eitaa logo
کانال رسمی روستای سنگک⛰
1.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
17 فایل
اخبارمهم منطقه،گیاهان داروئی ,کشاورزی و عسل،گزارش آب هوا،اعلام مراسمات، تصاویرروستای سنگک لینک کانال:👇🏿 https://eitaa.com/channelsangak تبلیغات @Hojjattala_tala_110 خادمین کانال @Payam2fbm @Alireza_donyaei 09125533174 @Mehdi_morshedkhanloo
مشاهده در ایتا
دانلود
هموطن گرامی آیا اطلاع دارید شیوه مجرمانه ارسال پیامک حاوی لینک نصب بد افزار به بهانه های کاذب سهام عدالت، ابلاغ حکم قضایی ثنا و ... عمده ترین شیوه سرقت اینترنتی حساب های بانکی می باشد. لذا به جهت جلوگیری از افشاء بانکی و نقض حریم خصوصی شما، درخواست می گردد دقت نظر خود را افزایش دهید تا قربانی بعدی شما نباشید. @channelsangak
✨﷽✨ ✍ﻋﺎﺭﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪ، مےﮔﻮﻳﺪ: ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼِ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ، ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽﯾﮑﯽ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪﺷﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﮐﻦ! ﻣﺎﺩﺭ: ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ! ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭ؟! ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﻡ ﻭ ﺑﺪﻭﺯﻡ، ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ. بچه: ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ، ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ... ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ، ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩ، ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻢ، ﺩﺭ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ، ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ... ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﺧﺴﺘﻪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ! ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ مےآید ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﯼ ﺩﻳﮕﻪ ﺷﺐﻫﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺎﯾﯽ ﺧﺎﻧﻪ؟ ﻟﺒﺎﺳ‍َﺖ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ: بله ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﭽﻪ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﺪﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭِ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ، ﺑﭽﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺭﻓﯿﻖﻫﺎﯾﺶ ﺑﺎﺯﻯ! ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺸﺐ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ! ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ. ﻏﺮﻭﺏ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺭﻓﯿﻖ، ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍﻫﺖ ﻧﻤﯿﺪﻩ، ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺪﻩ! ﺑﻪ ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻧﮑﻨﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻨﻮ ﺑﮑﺸﻪ؟! ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺑﭽﻪﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﺎﻧﻪﺍﺵ! ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ... ﺭﻓﺖ ﻃﺮﻑ ﺧﺎﻧﻪ... ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﺪ؟ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﯾﮕﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ! ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﺭ ﺯﺩ، ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺻﻼً ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ! ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﺯﺩ... 💭ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ!! ﺑﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ!! ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﻪ، ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪ!!! ﺑﭽﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ! ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﻛﻨﻪ؟ ﺑﺎﻷﺧﺮﻩ ﻭﻗﺘﻰ ﺁﺩﻡ ﻧﻤﻴﺸﻪ؟!! ﺩﯾﺪﻡ، ﺑﭽﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻤﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ، ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﮎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ! ﺍﻭﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﺯﺩن...! ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ... ﺩﻭﯾﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ! ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ... ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎﻫﺎ ﻭﮔِﻞﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ... ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ، ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ؟ ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﻧﻢ... ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﯿﺪﻡ... ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﭼﯽ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ؟!ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺪﻡ ﺧﺎﻧﻪ، ﻏﺬﺍ ﻧﺪﻩ، ﺷﻼﻗﻢ ﺑﺰﻥ، ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﻣﺤﺮﻭﻣﻢ ﮐﻦ، ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭ، ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻧﺒﻨﺪ...! ﺍﻣﺸﺐ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ؛ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ!خدایا، ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﺒﻧﺪ! ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ، ﭘﺎﮎ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻭﮐﺜﺎﻓﺖ ﮐﺎﺭﯼ! ”پرودگارا ﻓﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ... ﮐﻪ ﺟﺰ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ... ﻣﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ! ﻧﮕﺬﺍﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ! ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭِ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﻳﻤﺎﻥ ﻣﺒﻨﺪ.“ 📚هر شب یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌿بنام خدای بی همتا 🌿🌸🌸 آرامش آسمان شب سهم قلبتان باشد💫🌸 و نور ستاره ها روشنى ِ بى خاموش ِ تمام لحظه هايتان شبتون قشنگ و آرام💫🌸 @channelsangak
﷽❣ سلام امام زمانم ❣﷽ عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد جسم بی جان زمین از تو توان میگیرد سالها قلب من از دوریتان مرده ولی خبری از تو بیاید ضربان میگیرد اللهم عجل لولیک الفرج 💕 🌿جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات 🌿 @channelsangak
🌿🌿☘بنام خداوند متعال ☘🌿🌿 🌿☘با عرض سلام و ادب محضر شماعزیزان گرانقدر 🌿صبح شما خوبان بخیر و سلامتی 🍃🌸امروز رو با امید زندگی کنیم مثل چشمه زلال باشیم مثل رود جاری و مثل خورشید بخشنده 🌸🍃 🍃ان شالله امروز پراز 🌸خیر و برکت باشه 🍃دلتون به پاکی صبح 🌸زندگیتون 🍃سرشار از آرامش 🌸🍃 تون پراز حس خوب زندگی🌸🍃 @channelsangak
آقا عبدالله بن الحسن(ع) و شهادت در کربلا عبدالله بن حسن بن علي بن ابيطالب «عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی(علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است. (1) شیخ مفید چنین نقل می‌کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند. عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی(2)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم.» نحوه شهادت عبدالله بن الحسن(علیه السلام) ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»(3) امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند.» (4) ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.(5) در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. (6) 📓 پی‌نوشت‌ها: 1- ابصار العین، ص 73 . 2- الارشاد، ج 2، ص 110 . 3- همان . 4- همان، ص 111 . 5- مقاتل الطالبیین، ص 89 . 6- اقبال الاعمال، ج 3، ص 75 . برگرفته از كتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی @channelsangak
🌿🌿☘بنام خداوند متعال ☘🌿🌿 ▪️كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ ؛ 📚-180 بر شما مقرر شده است: «هنگامى كه مرگ يكى از شما فرارسد، اگر چيز ارزشمندى (مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و خويشاوندان، به‌طور شايسته وصيّت كند. اين وظيفه اى است بر پرهيزگاران». ▫️امام علی علیه السلام : کسی که [درباره‌ی مالش] وصیّت کرده و ظلم نکند و دراین‌باره ضرری هم به کسی نرساند، مانند کسی است که در زمان حیاتش آن مال را صدقه داده است و کسی‌که هنگام مرگ، در خصوص مالش برای خویشاوندانی که به طور طبیعی از مال او چیزی به ارث نمی‌برند، وصیّت نکند، همانا اعمالش به خطا و معصیت پایان پذیرفته است. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸۳۴ فقه القرآن ج:۲، ص۳۱۶ @channelsangak
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴بنام یزدان پاک🏴🏴 🏴یادمان محرم ۱۴۰۱🏴 نوحه سرایی جناب آقای محمد رضا جمالی هدیه نثار روح پاک پدرو برادر عزیزش و کلیه در گذشتگان از خاندان محترم جمالی و قربانی بخوانیم فاتحه مع الصلوات 🖤 @channelsangak
🏴🏴بنام خدای بی همتا 🏴🏴 گزینه‌های جنگ روی میز آمد گزارش‌های تازه از عراق حاکی از آن است که پس از ورود لشکر عمربن‌سعد به کربلا، نامه‌ای بین او حسین‌بن‌علی ردوبدل شد. حسین در این نامه و در پاسخ به پسر سعد گفته من با درخواست مردم کوفه آمده‌ام و اگر نظرشان عوض شده، برمی‌گردم. گفته می‌شود پس از انتقال این پیام به عبیدالله، او به عمربن‌سعد گفته تنها درصورت بیعت با یزید می‌گذارد حسین برگردد. از آن‌جا که حسین‌بن‌علی حاضر به بیعت نیست، خودِ عبیدالله هم لشکری فراهم کرده و راهی کربلا شده. او همچنین خروجی‌های شهر را قرق کرده تا کسی به یاری حسین نرود. او طی فراخوان‌هایی هزاران نظامی خود را از مناطق مختلف به جنگ فراخوانده است. در این بین حسین‌بن‌علی طی نامه‌ای محرمانه، از حبیب بن مظاهر، دوست دوران کودکی خود، دعوت کرد تا به او ملحق شود. گفته می‌شود حبیب پس از دریافت نامه به‌دلیل جو امنیتی کوفه، به‌همراه مسلم‌بن‌عوسجه، مخفیانه و در پوشش لباس سپاهیان یزید به سمت کربلا روانه شد. منابع حاضر در کربلا نوشته‌اند حبیب پس از ملحق‌شدن به سپاه بنی‌هاشم، به سمت قبیلۀ بنی‌اسد رفته تا مردم را به یاری حسین‌بن‌علی بیاورد. مردم این قبیله به همراه حبیب در راه کربلا بودند که با سپاه عمربن‌سعد مواجه شده و مجبور به بازگشت می‌شوند و حبیب تنهایی به لشکر حسین برمی‌گردد. کارشناسان می‌گویند اوضاع در عراق هرلحظه بحرانی‌تر می‌شود و یزید با هدف افزایش هژمونی خود در منطقه، بنا دارد از گزینه‌های جنگی استفاده کند. @channelsangak
☘☘🌿بنام خالق مهربانی 🌿☘☘ عیسی(ع) ومرده ایی که زنده شد ☀️روزي حضرت عيسي (عليه السلام) بر دهکده اي عبور کردند و ديدند که همه اهالي آن و پرندگان و چهارپايان يک جا از دنيا رفته اند - چون کسي مباشر دفن آنان نشده بود - رو به اصحاب و حواريان خويش کرد و فرمودند: ☄آنان با اجل طبيعي خود نمرده اند، بلکه با قهر الهي و غضب پروردگار در اثر گناهان خود دچار بلا شده اند چرا که اگر متفرق و جدا جدا مرده بودند يک ديگر را دفن مي نمودند. حواريون عرض کردند: اي روح خدا! و اي کلمه حق! از خدا بخواه که آنان را زنده کند، تا به ما خبر دهند که کردار آنان چه بوده است، تا ما نيز از آنها اجتناب ورزيم؟ عيسي (عليه السلام) از پروردگار خود درخواست کردند. وحي رسيد که آنان را صدا کن. عيسي (عليه السلام) شبانه برخاست و به جاي بلند و مرتفعي رفت و ندا داد: اي اهل آبادي! پس جواب دهنده اي پاسخ داد: 👈بلي! اي روح خدا! و اي کلمه پروردگار! عيسي (عليه السلام) فرمود: واي بر شما! اعمال تان چه بود تا به چنين سرنوشتي گرفتار شده ايد؟ 💥در پاسخ شنيد: ما طاغوت را مي پرستيديم و علاقه شديدي به دنيا داشتيم با خوفي اندک از خدا، و با آرزوي طويل و دراز و غوطه در لهو و لعب. ❣عيسي (عليه السلام) فرمود: علاقه و محبت شما نسبت به دنيا چگونه بود؟ ☄صاحب صدا گفت! نظير محبت و علاقه طفل شيرخواره به مادر - و شيرش - هنگامي که دنيا به ما رو مي آورد خوشحال و شادمان بوديم و هنگامي که از ما روي بر مي تافت گريان و محزون مي شديم.عيسي (عليه السلام) پرسيد؟ عبادتان از طاغوت چگونه بود؟ ☄پاسخ داد: شب با سلامت و عافيت به خواب رفتيم و همان دم در قعر آتش هاويه قرار گرفتيم. پرسيد: هاويه چيست؟ گفت: همان سجين است. پرسيد: سجين چيست؟ گفت کوه هايي از پاره هاي آتش که تا روز رستاخيز روي ما شعله ور مي شوند. پرسيد: چه گفتيد و چه شنيديد؟ گفت: درخواست کرديم که ما را به دنيا بازگرداند تا زهد و پارساي را پيشه سازيم و تلافي گذشته ها را بنماييم. پاسخ دادند: ❌دروغ مي گوييد، اگر راست مي گفتيد زماني در دنيا بوديد، عمل مي کرديد. ❣حضرت عيسي (عليه السلام) فرمود: پس چرا جز تو ديگري سخن نمي گويد؟ ☄پاسخ داد: اي روح خدا! آنان زير لجام هاي آتشين قرار دارند که سرهاي آن لجام ها در دست فرشته گان عذاب و ملائکه غلاظ قرار دارد. اما من هر چند در ميان آنان بودم، ولي از نظر عمل از آنان نبودم و اعمال آنان از من سر نمي زند چون عذاب الهي نازل گرديد، مرا نيز فراگرفت و من رشته مويين درکنار آتش معلق هستم، نمي دانم به آتش مي افتم و يا نجات پيدا خواهم کرد. ❣عيسي (عليه السلام) رو به حواريون نمود و فرمود: 🍃اي دوستان! به خدا سوگند! گذراندن با نان خشک و نمک نيم کوفته و خوابيدن بر خاکروبه ها بسيار بهتر و نيکوتر است، در صورتي که همراه با عافيت ديني باشد... هذه الدنيا فاحذروها. 📚هر شب یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak •┈┈••••✾•🌿🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی که ✨هیچ وقت غم نبینید 🌸و نور خدا ✨همیشه زینت بخش 🌸زندگیتون باشه ✨آرزو میکنم وجودتون 🌸پر شه ✨از عشق به خــــدا 🌸پر شه از خوشبختی ✨و پر شه از خیر و برکت الهی 🌸مهرتون ماندگار آخرین شب تیرماهتون بی غم 🌙 🌸🍃 @channelsangak 🌸🍃
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ... 🌱سلام بر گوشه‌ی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند. سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند... اللهم عجل لولیک الفرج 💕 🌿جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات 🌿 @channelsangak