eitaa logo
چهارراه عاشقی
382 دنبال‌کننده
405 عکس
264 ویدیو
0 فایل
#سه_شنبه_های_مهدوی مقدمه ای ست برای یادآوریِ عزیزترینی که در این شلوغی های زندگی، شده است غریب ترین... تایادی کنیم ازکسی که همیشه به یادِ ماست. 🌸🌸🌸 نذورات سامانه آسان پرداخت: *۷۸۰*۳۱۲# لینک پرداخت: 3shanbe.com/nazr شعبه چهارراه ولیعصر (عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. راننده ی گرامی تلاش و خدمت رسانی همیشه ی شما، ما را به مقصد می رساند. و فقط خدا می داند که در این کار، چه اجر عظیمی نهفته است... وقتی که خدمت به مردم، عبادت است! و مگر خادم المهدی بودن، معنایی جز این دارد؟ . نگاهِ مهربانِ آقا امام زمان (عج) بدرقه ی مسیر زندگیتان... 💚روزتان مبارک💚 . تقویم را که ورق میزنی بیست و ششم آذر ماه است قشری که همیشه در خدمت ما هستند و از همین مسیر امرار معاش می کنند ما خادمین سه شنبه های مهدوی خدمت این قشر زحمتکش را ارج نهاده و به همین مناسبت با اهدای دسته گل ؛ لبخند بر لبانشان نشاندیم . . . ➕@charrah_asheghi@seshanbe_mahdavi 🌐 www.3shanbe.com
🔸قرار صد و سی و پنجم🔸 اناری سرخ و شیرین برایت دستچین کرده ام! آب و جارو کرده ام... چشم انتظار، بغض کرده ام... و انتظارت را اشک می ریزم... و خدا می داند که خاطرِ پدر، چقدرخواستنیست. مگر برای دلم تفاوت می‌کند! خنکای بهار باشد یا برگ ریزانِ پاییز... تو که نباشی دیگر چه فرقی می کند یک دقیقه بیشتر یا کمتر... وقتی که در نبودنت، هیچ یلدایی، شیرین کامم نمی کند... 🌹 یا ایها العزیز... بلندای یلدا از بلندای پیشانی توست! کاش یلدای غیبتت، پایان گیرد... سه شنبه ای دیگر بی حضور نازنین مولایمان (عج) سپری شد! اين سه شنبه به تاریخ ٢۶ آذرماه، با پذيرايى " لبو و دمنوش " ميزبان رهگذران " چهارراه عاشقى " بوديم.  اين هفته نيز با اهداى شاخه هاى "گل" به عابران، عطر انتظار يوسف زهرا (س) را در كوچه پس كوچه هاى شهر پراكنديم.  ويزيت رايگان و واكس صَلواتى هم از ديگر خدمات خدّام المهدى (عج) بود.  همچنین خادم المهدی های سه شنبه های مهدوی در چهارراه ولیعصر (عج)، به مناسبت روز حمل و نقل عمومی و رانندگان، از رانندگان زحمتکش و پر تلاش وسائل نقلیه ی عمومی، تقدیر به عمل آوردند. 🌹شب یلدای غربتت ای ماه، قرن ها بر مدار ِ تنهاییست... سالها قصه های یلدامان، قصه ی عاشقی و شیداییست! @seshanbe_mahdavi @charrah_asheghi @kheyrine_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷 #گزارش_تصویری 🔷صد و سی و پنجم #سه_شنبه_های_مهدوی 📌چهارراه حضرت ولیعصر عجّل اللّه پذیرایی با لبو ، دمنوش 🗓سه شنبه ۹۸/۹/۲۶ #خیری_که_جاری_میشود 🌱@seshanbe_mahdavi 🌱@charrah_asheghi پرداخت نذورات: # ۳۱۲ * ۷۸۰ *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عمر برایم شب یلداست خدایا پس کی به سر آید شب یلدای دل ما مولای من ! پاییز هم تمام شد و نیامدی.. آمدنت را در زمستان دلم به تصویر میکشم وقتی جای پای قدم های نازنینتان روی برف های سپید زمستان مینشیند ❄️❄️❄️❄️ وقتی با آمدنتان زمستان جان میگیرد و بهار میشود 🍀🍀🍀🍀 شاید فلسفه ی آمدنتان همین باشد که دل های مرده و زمستانی ما را جانی دوباره ببخشید ❤️ مولای من ! چقدر زمستان دلم به آمدنتان نیاز دارد .. #یلدامبارک ((خادم المهدی))
🔸قرار صد و سی و ششم🔸 بشارت داده اند كه مسيحا دمى مى آيد... مى آيد تا مردگانِ ظلم و ظلمت را زندگانى بخشد... تا بيماردلان را درمان نمايد... تا كوردلان را بينايى دهد... كه اگر عيسى بن مريم (عليهما السلام)، يك نَفَر را زنده مى كرد و شفا مى بخشيد به دم مسيحايى خويش، او جهانى را زنده مى كند به يك برقِ نگاهش... موعودى كه منجى جهانيان است و مسيحاى دل ها... و اينگونه است كه عيسى مسيح هم به او اقتدا مى كند! سه شنبه اى ديگر، بى حضور نازنين مولايمان (عج) سپرى شد! اين سه شنبه  به تاريخ ٣ ديماه و در 💐شب ميلاد با سعادت حضرت عيسى مسيح (عليه السلام)💐با پذيرايى "دمنوش و ماکارونی" ميزبان رهگذران  " چهارراه عاشقى " بوديم. اين هفته نيز با اهداى شاخه هاى گل به عابران، عطر انتظار يوسف زهرا (س) را در كوچه پس كوچه هاى شهر پراكنديم. ويزيت رايگان و واكس صَلواتى هم از ديگر خدمات خدّام المهدى (عج) بود. @seshanbe_mahdavi @charrah_asheghi @kheyrine_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷 #گزارش_تصویری 🔷صد و سی و ششم #سه_شنبه_های_مهدوی 📌چهارراه حضرت ولیعصر عجّل اللّه پذیرایی با ماکارونی ، دمنوش 📅سه شنبه ۹۸/۱۰/۳ #خیری_که_جاری_میشود 🌱@seshanbe_mahdavi 🌱@charrah_asheghi پرداخت نذورات: # ۳۱۲ * ۷۸۰ *
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نام خالق هستی بخش پس مریم (سلام الله علیها) در حالی که نوزاد خویش را در آغوش گرفته بود، او را به نزد قومش آورد. آن ها گفتند : ای مریم! به راستی کار بسیار ناپسندی مرتکب شده ای! پدرت مرد بدی نبود و مادرت نیز بدکاره نبود. پس مریم به سوی او (عیسی علیه السلام) اشاره کرد (که با او سخن بگویید) گفتند : چگونه با کسی که در گهواره است و کودک، سخن بگوییم؟ عیسی (علیه السلام) لب به سخن گشود و فرمود : منم بنده ی خدا! خدای تعالی به من کتاب (انجیل) اعطا کرد و مرا پیامبر قرار داد! و هر جا که باشم، مرا مایه ی برکت قرار داده است. خداوند مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده هستم. و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و (نسبت به مردم) ستمگر و سنگدل قرار نداده است‌! و درود بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده بر می خیزم. این است عیسی (علیه السلام) پسر مریم (سلام الله علیها)! (( قرآن کریم، سوره مبارکه حضرت مریم (س)، آیات 27 تا 34 )) خادمین #سه_شنبه_های_مهدوی به مناسبت ولادت حضرت مسیح علیه السلام با حضور در محله مسیحی نشین شهر تهران عطر امام زمان عجل الله را در این محله پراکنده و با اهدای هدیه و #گل_مریم و #گل_نرگس لبخند بر لبان هموطنان مسیحی نشاندند به امید ظهور آن موعودی که با دم مسیحایی اش، جهانی را زنده خواهد کرد! @seshanbe_mahdavi
بسم رب المهدی... گزارش پویش #گل_مریم (١) "روزی که عطر نرگس و مریم در خیابان های شهر پیچید" همین که پرده رو کنار زدم، عطر همیشگی به مشامم رسید. مثل هر سه شنبه، بیت المهدی باز هم میزبان دخترایی بود که داشتن پیامِ عشق و محبت رو لا به لای دسته های گل نرگس و مریم می پیچیدن. کمی اون طرف تر، چند نفر مشغول چیدن شکلات، داخل جعبه های قلبی شکل بودن. اینبار اما مقصد هدایا و دسته های گل، جایی غیر از چهارراه عاشقی بود. قرار بود به مناسبت ولادت حضرت عیسی (علیه السلام)، به دیدن همشهریان مسیحی مون بریم و عید میلاد رو بهشون تبریک بگیم. پس راهی شدیم... بعد از طی مسافتی کوتاه، سر  کوچه ای توقف کردیم که در انتهاش، کلیسای گریگوری مقدس به چشم می خورد. بافت کهن محله، که نشون از قدمت و اصالتش داشت، ما رو مجذوب خودش کرد. مقصد اول، یک مغازه ی املاک بود که تزئینات کریسمس به دیوارش خودنمایی می کرد. من و یکی از بچه ها با یک دسته گل و جعبه شکلات، به همراه عکاس و فیلمبردار داخل شدیم. صاحب مغازه، که قطعا توقع مواجه شدن با چنین صحنه ای رو، اونم حدود ساعت 4 بعد از ظهر نداشت، از ورود ناگهانی و اهدای هدایا و تبریک های ما حسابی جا خورد اما بنده ی خدا با همون حالت تعجب، لبخندی زد و ازمون تشکر کرد. #خادم_المهدی محمدی
بسم رب المهدی... گزارش پویش #گل_مریم (۲) "سیدِ خندان" بچه ها، گرم سر زدن به مغازه های خیابون اثنی عشری بودن که من چشمم به اون سمت خیابون و یک میوه فروشی بزرگ و دو دهنه به اسم آرمن افتاد. به سرعت یک دسته گل و جعبه شکلات برداشتم و به همراه عکاس راه افتادیم. با کلی ذوق و شوق، عید میلاد رو بهشون تبریک گفتیم، گل و هدیه رو تقدیمشون کردیم و ازشون عکس گرفتیم. اما آقای میوه فروش یهو به پهنای صورت خندیدن و گفتن : من سیدم! یک لحظه با خودم فکر کردم مگه مسیحیان هم سید دارن؟ که بلافاصله گفتن : آخه من مسلمونم. بعد از یک گپ و گفت مختصر و خاطره ی جالبی که آقا سید خندان، از علت نامگذاری مغازه و همینطور، برپایی هیئتشون در ایام محرم توی اون محله تعریف کردن، ما رو بردن پیش دو تا از  همسایه های مسیحیشون تا ما هدایامون رو به یک دندانپزشک مهمان نواز و خوشرو و دو پیرایشگر مهربون و خوش اخلاق اهدا کنیم. #خادم_المهدی محمدی
بسم رب المهدی... گزارش پویش (۳) " قهوه ای با طعم کریسمس " یک عروسک بابانوئل که داشت از دیوار ساختمونی چهارطبقه بالا می‌رفت، توجه ما رو حسابی جلب کرد. همونطور که داشتیم بهش نگاه می کردیم، خانم خونه از توی بالکن متوجه حضور ما در محله شد و به همراه دخترش به استقبال ما اومد. تو برنامه نبود مهمون خونه ای بشیم. فقط قرار بود دم در، هدیه ها رو بدیم و تبریک بگیم. اما دیانای مهربون و مهمان نواز، با اصرار ما رو به خونشون دعوت کرد. وارد خونه که شدیم، دیانا مستقیم رفت تو آشپز خونه و شروع کرد به قهوه درست کردن و خوشمزه جاتش رو از تو کابینت ها می آورد و روی میز می چید. ما هم محو تماشای منزل زیباشون شدیم که گوشه گوشه اش پر بود از المان های کریسمس. از تزیینات درخت کریسمس و بابانوئل که نماد عیده تا وسائل پذیرایی. خبرنگاری که همراهمون بود از رِناته، دختر نوجوان خانواده خواست کنار درخت کریسمس بایسته تا باهاش مصاحبه کنه. بعد، تو آشپزخونه دور میز نشستیم و از آداب و رسوم برگزاری کریسمس با هم صحبت کردیم و دیانا برامون از رسومات عید سال نو، مثل درست کردن کیک و کوکی گفت. در آخر چند تا عکس گرفتیم ک برامون به یادگار بمونه. (خلاصه ای از میزبانی یک خانواده اصیل و مهمان نواز ایرانی_ارمنی) نبوی رمضانی
#تکه_ای_از_بهشت (١) (روایت چند تن ازخادم المهدی های #سه_شنبه_های_مهدوی از دیدار با خانواده ی شهید مدافع حرم، #سید_محمد_جعفر_حسینی، ملقب به #ابوزینب) بسم رب المهدی... " زینبیون فاطمی پرور" ابو زینب مجروح شده بود ولی سپرده بود هیچ کس به همسرش خبر ندهد. پدر و مادرش هم فکر می‌کردند کرمانشاه است برای کمک به زلزله زدگان. حدود ۱۰ روز بیمارستان بود تا اینکه همسرش از بی خبری دست به دامن حاج حسین یکتا شده بود. حاجی صلاح دیده بود اصل ماجرا را بگوید... * رفت ملاقاتش. همسرش را که در بیمارستان دید، ابتدا جا خورده و بعد گفته بود : به حاجی سپردم یک سوئیت بگیره، روزا تو پیشم باشی و پرستاریم رو بکنی تا بهتر بشم و دوباره برگردم، آخه بچه ها الان شرایطشون تو سوریه خوب نیست! اینطوری هم نه بچه ها متوجه برگشتنم می شن و نه مامان و بابا... حاجی اما به خانمش گفته بود : اگر بیاریمش خونه، پرستاریش رو میکنی؟ و او گفته بود : بله میتونم. * پرستار قصه ما، دوسال پرستاری کرد از شیر مردش، از ۷ دیماه ۹۶ تا ۷ دیماه ۹۸... و به قول خودش، او از پرستاری خسته نشد، ابوزینب تاب دوری از رفیقاش رو نداشت. *** ما برای تبریک، منتظر تقویم نمی نشینیم! روزت مبارک "ام زینب"، پرستار قصه ی امروز ما... چرا که هر روز، روز توست برای ما. #خادم_المهدی قاسمی