هدایت شده از ᵀᵉʳᵃᵇⁱᵗʰⁱᵃ ᵀʳᵃⁱⁿ
عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگهان مست و مدهوشت کند
روی نیمکت زیر سایهی چراغ ماندگار شدم. دانههای برف اطراف نور میرقصیدند و لباس زرد و سفید بر تن کرده بودند. دستهایم آتشی بودند در میان جنگل سرما و پلیور راه راهم بهانه ای برای گرم کردنم.
زمانی که برف میبارد همهجا ساکت میشود. شنیده بودم دانههای برف امواج صوتی را به خود جذب میکنند و سکوت را بر آنجا حاکم میکنند. فکر میکنم بودن در کنار کسی که دوستش داری هم همین گونه است. نه صدایی میشنوی و نه دیگر جز او کسی را میبینی. آیا من اینگونه عاشقت بودم؟ زمانی که دستهایمان بر هم بوسه میزدند و چشمهایمان حرفهایی برای گفتن داشتند. زمانی که خودم را در عمق چشمانت میدیدم و در آنجا خانهای میساختم...
در میان تمام قهوههای تلخی که هر روز مینوشیدم و میدانستم هر قطرهاش قرار است جوانیام را بگیرد و مرا برای فرداها آماده کند، قندی برای شیرین کردنش پیدا نمیکردم. برخی ترجیح میدادند روزگار را همچون قهوهای برای خود تلخ کنند و برخی نوشیدن شای و قند را انتخاب میکردند. یکسری دیگر نیز در تلخی مشکلات و روزگارشان غرق میشوند و منتظر دستی برای نجات یافتن از آن اقیانوس عمیق اند.
شاید تو برایم آن دست بودی. دستی که دستانم را برای نجات بوسید و لباس قدرت بر تنم کرد. معنی عشق و امید را برایم زنده کرد و باور داشت شنا کردن در امواج طوفانی راهی برای رسیدن به ساحل نیست. گاهی صبر کردن، اقیانوس را برایت آرام میکند و گاهی سوار شدن بر قایق، راه را برایت هموارتر...
اکنون در قایقی که برایم ساختی روی آب شناورم. اما این دفعه نه برای غرق شدن، بلکه
برای رسیدن به ساحلی که در آنجا منتظرم ایستاده ای. آری، دستانت را رها کردم در میان ابرها، زمانی که آبیتر از همیشه بودی. اما میدانم قرار است دوباره دست در دست همدیگر، کل افکارمان را پیادهروی کنیم. زمانی که میتوانیم مثل ستارهها شهر را از بالا تماشا کنیم.
صدای ساعت مرکز شهر، جسمم را بیدار میکند. اکنون لباس دیگری بر تن دارم. لباسی سفید به رنگ برفهای یخ زده و ستارههایی که در اطرافمان آرزوها را به خود گره میزنند.
E.j
هدایت شده از در میان قفسه های کتابخانه
https://eitaa.com/terabitia
چنلتون وایب جنگل میده🍃
از اونجایی که داخل جنگلا همه چیز پیدا میشه و داخل چنل شما هم همه چیز پیدا میشه درنتیجه چنلتون یک عدد جنگله
هدایت شده از در میان قفسه های کتابخانه
شما:
https://eitaa.com/Author_library میشه یه حمایت ریزی داشته باشیم؟ تازه تأسیسه :)
-بریم؟
هدایت شده از در میان قفسه های کتابخانه
شما:
سلاااام
- سلااامممم عزیز دل چطوریییی؟
هدایت شده از در میان قفسه های کتابخانه
شما:
چنلتو خیلی دوست دارم قشنگه
- لطف داری🤍
هدایت شده از - اِسلاویکْ لیدیـا
تو کسی هستی که تکتک جزئیات اونجا رو نوشته. لیست آدما، رفتارهاشون، حدسیاتشون. همهچیز رو. بخاطر همین با نوشتههای تو اون ادما تونستن کسایی که میرفتن از قصد در واحدها رو میشکوندن تا زامبیا بهشون حمله کنن و تعداد بیاد پایین و غذا بیشتر مصرف نشه رو پیدا کردن.
ׄ ׅ ๋ ᜆدر میان قفسههای کتابخانه ۪ ׄ 𖫵
هدایت شده از شࡅߺ߲نܩ صࡅߺ߲ܟߺࡏަاܣیے⋆°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهمن ماهیای خیلی گوگولن
خلاصه تولداتون مبارک
هدایت شده از گمشده در افکار؛
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خب
کلاغا خبر آوردن امشب تولد یه فرشته عذابه😔
ویکی..
حالا درسته همش با اسب چهار نعل رو مخم بودی ولی خب جزو بهترین دوستام محسوب میشی...
راستش نمیدونم دقیقا باید چی بگم ولی یه سری حرفا هس که فک کنم الان مناسبه بگم.
اول اینکه جدیدا داری درونگرا میشی نمیدونم شایدم حسم اشتباهه ولی تروخدا عوض نشو بچه.
دوم موقع بحث و دعوا نزار حرف رو دلت بمونه و هی سعی نکن تمومش کنی.
سوم وقتی کاری نکردی عذر خواهی نکن عذر خواهی به جای خودش لازمه اما بیش از اندازش شان بالای تورو پایین میاره.
و چهارم که از همه مهم تره...
مرسی که همیشه کنارم بودی مرسی که با همه بد اخلاقیام و بی جنبه بازی هام ساختی مرسی که وقتی حسابی خسته و نا امید بودم بهم امید دادی مرسی که خنده رو لبم آوردی مرسی که قضاوتم نکردی و خیلی تشکرات دیگه که الان بگم پرو میشی😂
تولدت مبارک اسنیپ آزار عالم✨
مرسی که به دنیا اومدی تا پیرم کنی😂🤌🏻