eitaa logo
قیام نزدیک‌ است
6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
51 فایل
برای ظهور آقا امام زمان علیه السلام یا (قیام آقا امام زمان ع) چکار کرده ایم آیا نامه اعمال ما را آقا امضا ٕ خواهد کرد 😔 خادم یاران مهدی (عج) @heidari567 بله👇 ble.ir/join/Co5PSWrwut روبیکا👇 https://rubika.ir/q_e_w_r_y_h خادم کانال @Hamzeh_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✨♥️͜͡🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 قرار شب های انتظارمان دعای فرج را جهت تعجیل در ظهور مولایمان(عج) باهم زمزمه می کنیم... 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج      ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✨♥️‌🕊 🍃🌺یاصاحب الزمان ادرکنی 🍃🌺 یاصاحب الزمان اغثنی ⭐بابی انت وامی یااباصالح المهدی ⭐بابی انت وامی یااباصالح المهدی ⭐بابی انت وامی یااباصالح المهدی 💞المستغاث بک یابن الحسن:صدمرتبه 🌙 آقای خوبم شبت بخیر اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج      ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج      ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺
‌ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🥀 ‌عبدالله بن الحسن، وقتی فهمید عمویش در میدان روی زمین افتاده است، با شتاب آمد و رسید بالای سر ابی عبدالله علیه السلام. هنگامی که رسید، یکی از سربازان خبیث و قسیّ القلب ابن زیاد، شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابی عبدالله علیه السلام فرود بیاورد. دستهای کوچک خود را بی اختیار جلوی شمشیر گرفت، دست این بچّه قطع شد. فریادش بلند شد. اینجا بود که امام حسین علیه السلام خیلی منقلب شد؛ کاری هم از او برنمی آید. دست به دعا برداشت و از ته دل مردم را نفرین کرد. صدا زد: «أللَّهُمَّ أَمْسِکْ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ»؛ خدایا! باران رحمتت را بر این مردم حرام کن. • امام خامنه ای (مد ظله العالی) ‌ روز_پنجم_محرم اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج      ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺
هدایت شده از پروانه در شوق پرواز
جلسه چهارم دوره الهی به توکل نام اعظمت.mp3
7.26M
جلسه چهارم دوره الهی به توکل نام اعظمت ♡_________》🌺《_________♡ اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج        ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر غیرت ایرانی داری ببین... خدا وکیلی اگر حرف ما را قبول ندارید لا اقل صحبتهای عضو مرکزی جنبش‌ سبز را با دقت گوش کنید. 🔺خوابی که برای ایران دید‌ه‌اند. لطفاً دست به دست کنید شاید به دست پزشکیان برسد و متوجه شود نقشه ی شوم استکبار را و فریب چند باره را نخوریم مؤمن از یک سوراخ چند بار گزیده نمی شود برجام خسارت محض م.ر اللهم عجل لولیک فرج 🏴 🏴 اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج                   ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺 https://eitaa.com/channelkhatshekan
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان گریه فقیر بعد از کمک علیه السلام 🎙استاد انصاریان اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج      ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺
15.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کی به (علیه السلام ) توسل کردیم و جواب نگرفتیم ؟ اما توسل صادقانه نه تعارف 🔸 آیت الله مصباح اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج      ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺
حکایت عبدالله دیوونه اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما. . خونه ما بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما...... خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج      ═══✼🍃🌹🍃✼═══ قیام نزدیک است🌺🌺