙂
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.😎
💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ🐴 بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد!😨
💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.☹️😩
💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.🤩😆
🔺الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.✌️🤣
✍ پ.ن:
بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن سواری میدهند! و قصد برگشتن هم ندارند.😏
#سلبریتی_دوزاری وطن فروش و منافق صفت
🌺
🍃🌺
╭─┅─🌿🌺🌿─┅─╮
استفاده ازمطالبباذڪر«صلوات» http://eitaa.com/MasjedAbufazel
╰─┅─🌿🌺🌿─┅─╯
🌸خمپاره
شلمچه بودیم بولدوزور هارو خاموش کردیم و نماز صبح خواندیم دور هم نشسته بودیم ، نادی رفت نشست رو یه سنگر و سخنرانی کرد
به فرمانده گفت اقای قیصری من اینقد از
بچه ننه ها بدم میاد
فرمانده گفت کدام بچه ننه ها عباس!
نادی گفت همون بچه ننه هایی که هنوز صدای گلوله نیومده از بالا میپرن پایین و دراز ب دراز میخوابند روی زمین ، ادم باید شجاع باشه نترس باشه من که تا خمپاره منفجر نشه تکون نمیخورم یعنی اصلا کم شده که بترسم
داشت از خودش تعریف میکرد که صالح گفت اره نادی راس میگه من که ندیدم به راحتی بترسه بعد رو به پیرمرادی کرد و چشمک زد و اشاره کرد
پیرمرادی رفت پشت سر نادی نشست صالح ادامه داد مثلا موقعی که گلوله میاد ، پیرمرادی یهو صدای شلیک شدن خمپاره رو دراورد
نادی داد زد یا ابوالفضل ، برادر بخواب ، بعد از بالای سنگر مثلا گنجشک پرید پایین و دراز دراز خوابید و دستاشو گذاشت رو سرش
صدای خنده بچه ها همه جارو پر کرد لحظه ای گذشت نادی اروم سرشو
بلند کرد و گفت پس کو خمپاره
اقای قیصری بلند خندید و گفت خورد رو زمین البته نادی ن،گلوله😁😂
#طنز_جبهه
🌺
🍃🌺
╭─┅─🌿🌺🌿─┅─╮
استفاده ازمطالبباذڪر«صلوات» http://eitaa.com/MasjedAbufazel
╰─┅─🌿🌺🌿─┅─╯