وقتی عبدالحمید یهو رنگ عوض میکنه
در زندانهایی که حتی قاچاقچیان مواد مخدر، اصلاح شده و توبه می کنند ، چه نیازی به بدرفتاری است ؟
جناب مولوی عبدالحمید! پاسخ بسیاری از سوالات امروز شما، در مواضع دیروزتان است.
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز سالگرد شهادت دانشمند برجستهای است که حاج قاسم عزیز به او میگوید:«مثل من زیاده اگر شهید بشم جایگزین میشه، اما شما جایگزین نداری!»
کسی به دلایل امنیتی حتی یک روز هم از ایران خارج نشد و از مرز عراق، امام حسین (ع) رو زیارت میکرد.
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
📌ما با یک جنگ ترکیبی هوشمندانه طرف هستیم که بنیانش برجنگ شناختی گذاشته شده است. جنگ شناختی اصل این اتفاقات است نه فرع آن.
📚"بهار انقلاب در خزان غرب" نام مجموعه ای است که در بخش اول به کالبد شکافی وقایع اخیر از منظر آقای هانی ایرانمنش میپردازد.
✅برای دریافت این محصول می توانید از لینک زیر استفاده نمایید:
🔰https://eitaa.com/ido_strategy/16
🌐 صفحه معاونت راهبردی و توسعه راهبری سازمان تبلیغات اسلامی
🔰https://eitaa.com/ido_strategy
اسکی سواری علی کریمی روی خون هموطنانش
دختری که در تصادف فوت کرده را به اغتشاشات ربط میدهد
معاون اجتماعی پلیس فارس:
در پی انتشار خبری در فضای مجازی مبنی بر مرگ نوجوان ۱۶ ساله بنام مائده(ماهک) هاشمی توسط نیروهای امنیتی در شیراز، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
در بررسیهای اولیه مشخص شد بامداد چهارم آذرماه یک دستگاه خودرو سواری سمند با سه سرنشین به دلیل ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در بلوار "کوهسار مهدی" شهر شیراز واژگون شده است.
در این حادثه، راننده و خواهرش مصدوم شدند و دیگر سرنشین خودرو که دختری ۱۶ ساله بنام مائده (ماهک) هاشمی اهل شهرستان کنگان از توابع استان بوشهر بوده به دلیل شدت جراحات وارده فوت کرده است.
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
رفته بودم نانوایی که اینا دیدم
پ.ن
البته دقت کن تکریم یک محجبه به نام رایگان دادن نیست ، هزاران راه صحیح تر هست
مثلا کسی که محجبه است داخل صف حریم داشته باشه و بین نامحرم ها نباشه
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
◼️اسکی سواری علی کریمی روی خون هموطنانش🩸
🗣️⚠️دختری که در تصادف فوت کرده را به اغتشاشات ربط میدهد
👮♂️🎙️معاون اجتماعی پلیس فارس:
🔹در پی انتشار خبری در فضای مجازی مبنی بر مرگ نوجوان ۱۶ ساله بنام مائده(ماهک) هاشمی توسط نیروهای امنیتی در شیراز، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
✅در بررسیهای اولیه مشخص شد بامداد چهارم آذرماه یک دستگاه خودرو سواری سمند با سه سرنشین به دلیل ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در بلوار "کوهسار مهدی" شهر شیراز واژگون شده است.
👈در این حادثه، راننده و خواهرش مصدوم شدند و دیگر سرنشین خودرو که دختری ۱۶ ساله بنام مائده (ماهک) هاشمی اهل شهرستان کنگان از توابع استان بوشهر بوده به دلیل شدت جراحات وارده فوت کرده است
🔸️بستن زانوی شتر
قافله چندین ساعت راه رفته بود . آثار خستگی در سواران و در مرکبها پدید گشته بود . همینکه به منزلی رسیدند که آنجا آبی بود ، قافله فرود آمد . رسول اکرم نیز که همراه قافله بود ، شتر خویش را خوابانید و پیاده شد . قبل از همه چیز ، همه در فکر بودند که خود را به آب برسانند و مقدمات نماز را فراهم کنند .
رسول اکرم بعد از آنکه پیاده شد ، به آن سو که آب بود روان شد ، ولی بعد از آنکه مقداری رفت ، بدون آنکه با احدی سخنی بگوید ، به طرف مرکب خویش بازگشت . اصحاب و یاران با تعجب باخود میگفتند آیا اینجا را برای فرود آمدن نپسندیده است و میخواهد فرمان حرکت بدهد ؟ !
چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود . تعجب جمعیت هنگامی زیاد شد که دیدند همینکه به شتر خویش رسید ، زانوبند را برداشت و زانوهای شتر را بست ، و دو مرتبه به سوی مقصد اولی خویش روان شد .
فریادها از اطراف بلند شد : " ای رسول خدا ! چرا مارا فرمان ندادی که این کار را برایت بکنیم ، و به خودت زحمت دادی و برگشتی ؟ ما که با کمال افتخار برای انجام این خدمت آماده بودیم " .
در جواب آنها فرمود : " هرگز از دیگران در کارهای خود کمک نخواهید ، و بدیگران اتکا نکنید ، ولو برای یک قطعه چوب مسواک باشد.
🔹️برگرفته از کتاب داستان وراستان شهیدمطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش کیروش به توهین آمریکا به پرچم ایران: این حواشی تاثیری بر عزم ما ندارد
🔹این موارد غمانگیز درسی برای آینده است. در این ۴۲ سال یاد گرفتم میشود این بازیهای روانی را برد.
🔹ماموریت ما لبخند آوردن بر لب مردم است. بگذارید از این جشن لذت ببریم.
🔹آمریکا فقط یک هدف دارد و آن برد ایران و صعود به مرحله بعد است. ما هم همین هدف را داریم.
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
اسکی سواری علی کریمی روی خون هموطنانش
دختری که در تصادف فوت کرده را به اغتشاشات ربط میدهد
معاون اجتماعی پلیس فارس:
در پی انتشار خبری در فضای مجازی مبنی بر مرگ نوجوان ۱۶ ساله بنام مائده(ماهک) هاشمی توسط نیروهای امنیتی در شیراز، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
در بررسیهای اولیه مشخص شد بامداد چهارم آذرماه یک دستگاه خودرو سواری سمند با سه سرنشین به دلیل ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در بلوار "کوهسار مهدی" شهر شیراز واژگون شده است.
در این حادثه، راننده و خواهرش مصدوم شدند و دیگر سرنشین خودرو که دختری ۱۶ ساله بنام مائده (ماهک) هاشمی اهل شهرستان کنگان از توابع استان بوشهر بوده به دلیل شدت جراحات وارده فوت کرده است.
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
📸 ۸ دستاورد محقق شده برای ملت ایران در دو ماه اخیر
🔸دستیابی دانشمندان ایرانی به ژندرمانی برای درمان سرطان خون
🔹ثبت اولین تصویر تلسکوپ تمام ایرانی با کیفیت بیشتر از هابل
🔸افتتاح ۱۵۴ کیلومتر خط راهآهن زاهدان-خاش
🔹بومی سازی تجهیزات رسوب زدایی لولههای چاه نفت
🔸راهاندازی اولین پالایشگاه نفت فراسرزمینی در ونزوئلا باظرفیت تولید ۱۰۰ هزار بشکه در روز
🔹بهرهبرداری از ۶ نیروگاه برق با ظرفیت ۱۰۲۶ مگاوات
🔸پرتاب موشک ماهواره بر قائم ۱۰۰
🔹رونمایی از موشک صیاد B۴ و دستیابی به رتبه دوم جهانی در پدافند برد بلند
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام فرمانده در قطر ((؛
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
قسمت سوم رمان امنیتی تقسیم رو بریم؟؟؟
مثل اینکه محمد و رفقاش خیلی علاقه دارن بابک رد بشه بره اون طرف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل آرایی حرم حضرت زینب سلام الله علیها در آستانه ولادت آن حضرت
با کامنت یازینب این پست را منور نمایید.
..:زینب
:زینب_کبری_سلام_الله_علیها
:دمشق
عیدتون پیشاپیش مبارک
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پیروزی ما دست خداست
کیروش سرمربی تیم ملی ایران :
🔹بزرگترین آرزوی ما امتیاز گرفتن و رفتن به مرحله بعدی است.
🔹اعتقاد ما بر این است که با بازی خوب می توان برنده بازی بود. تمرکز ما بر این است که بهترین عملکرد خود را در برابر بازی آمریکا داشته باشیم.
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
🔴 اطلاعات مهم گروه هكري آنانيموس پس از هك كردن گوشي كارلوس كيروش! 😂
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
♦️ احمقها هر کامیونی رو میبینن که ایستاده میگن اعتصاب کرده ، کورن نمیبینن کامیونها بار دارن :)
🔹 آی کیو در حد ......
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
🔴 سخنگوی وزارت خارجه با ماسک ضد بمب شیمیایی وارد سالن سخنگو شد.
🔹 این کنایه ای به دولت آلمان خواهد بود که در زمان دفاع مقدس به نظام بعثی عراق بمب شیمیایی داد.
🔹 دمت گرم 💪🏻👏🏻👏🏻
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
چه حرف عمیقی
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت سوم»»
شب – مسیر جاده خاکی
مینی بوس دهاتی ها در مسیر جاده خاکی بود. ده دوازده نفر مسافر داشت که همشون خواب بودند و شاگرد شوفر هم روی صندلی بغل راننده خوابش برده بود. راننده هم گاهی خمیازه میکشید و دهانش را به پهنای صورتش باز میکرد.
آهنگ قدیمی تُرکی هم روشن بود و وقتی راننده دید داره خوابش میبره، یه کم صداشو بلندتر کرد ولی اثری نداشت.
ازطرف روبرو، پیرمرد موتوری در حال رفتن در مسیرش بود. چراغ موتورش سوسو میزد تا اینکه کلا خاموش شد. یکی دو بار با انگشت شستش، دکمه چراغ موتورش را امتحان کرد ببینه روشن میشه یا نه؟ دید روشن نمیشه. یکی دو بار با دست زد به جعبه چراغ جلویی اما دید کار نمیکنه. بی خیال شد و به راهش ادامه داد.
از طرف دیگه، شکنجه گر3 همین طور که رانندگی میکرد به دور و برش دقت میکرد. انگار دنبال چیزی میگشت. حتی یکی دو بار هم سرعتش کم کرد و با دقت به دور و برش نگا کرد اما چیز خاصی ندید و به مسیرش ادامه داد.
راننده مینی بوس دیگه نتونست خودشو کنترل کنه و مسیرش را تار میدید. تا اینکه بی اختیار گردنش کج و جاده از جلوی چشمش به طور کامل محو شد.
موتوری روبرو هم به خیال اینکه از کنار مینی بوس رد میشه، خیلی عادی به مسیرش ادامه داد و به خاطر نور زیادی که از مینی بوس به چشمش میخورد، راننده خوابیده و گردن کج شده اش را ندید.
تا اینکه دست راننده مینی بوس که روی فرمون بود، کم کم شل شد و فرمون به تدریج منحرف شد و به سمت دیگرِ جاده رفت. یعنی همان مسیری که پیرمرد موتور سوار داشت از روبرو می آمد. تا اینکه کامل به هم نزدیک شدند و مینی بوس با همان سرعتی که داشت، محکم با موتور و موتور سوار بیچاره برخورد کرد.
شکنجه گر3 که به طرف پایین جاده رانندگی میکرد و به پایین تپه اِشراف داشت، ناگهان دید که صدای مهیبی اومد. فورا سرشو برگردوند به همان طرف که صدا آمد. تو همون تاریکی به زور دید که مینی بوس محکم به یک چیزی برخورد کرده و در حال چپ شدن به پایین تپه است. صحنه وحشتناکی بود. اینقدر که با دیدن غلت خوردن مینی بوس با صدای مهیب و برخورد با سنگ های بزرگ، چشمش گرد شده بود و به وحشت افتاد.
توقف کرد و با چشمانش مسیر سقوط و لته پاره شدن مینی بوس به پایین تپه را تعقیب میکرد. فکری به ذهنش رسید. نگاهی از طریق آیینه جلو به طرف صندوق عقب کرد. دنده عوض کرد و راه افتاد.
یک دو ساعت گذشت.
جمعیت زیادی در حیاط و راهروی بیمارستان جمع شده بودند و در حال جا به جا کردن تصادفی ها و اموات و مجروحان از ماشین های آمبولانس و سایر ماشین ها به تخت های بیمارستان و بردن به طرف بخش اورژانس بودند.
یکی از پرستارها از یکی از محلی ها پرسید: چند نفرن؟
مرد جواب داد: نمیدونم. کلا دوازده سیزده نفر!
پرستار که مشخص بود با دیدن آن صحنه هولناک از آن همه آدم درب و داغون هول شده با صدای بلندتر به بقیه گفت: همشونو بیارین اینجا ... از این طرف ... سریع تر!
مسیر آمبولانس ها تا بخش، مملو از رفت و آمد سریع دکتر و پرستار و مردم بود.
یه پرستار دیگه در بخش ایستاده بود و بقیه را رهنمایی میکرد: همین جا ... به ترتیب ... جا برای همشون هست ...
پرستار اولی چشمانش را مالوند تا چهره ها را بهتر ببیند. سپس صداشو بلندتر کرد و به محلی ها گفت: اگه کسی اینا را میشناسه بمونه تا شناسایی بشن.
یکی از محلی ها گفت: من مال همون اطرافم.
پرستار پرسید: شما زنگ زدین اورژانس؟
مرد جواب داد: نه ... دیدم یه ماشین کنار جاده ایستاده و درِ صندوق عقبش بالاست. وایسادم ببینم چی به چیه؟ که دیدم یه مرد از پایینِ تپه اومد بالا و در صندوق عقبش بست و سوارش شد و رفت. فکر کنم اون زنگ زده.
پرستار دوم پرسید: پس چرا رفت؟ کسی اونو ندیده؟
محلی گفت: ندیدمش. شاید ترسیده بمونه.
همشون خوابیدند ردیف هم. سر و وضعشون خونی و همه بیهوش. پرستار از نفر اول شروع کرد و با چک لیستی که داشت، با همون محلی که گفته بود من اهل همونجام، شروع کردند به شناسایی.
پرستار: اینو میشناسی؟
مرد: آره بیچاره. رانندشه. مرده؟
پرستار: آره.
مرد: این چی؟ شاگرد شوفره!
پرستار: اینم آره ... مُرده بنده خدا .
مرد: این فلانیه ... اینم فلانی ... اینو نمیشناسم ... اینم آره ... مال روستای بغلیه ... اینم پسر فلانیه ...
تا اینکه مرد محلی و پرستار به تخت آخر رسیدند. یه تکون هایی میخورد و حالش از بقیه بهتر بود اما تو حال خودش نبود و گاهی کلمات بی ربط و هذیان میگفت.
پرستار: فقط این بی هوش نشده. اینو میشناسی؟
مرد سرشو به پسری که روی تخت خوابیده بود نزدیکتر کرد و گفت: نه ... نمیشناسم ... اصلا ندیدمش ...
پرستار: داره هذیون میگه. فارسی حرف میزنه؟
مرد: آره انگار. خیلی واضح نیست. ولی آره ... فارسی حرف میزنه.
پرستار: شاید پناهنده است.
https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour
مرد: شاید ... ولی تو مینی بوس چی میخواسته؟ این مینی بوس داشته برمیگشته روستا!
پرستار: چه میدونم آقا ... چه سوالایی میپرسی! خب دیگه ممنون ... دیگه به کمک شما نیازی نیست ... بفرمایید ... بفرمایید.
مرد محلی که مشخص بود مشکوک شده، همینجوری که داشت از تصادفی ها دور میشد، چشمش به تخت آخر دوخته شده بود. برای چند ثانیه چشم ازش برنداشت. تا اینکه دیگه به سمت در رفت از بخش خارج شد.
شکنجه گر3 دید که اون مردی که برای شناسایی رفته بود داخل، خارج شد و در حالی که پشتش به اون بود، از کنارش رد شد و رفت بیرون.
شکنجه گر که داشت از آب سرد کنِ کنار بخش آب برمیداشت، چرخید و از لا به لای در نگاهی به تخت تصادفی ها کرد و بابک را دقیق تر روی تخت آخر دید زد. وقتی دیدش انگار خیالش راحت شد. گوشیشو بیرون آورد و همین طور که داشت آب میخورد، یواشکی از بابک از فاصله دور عکس گرفت و بعدش گوشیشو گذاشت تو جیبش. آب خوردنش که تموم شد، لیوانش انداخت تو سطل و مثل یه مراجعه کننده معمولی، از بیمارستان خارج شد و رفت.
کاک رسول که از خستگی داشت چشماشو میمالید، به محض شنیدن صدای پیام به تلگرامش سر زد و آخرین چیزی که براش اومده بود باز کرد.
پیام: حالش خوبه. بفرستم تایید کنی؟
پاسخ کاک رسول: اینجوری بهتره.
تصویری براش اومد. بازش کرد و بدون اینکه در اون عکس دقت کنه، فورا ارسال کرد برای یه اکانت دیگه.
ازطرف دیگه، مرد محلی که برای شناسایی تصادفی ها رفته بود داخل، وقتی از بیمارستان خارج شد و در پارکینگ، به طرف ماشینش میرفت، گوشیش درآورد و شماره ای گرفت.
صدا: چرا الان زنگ زدی؟
مرد: یه عده نزدیک ما تصادف کرده بودند و آوردمیشون بیمارستان. چند تاشون مردند و بعضیاشون زنده هستند.
صدا: چه دخلی به ما داره؟
مرد محلی گفت: یه چیزی اذیتم میکنه!
صدا: خب؟
مرد: بینشون یه جوون ایرانی هم بود.
صدا: مطمئنی ایرانیه؟
مرد: فارسی هذیون میگفت.
صدا: بی هوشه؟
مرد: فعلا آره. فکر کنم.
صدا: میفرستم بررسی کنند. شاید پناهنده است. کدوم بیمارستان؟
مرد: نزدیک خودمون.
صدا: حالا چی میگفت؟ چی هذیون میکرد؟
مرد: یه اسم را مدام تکرار میکرد.
صدا: چه اسمی؟
مرد: جملاتش نامفهوم بود. منم خیلی دقت نکردم. ینی پرستار نذاشت. ولی مدام میگفت «محمد»
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
عده ای داشتن آماده میشدن برن وضو بگیرن برای نماز صبح. صدای اذان صبح در فضا پیچیده بود.
مجید: قربان پیام تصویری داریم. به اکانت اختصاصی خودتون اومده.
محمد: بفرست.
تصویر در مانیتور بزرگ وسط اتاق به نمایش گذاشته شد. عکس بابک بود که روی تخت دراز کشیده.
محمد گفت: ازشون تشکر کن و بگو «محمد» سلام رسوند.
بعدش هم لبخندی زد و در حالی که داشت آستین هاشو برای وضو بالا میزد، زیر لب گفت: به قول بچه ها؛ این تازه شروع ماجراست! «بسم الله الرحمن الرحیم»
ادامه دارد...
https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
پس از انتشار و استقبال بی نظیر از کتابهای:
🔺کف خیابون ۱
🔺کف خیابون ۲
🔺اردیبهشت (کف خیابون ۳)
اکنون انتشار مستند داستانی #کف_خیابون۴
🇮🇷 به نام داستان #تقسیم 🇹🇷
قصه نفوذ 🇮🇷 تا اتاق خواب نوردخت پهلوی(عامل موساد و دختر رضا ربع پهلوی) در شب تولدش 😱
✍ محمد رضا حدادپور جهرمی
🕙 شبهای پاییزی و پرالتهاب ۱۴۰۱
لینک جهت مطالعه در کانال:
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی قطر پوششت نامناسب باشه این طوری میبرنت :)
هیچ کسم جرات نداره جیغ و داد کنه
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
چند روزیه که توی انگلیس اتفاقات عجیب میوفته 😜
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂
حمایت توئیتری کلینزمن از ایران
سرمربی سابق تیمهای ملی آلمان و آمریکا:
نظرات من درباره بازی ایران – ولز کاملا به فوتبال مرتبط بود اما متاسفانه طور دیگری از آن برداشت شد.
من دوستان ایرانی زیادی دارم و همیشه از مردم، فرهنگ و تاریخ آنها تعریف کردهام. آرزو میکنم در جام جهانی برای آنها بهترین اتفاق رقم بخورد.
دیگه از اون غلطا نکنیا :)
ببینید این داعشیها چطور میخوان برای اهداف کثیفشون با جون بچههای مردم در مدارس بازی کنن
#دیکتاتورهای_به_قدرت_نرسیده
به کانال کمیل بپیوندید
┏━🍃🌺🍃━┓
🌱 ایتا 🌱
https://eitaa.com/chanel_komeil
🌹 روبیکا 🌹
https://rubika.ir/chanel_komeil
┗━🍂