eitaa logo
قفسه‌ی شماره‌ی ¹⁰
1 دنبال‌کننده
91 عکس
9 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 𝓒𝓱𝓪𝓹𝓮𝓵
۲۲ دی
عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی بوی یک تک بیت ناگهان مست و مدهوشت کند روی نیمکت زیر سایه‌ی چراغ ماندگار شدم. دانه‌های برف اطراف نور می‌رقصیدند و لباس زرد و سفید بر تن کرده بودند. دست‌هایم آتشی بودند در میان جنگل سرما و پلیور راه راهم بهانه ای برای گرم کردنم. زمانی که برف می‌بارد همه‌جا ساکت می‌شود. شنیده بودم دانه‌های برف امواج صوتی را به خود جذب میکنند و سکوت را بر آنجا حاکم می‌کنند. فکر میکنم بودن در کنار کسی که دوستش داری هم همین گونه است. نه صدایی میشنوی و نه دیگر جز او کسی را می‌بینی. آیا من اینگونه عاشقت بودم؟ زمانی که دست‌هایمان بر هم بوسه میزدند و چشم‌هایمان حرف‌هایی برای گفتن داشتند. زمانی که خودم را در عمق چشمانت می‌دیدم و در آنجا خانه‌ای می‌ساختم... در میان تمام قهوه‌های تلخی که هر روز می‌نوشیدم و می‌دانستم هر قطره‌اش قرار است جوانی‌ام را بگیرد و مرا برای فرداها آماده کند، قندی برای شیرین کردنش پیدا نمیکردم. برخی ترجیح می‌دادند روزگار را همچون قهوه‌ای برای خود تلخ کنند و برخی نوشیدن شای و قند را انتخاب می‌کردند. یکسری دیگر نیز در تلخی مشکلات و روزگارشان غرق می‌شوند و منتظر دستی برای نجات یافتن از آن اقیانوس عمیق اند. شاید تو برایم آن دست بودی. دستی که دستانم را برای نجات بوسید و لباس قدرت بر تنم کرد. معنی عشق و امید را برایم زنده کرد و باور داشت شنا کردن در امواج طوفانی راهی برای رسیدن به ساحل نیست. گاهی صبر کردن، اقیانوس را برایت آرام می‌کند و گاهی سوار شدن بر قایق، راه را برایت هموارتر... اکنون در قایقی که برایم ساختی روی آب شناورم. اما این دفعه نه برای غرق شدن، بلکه برای رسیدن به ساحلی که در آنجا منتظرم ایستاده ای. آری، دستانت را رها کردم در میان ابرها، زمانی که آبی‌تر از همیشه بودی. اما می‌دانم قرار است دوباره دست در دست همدیگر، کل افکارمان را پیاده‌روی کنیم. زمانی که می‌توانیم مثل ستاره‌ها شهر را از بالا تماشا کنیم. صدای ساعت مرکز شهر، جسمم را بیدار می‌کند. اکنون لباس دیگری بر تن دارم. لباسی سفید به رنگ برف‌های یخ زده و ستاره‌هایی که در اطرافمان آرزوها را به خود گره می‌زنند. E.j
۲۲ دی
۲۲ دی
ممنون از کسایی که ایگنور نکردن
۲۲ دی
شما: https://eitaa.com/Author_library میشه یه حمایت ریزی داشته باشیم؟ تازه تأسیسه :) -بریم؟
۲۲ دی
شما: سلاااام - سلااامممم عزیز دل چطوریییی؟
۳۰ دی
شما: چنلتو خیلی دوست دارم قشنگه - لطف داری🤍
۳۰ دی
تو کسی هستی که تک‌تک جزئیات اونجا رو نوشته. لیست آدما، رفتارهاشون، حدسیاتشون. همه‌چیز رو. بخاطر همین با نوشته‌های تو اون ادما تونستن کسایی که می‌رفتن از قصد در واحدها رو می‌شکوندن تا زامبیا بهشون حمله کنن و تعداد بیاد پایین و غذا بیشتر مصرف نشه رو پیدا کردن. ׄ ׅ ๋ ᜆدر میان قفسه‌های کتابخانه ۪ ׄ 𖫵
۲ بهمن
قهرمان بودم پس🙂
۲ بهمن
یه قهرمان ناشناخته‌
۲ بهمن