در میان قفسه های کتابخانه
با شرافت و صداقت زندگی كن تا بتونی با خيال راحت بميری. آرزوهای بزرگ چالز دیکنز
يه كتاب خوب به من بده و يه روزنامهی خوب، منو جلوی يه آتيش خوب بنشون، اونوقت ديگه هيچی نمیخوام.
آرزوهای بزرگ
چالز دیکنز
در میان قفسه های کتابخانه
يه كتاب خوب به من بده و يه روزنامهی خوب، منو جلوی يه آتيش خوب بنشون، اونوقت ديگه هيچی نمیخوام. آر
به علاوهی یه هوای بیرونی کنار پنجره و یه لیوان شکلات داغ و صدای بارون
در میان قفسه های کتابخانه
يه كتاب خوب به من بده و يه روزنامهی خوب، منو جلوی يه آتيش خوب بنشون، اونوقت ديگه هيچی نمیخوام. آر
اگه نمیتونی كلمهی مناسبی برای بيان وضعيت كنونيت پيدا كنی، بگو آدم خوبی هستی كه شجاعت و ترديد، جسارت و كمرويی و خيالبافی و عمل، بهنحو عجيبی در وجودت درهم آميخته.
آرزوهای بزرگ
چالز دیکنز
در میان قفسه های کتابخانه
اگه نمیتونی كلمهی مناسبی برای بيان وضعيت كنونيت پيدا كنی، بگو آدم خوبی هستی كه شجاعت و ترديد، جسار
ثانیه ها، ساعت ها، روزها، شبها، هفته ها، ماه و سالها و... میان و میرن.
گذشته رد میشه و میره و آینده هم در انتظاره!
با با حالمون میتونیم گذشته رو جبران کنیم و آینده رو بسازیم !
با بودن در گذشته نمیتونیم چیزی رو درست کنیم و حالمون هم از دست میدیم و با از دست دادن حال نمیتونیم آیندمون بسازیم.
با در آینده بودن فرصت استفاده از حال و جبران گذشته رو نداریم.
پس بهترین راه بودن در حالِ!
ویکتوریا چاپل
و آمار چنل..
باعث تعجبم شد و واقعا خوشحال شدم. خیلی خوش اومدید عزیزان
در میان قفسه های کتابخانه
ثانیه ها، ساعت ها، روزها، شبها، هفته ها، ماه و سالها و... میان و میرن. گذشته رد میشه و میره و آینده
هرگز نه از دزدان بترسیم، نه از آدمکشان. اینها خطرات بیرونیاند، خطرات کوچکند. از خودمان بترسیم. دزدان واقعی، پیشداوریهای ما هستند؛ آدمکشان واقعی نادرستیهای ما هستند. مهالک بزرگ در درون مایند. چه اهمیت دارد آنچه سرهای ما را، یا کیسه پولمان را تهدید میکند! نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید میکند.
بینوایان
ویکتور هوگو
(جلد اول – صفحه ۲۶۰)