#عبرت_نامه_
❌یه رفیقی داشتیم میگفت : از یه دختر مدرسه ای خوشش اومده ...
📵نمیدونم چطوری ازش شماره گرفته بود یا بهش شماره داده بود
❌ دائما درحال تماس و مکالمه بودند...
میگفتند و میخندیدند ...
🆘 بهش گفتم : این ارتباط گناهه هاااا
📵 عرضه داشت : قصد ازدواج داریم
Ⓜ️ ولی من اصلا به این ارتباط خوشبین نبودم و قطعا میدانستم این ارتباط #گناه هست . چون بقصد ازدواج هم ، نمیشود رابطه ای به این شکل داشت
♨️این ارتباط تلفنی و قرارهای حضوری و دل بده قلوه بگیرها.... بگو بخند ها ادامه داشت . و این مکالمه ها و درد های گناه آلود چند سال بطول کشید ...
🚷 بعدها دیدم آقا پسره شدیدا بدحاله
افسرده شده ... با خودش حرف میزنه ... آهنگ غم انگیز گوش میده ...
Ⓜ️ پرسیدم چه خبر ؟ چی شده ؟
📵 گفت : من با اون هم کفو نیستیم ، بدرد هم نمیخوریم و دیگه نمیخواهیم ازدواج کنیم .
Ⓜ️ حالا ببین حال دختر خانم چطوره !!!!
قطعا اونم وضعش خیلی خرابه
اونم دم کنکور بود ... و این ارتباط به درسش هم قطعا لطمه زده .
Ⓜ️ ااین آقا پسر هم بعدا با دختر دیگری ازدواج کرد
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
حالا عبرتش کجا بود ؟
دختر خانم ، آقا پسر ، این ارتباط ها درست نیست .
اگر کسی شما را بخواهد میاد خواستگاریتون.
🍃 اقا پسر میگه : شرایط ازدواج رو فعلا ندارم . خب اگر واقعا مرد هست بره شرایط رو درست کنه . نه اینکه بگه : حالا بیا چند سال ارتباط داشته باشیم ، بگیم بخندیمو فلان ... بعدا که شرایطم درست شد میام خواستگاریت 😳 .