eitaa logo
💰من ثروتمندم 💰
2هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
472 فایل
سلام eitaa.com/joinchat/2088960693C29f247e100 گروه‌دورهمی‌وشکرگزاری👆🏼 جهت رزرو تبلیغات کلیک کنید👇🏿 @e_trust_Be_win ایدی استاد جهت شرکت در جشنواره کدتصویری، سابلیمینال کلیک کنید👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸 بنام‌خدا 🌸🌸 ◾پشت خیمه قدم زنان به دعا  ◾داشت با درگه خدا نجوا  ◾ای خدا عاشق عمو هستم  ◾تو خودت راضی اش کن از دستم  ◾چارۀ درد را نمی دانم  ◾او غریب است منکه می دانم  ◾تو اگر بر دلش بیندازی  ◾او به جانبازی ام شود راضی  ◾غیر تو یاوری ندارد او  ◾در حرم اکبری ندارد او  ◾به نفس های عمه ام زینب  ◾یک تنه یاری اش کنم یا رب  ◾من در این حربگاه می جنگم  ◾با تمام سپاه می جنگم  ◾بر لبم بهترین غزل دارم  ◾جام شیرین تر از عسل دارم  ◾منکه شاگرد رزم بَدرِینَم  ◾پسر مجتبای صفّینم  ◾سبط حیدر ز نسل زهرایم  ◾حسن مجتبای اینجایم  ◾دیده ام دوره های بس حساس  ◾شیوة جنگیِ عمو عباس  ◾در کلاس عمو حسین اصلاً  ◾نیست شاگرد اولی چون من  ◾رفته ام دوره شجاعت را  ◾خوب آموختم اطاعت را  ◾در کلاس علیِّ اکبر هم  ◾دورة بندگی ندیدم کم  ◾من گل سرخ و سبز این چمنم  ◾با حسین و سلالة حسنم  ◾می رسانم به اشک و شیون و شین  ◾دست خط حسن به دست حسین  ◾چون حسین نامۀ حسن برداشت  ◾خط او دید و روی دیده گذاشت  ◾قاسم بن الحسن تمنا کرد  ◾اذن میدان گرفت و پر وا کرد  ◾کفنی بر تنش عمو پوشاند  ◾و نقابی به روی او پوشاند  ◾پاره ماه سوی میدان شد  ◾لرزه ای در سپاه عدوان شد  ◾ای عجب هیئتی عجب کفنی  ◾هیبتش هاشمی قَدَش حسنی  ◾و انا بن الحسن که افشا شد  ◾لشگر کوفه در تماشا شد  ◾نوجوان و به لشگر افتادن  ◾با یلان عرب در افتادن  ◾هرکه از هر طرف تهاجم کرد  ◾لاجرم دست و پای خود گم کرد  ◾به دَرَک رفت خصم رسوایش  ◾اَزرَقِ شامی و پسرهایش  ◾رزم جانانه اش که غوغا کرد  ◾کینه های مدینه سر وا کرد  ◾دور تا دور او گره افتاد  ◾در میان محاصره افتاد  ◾نیزه ها بود و ماجرای حسن  ◾تیر باران تازه ای به کفن  ◾دشمن از هر طرف که راهش بست  ◾زیر نعل ستور سینه شکست  ◾نالۀ او بلند شد: عمّاه  ◾به حرم می رسید وا اُماه  🔸شاعر: کلیک کنید👇 http://eitaa.com/joinchat/3917348874Ce0b1d80042 ✍هر انچه بخواهید دارد👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/365035524Cae91b421db 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
گلهای اهل بیت به گلزار می رسند  موعودیان به موعد دیدار می رسند  اینجا زمان وصل چه نزدیک حس شود  دلدادگان  وصل به دلدار می رسند  این حاجیان که نیمه شب از کعبه آمدند  آخر همه به کوچه و بازار می رسند  این کاروان به قافله سالاریِ حسین  دارند با امیر و علمدار می رسند  گاهی دم از شریعه و گودال می زنند  گاهی به تلّ خاکی و هموار می رسند  ناگاه با برادر خود گفت خواهری  این نخل ها به دیدۀ من تار می رسند  این باغهای کوفه چرا نیزه داده اند  این میوه ها چه زود سرِ بار می رسند  یک دختر جلیله به بابا خطاب کرد  این نامه ها که از در  و دیوار می رسند  آن هیجده هزار نفر که نوشته اند  آقا بیا، کجا به تو ای یار می رسند  یک مادری به نغمه لالایی اش سرود  حتماً به داد کودک گهوار می رسند  ناگه سه ساله بر سرِ دوش عمو گریست  این خارها به پای من انگار می رسند  حالا حسین یک یکشان را جواب داد  اینجا به هم حقایق و اسرار می رسند  اینجا زمین قاضریه، دشت کربلاست  جایی که تیرهای هدف دار می رسند  اینجا به غیر نیزه تعارف نمی کنند  از شام و کوفه لشگر جرار می رسند  سر نیزه ها به پیکر من بوسه می زنند  شمشیرهای تشنه و قدار می رسند  ذبح عظیم پیش تماشای زینب است  شمر و سنان به قهقهه این بار می رسند  حلق علی و قلب من و سینة یتیم  این نقطه ها به حرمله انگار می رسند  اینجا ترحمی به یتیمان نمی شود  زیور فروش های تبه کار می رسند  سرهایتان به سنگ، همه آشنا شود  بس هدیه ها که از در و دیوار می رسند  جمعی برای بردن خلخال و گوشوار  جمعی برای غارت گهوار می رسند  🔸شاعر: ________________________