دیدارهای هفته بسیج و هفته کتابدار و روز پرستار و اتاق تعاونی شورای اسلامی شهرستان ساوه
🌹🌹🌹
به مناسبت هفته بسیج، بخشدار محترم بخش مرکزی و اعضای محترم شورای اسلامی شهرستان ساوه و شورای اسلامی بخش مرکزی و تعدادی از دهیاران گرامی با حضور در سپاه ناحیه ساوه با جناب #سرهنگ_علیرضا_مهدی و همکاران ایشان دیدار و با اهداء "لوح سپاس" از زحمات آنها در تامین امنیت، قدردانی نمودند. همچنین آقایان محمد اسدی و اسدالله شناور از اعضای شورای اسلامی شهرستان ساوه با حضور در محل خدمتِ خانم #صاحب رئیس کتابخانههای عمومی، خانم #جعفرخانلو رئیس نظام پرستاری و مهندس #داوری رئیس اتاق تعاون شهرستان ساوه، با اهداء "لوح سپاس" از تلاشها و زحمات این خادمانِ مردم شهرستان ساوه تقدیر و تشکر کردند.
"روابط عمومی شورای اسلامی شهرستان ساوه"
https://eitaa.com/shoramardomshahrestan
🌸🌸🌿بنام خدای مهربان 🌿🌸🌸
#داستان_شب
✍️ هیچکس را دستکم نگیر
🔹ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭ ﻣﺸﻐﻮل گذﺭﺍﻧﺪﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺑﻮﺩﻡ.
🔸ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ، ﺑﻪﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩﺍﯼ میگذشتیم ﮐﻪ ﺩﯾﺪیم ﯾﮏ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﭼﻮبدستش ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ میدهد ﻭ ﺑﻪﺳﻤﺖ ﻣﺎ میدود!
🔹ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ. ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ.
🔸ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻧﻔﺲﻧﻔﺲﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪﺍﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ:
ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺳﻪﺭﻭﺯﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﻩ.
🔹ﺑﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﺎ ﺩﺭﺏ ﻋﻘﺐ ماشین ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ.
🔸ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ:
ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺁﻣﺪم ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺳﯿﺪم ﻭ ﺩﯾﺪم ﻣﺎﺩﺭم ﻣﺮﯾﺾ اﺳﺖ!
🔹ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺯﯾﺮﭼﺸﻤﯽ ﺑﻪﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺧﻨﺪﻩای ﻣﺮﻣﻮﺯﺍﻧﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﻪﻫﻢ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﭼﻮﭘﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺮﺳﯿﻢ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻼﺱ میذاره!
🔸ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺳﺮﻣﺎﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭد. ﺩﺍﺭﻭ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ. یکدفعه ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺯﺩﯾﻢ ﻭ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ.
🔹ﺩﻭﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ.
🔸ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺗﻘﺪﯾﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﻬﺪﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ نوشته:
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﻠﯽﺗﮑﻨﯿﮏ ﺗﻬﺮﺍﻥ را ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﯾﺪ، ﺗﺸﮑﺮ میکنیم!
🔹ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ، ﻫﺎﺝوﻭﺍﺝ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩﺍﯾﻢ، ﺗﺎ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﻫﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎد.
🔸ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ:
ﻣﺎﺩﺭ، ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺴﺮﺕ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟
🔹ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ:
همان که ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩ. ﭘﺴﺮﻡ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ میآید، ﻟﺒﺎﺱ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ میپوشد ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺻﺤﺒﺖ میکند.
💢ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﻬﺪ ﮐﺮﺩﻡ، هیچکس ﺭﺍ ﺩﺳﺖﮐﻢ ﻧﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ.
شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻
@channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بنام خداوند بخشنده و مهربان ❤️
کمترین مهربانی اینست
که برای هم دعا کنیم...
با تمام وجود، بهترینها را از
خداوند برایتان طلب میکنیم...
لحظاتتون مملو از آرامش
شبتون بخیر و در پناه خدا🌙💫✨
@channelsangak
سلـام امام زمانم 🧡🍃
سخن ، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟
نفس ، بى تو کجا ناى دمیدن دارد
علت کورى یعقوب نبى معلوم است
شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد….
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات
@channelsangak
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍂🍂🍁🌼بنام خدا 🌼🍁🍂🍂
✨🍁با عرض ســـلام و ارادت محضر شماعزیزان گرانقدر
✨🍂 صبح زیبای شما خوبان بخیر و سلامتی
🍂✨یکشنبه تون عالی و بینظیر
🌼✨و پراز افکار مثبت
🍁✨امروزتون شاد
🌼✨لحظه هاتون قشنگ
🍂✨زندگیتون پربرک
🌼✨عاقبتتون تابناک
🍁✨دستاتون سرشاراز نعمت
🌼✨و روزگارتون پراز موفقیت باشه
🍂✨روزتـون زیبـا و در پنـاه خـدا
@channelsangak🍂
✨﷽✨
🔴رزق چیست؟
✍رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم میدانند.
⇠ زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضیها بیدار نمیشوند.
⇠ زمانی که با مشکلی روبرو میشوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است.
⇠ زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.
⇠ گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع میخوانی این تلنگر، رزق است.
⇠ یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است.
⇠ رزق واقعی این است... رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد، اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.
⇠ و در آخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است.
@channelsangak
🔴 دوشنبه #اوج_گرمای هوا در بخش گسترده ای از کشور !
روز دوشنبه با #افزایش_محسوس و قابل توجه دمای هوا در کشور همراه خواهیم بود که بسیاری از نقاط استان های نیمه شمالی و مرکز کشور دماهایی بهاری ثبت خواهد شد .
استان های نوار شمالی کشور بین ۵ تا ۱۰ درجه سانتیگراد و استان های مرکزی و نیمه غربی کشور نیز بین ۲ تا ۵ درجه سانتیگراد افزایش دما را نسبت به روزهای گذشته تجربه خواهند کرد .
البته از روز سه شنبه و علی الخصوص روز چهارشنبه شاهد افزایش محسوس دما خواهیم بود که هوا را به شرایط #نرمال این روزها باز خواهد گرداند .
@channelsangak
کانال رسمی روستای سنگک⛰
#ارسالی_کاربر_گرامی باسلام وادب 🙏 #مراسم_خواستگاری 🎊💐 #نامزدی_عروسی؛ بخش( ۱ ) زمان نه چندان د
#مراسم_حنابندان_عروسی
#قیرقیم 🎉💐 بخش(۲)
اگر برای شب حنا بندان داماد باخودمهمان میخواست ببرد باید موادغذایی خام به خانواده عروس میرساند برای پخت شام !
وگرنه بعداز شام برای عروس #حنا میبردن!
موادغذایی خام اگر توسط آشپزی ازخانواده عروس پخته میشد خانواده داماد بادادن انعام قبل از سرو غذا از آشپز تشکر میکرد .
بالاخره حنا وشیرینی ( نخودچی وکشمش ونقل و کوکا زنجفیلی و #اگیردک )به خانه عروس خانوم میرفت دامادو خانومها ودوستان داماد وقت شام مادرعروس یک بشقاب ترحلوا جلوی آقاداماد میگذاشت ودامادقبل ازخوردن یک قالیچه ( #بش_چیرک) از مادرخانوم هدیه میگرفت و حنا بندان رسماًشروع میشد ...
دوستان داماد .دامادرا #جریمه میکردند یا باید ساقدوشها( #ساقدوش و #سولدوش )کتک میخوردند یا خروسی .مرغی ...جریمه میدادند!
وپدردامادشب حنابندان یک عاشقیق باساز چوگور دعوت کرده ومجلس بزم وشادی برپامیشد .
خانواده درحد توان هفت یا سه شبانه روز عروسی میگرفت که به هفت شبانه روز میگفتن #بویوک_طوی
ومهمانهای هردوطرف بعنوان #کادو پولی نزد امینِ خانواده جمع کرده وبه پدرداماد هدیه میکردند که به این پول (قیرقیم )گفته میشد .
برای #قیرقیم هم بزرگی ازخانواده مثل عموی بزرگتر درظاهر پول زیادی مینداخت تابقیه نتوانند پول کم بدهند گاهی مقداری ازپول بزرگ بعدازاتمام مراسم باتقدیرو تشکر پس داده میشد!!!
وقت رفتن برادربزرگترداماد بابستن #شالی_دورکمر عروس به او اعتماد حمایت رااعلام میکند ومادرعروس لقمه ای نان به نشانه برکت وخوش قدمی پَرشال قرارمیدهد وپدرعروس دست عروس راگرفته باآرزوی روزگارروشن اورا سه بار باصلوات دور چراغ روشن میچرخاند وعروس وداماد دست پدرو مادررا بوسیده با اشکهای مادرو عروس خانوم از خانه عروس بسوی خانهء بخت روانه میشوند ...
راستی !!!ازخانواده عروس هیچکس جز عمه هایش اورا همراهی نمیکنند اصلا شگون ندارد!!!؟؟؟
القصه :بعداز جشن عروس سوار اسبی که آقا داماد آورده راهی خانه بخت میشود وداماد قبل ازرسیدن به خانه خودرا روی بام رسانده یک سیب یا انار به نیت خوشبختی وسلامتی بسوی عروس پرت میکند !
وگاهاًپسر بچه ای به آغوش عروس میدادند باآرزوی اینکه عروس خانم زودتر برای دامادش پسر به دنیا بیاورد!!!
بعدازسه روز که تقریبا مهمانها هم دیگر رفته اندو کمی بساطِ عروسی جمع شده مادرشوهر آماده مراسم پای تختی برای نوعروسش میشود !
وروز سوم بانوان هردوخانواده با دادن هدایای خود تشکیل خانواده ای جدید #اِولَنماخ رابه عروس خانم #تبریک میگویند ...
وازاین پس این عروس هست که باید درهرکاری به مادرشوهرش کمک کند !
قالیبافی .پخت نان .دوشیدن شیر حیوانات .و...وتوانایی درانجام این کارها نشان کدبانویی وخانه داری وتربیت مادرعروس بود!!!
#ارسالی_کاربر_گرامی 💚
@channelsangak