eitaa logo
کانال چتـرعشــღــق
2.8هزار دنبال‌کننده
125.1هزار عکس
92.4هزار ویدیو
267 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال چتـر عشــღــق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @chatrelove1389 آیدی مالک کانال @Manavio69
مشاهده در ایتا
دانلود
✍روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمی‌دونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم... 🌷 خاطره‌ای از روحانی شهید عبدالله میثمی 📚یادگاران۵ « کتاب شهید میثمی» ، صفحه ۷۵
✍ بی تفاوت نبودن را از این نوجوان شهید بیاموزیم : بچه که بود، با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانه اش بلند... محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه ، اما قدش نرسید. با همون شیرین‌زبونی کودکانه به همسایه گفت: فاطمه خانوم! می خوای خدا شما رو جهنمی کنه؟ همسایه پرسید: چرا جهنمی کنه؟ محمودرضا گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید... 🌷 خاطره‌ای از کودکی شهید محمودرضا وطن‌خواه 📚 منبع: کتاب سیره دریادلان۲
✍️ جامعه‌ی امروزِ ما تشنه‌ی چنین افرادی است : تویِ ساختمانِ سپاه چند برادرِ پاسدار دیدم. حاج علی هم داشت براشون حرف می‌زد. می‌گفت: بچه‌ها! وظیفۀ ما فقط جبهه رفتن نیست، وظیفۀ اصلیِ ما امر به معروف و نهی از منکر کردنه. وقتی میایم مرخصی نباید بنشینیم تویِ خونه و وضعِ شهر اینجوری باشه؛ بیاید بریم توی شهر و امر به معروف کنیم... از اون روز به بعد بچه ها وقتی که می آمدند مرخصی ، در سطحِ شهر امر به معروف و نهی از منکر می کردند... 🌷خاطره‌ای از زندگی سردار شهید علی قوچانی 📚منبع: کتاب سیره‌ی دریادلان 2
✍ طرحِ جالبِ یک شهید در خانه برای ترک گناه : یه صندوق درست کرد و گذاشت توی خونه. بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودنِ دروغ و غیبت گفت. مبلغی رو هم به عنوان جریمه تعیین کرد. عهد بستند هر کسی از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه ، اون مبلغ رو به عنوانِ جریمه بندازه توی صندوق... قرار شد پولهای صندوق هم صرف کمک به جبهه و رزمنده ها کنن. طرح خیلی جالبی بود ، باعث شد تمام اعضای خانواده خودشون رو از این گناه‌ها دور کنن؛ اگه هم موردی بود ، به هم تذکر می‌دادند 🌷خاطره ای از زندگی شهید علی اصغر کلاته‌سیفری 📚منبع: کتاب وقت قنوت ، صفحه 145
🌷 همیشه دائم الوضو بود. موقع اذان خیلی‌ها می‌رفتند وضو بگیرند، ولی حاج حسن، اذان و اقامه‌اش رو می‌گفت و نماز رو شروع می‌کرد. میگفت: زمین جای جمع کردن ثوابه...حیف زمین خدا نیست آدم بدون وضو روش راه بره...؟ 📚 شهید حسن تهرانی مقدم ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
🌷 وقتی میخواستند به جبهه اعزام شوند مادرشان اعتراض کردند که: شما زن و بچه داری...شهید عسکری میگوید: قضیه مثل آن کسی است که دید کسی گریه میکند. علت را پرسید. گفت گرسنه‌ام، نان میخواهم. آن شخص در جواب گفت نان که نمیدهم، ولی هر چه بخواهی با تو گریه میکنم. بعد فرمودند: حالا ما هم مثل آن شخص، حاضریم همیشه برای امام حسین(ع) گریه کنیم، ولی یاری‌اش نکنیم. گفتم: شما زن و بچه دارید. بگذارید برادر به جای شما بروند.گفتند: مگر به جای آدم زنده کسی میتواند نماز بخواند؟! هر کسی خودش مسئولیت دارد... 📚 شهید مسعود عسگری @Patoghedoostanha