✅گردوی بی مغز
✍مـلا مهرعلی خـویی ، روزی در کوچه دید دو کـودک بر سـر یک گردو با هم دعوا میکنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشـم دیگری را با چـوب کور کرد. یکی را درد چشـم گرفت و دیگـری را ترس چشـم درآوردن . گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند
ملا گردو را برداشت و شکست ودید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. سوال کردند تو چرا گریه میکنی؟ گفت دو کودک ازروی نادانی و حس کودکانه، بر سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغز نداشت
دنیا هـم همینه ، مثل گـردویی بـدون مغز! که بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیـم و آسیب به خـود و یا دیگران رسـاندیم و پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
روزى رسول خدا، خاتم انبیاء، محمد بن عبدالله (صلى الله علیه و آله و سلم ) در مسجد الحرام در کنار (کعبه ) خانه خدا نشسته و مشغول راز و نیاز با خداى بى نیاز بود که جمعى از بزرگان و شرفاء شهر (مکه ) به حضورش آمده و سلام کردند، پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) با خوشرویى و خوشخویى جواب سلام آنها را داد، گفتند
اى رسول گرامى اسلام و اى افتخار عالمیان ! ما به خدمت شما رسیدیم تا عرضه داریم که دختر فلان را پسر فلانى ، که هر دو از مشاهیر و اشراف عرب هستند، عقد بسته و مجلس عروسى برپا کرده ایم ، آمده ایم دختر گرامى شما فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به آن جشن دعوت کنیم . اجازه بفرمایید آنان به جشن عروسى آمده و با قدوم مبارکشان مجلس ما را مزین فرموده و کلبه ما را منور کنند.
رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود صبر کنید، من به خانه دخترم فاطمه (سلام الله علیها) روم و او را از این دعوت خبردار کنم ، اگر مایل شدند بیایند به شما اطلاع مى دهم .
آن حضرت به سوى خانه دختر گرامى اش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) راه افتاد، وقتى به حرم و حریم فاطمه ، یعنى به خانه او رسید، سلامش کرده و جریان دعوت اکابر عرب را به عروسى شان به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمود و از او نظر خواهى کرد که آیا حاضر است به جشن عروسى آنها برود یا نه ؟!
صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) لحظاتى به فکر فرو رفت ، سپس عرض کرد جانم فدایت باد اى حبیب حضرت عزت و اى شفاعت گر جمله امت ! من فکر مى کنم دعوت آنان از من به عروسى شان براى سخریه و استهزاء من است ، چون زنان و دختران اشراف عرب در آن جشن همه لباسهاى فاخر گران قیمت از طلا و حریر و جواهر به تن کرده و خود را به هر آرایشى زینت داده ، با حشمت و جلال در کنار عروس جمع شده اند، ولى من لباسى غیر از این پیراهن کهنه و چادر وصله دار و موزه (کفش ) وصله دار چیزى ندارم بپوشم و به آن جا بروم ، اگر با همین وضعیت بروم آنها مرا استهزاء و مسخره و شماتت خواهند کرد.
وقتى که رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) سخنان دخترش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را شنید، غمگین شده و آهى از دل کشید و چشمان مبارکش پر از اشک شد.
در همان حال جبرئیل امین از سوى رب العالمین به حضورش رسید عرض یا رسول الله ! خداى جل و علا بر شما و فاطمه سلام مى رساند و مى فرماید به فاطمه بگو همان لباسهایى که دارد بپوشد و عازم رفتن عروسى باشد که ما را در این کار (حکمتى ) است .
رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) پیغام خداى تبارک و تعالى را به دخترش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) رسانید، صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عرض کرد هر چه خداى عزوجل فرماید، همان را مى کنم و حکم و فرمان او را از جان و دل مى پذیرم .
#ادامه_دارد
"
سجده شکرى کرد و برخاست جامه هاى کهنه وصله دار خود را پوشیده و از پدر بزرگوارش اجازه رفتن به عروسى گرفت و همت به رفتن نمود؛ در همان حال فرشتگان هفت آسمان ناله سر داده و سر نیاز به درگاه خداى تعالى نهاده و گفتند بار خدایا، خداوندا، دختر پیغمبر آخر الزمان که محبوبه توست و او را بر دیگر عالم برگزیده اى در میان زنان خجالت زده و دل شکسته نکن که ما تحمل دیدن افسردگى او را نداریم .
همان لحظه از طرف خداى تبارک و تعالى به جبرئیل امر شد هر چه زودتر با هزاران حورى مه لقا از لباسهاى بهشتى بردارید و بر زمین نازل شوید و آنها را بر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بپوشانید و او را با عزت و احترام به مجلس عروسى ببرید.
جبرئیل (علیه السلام) به فرمان خدا از لباسهاى سندس و استبراق بهشتى با هزار حوریه به خدمت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) آمده و سلام خداى تعالى را رساند و آن بانوى محترمه لباسهاى بهشتى را پوشید، با جلال و عزت به سوى جشن عروسى حرکت کرد. حوریان خاک قدمهاى آن علیا مخدره را به عنوان تبرک بر چشمهایشان مى مالیدند و از این که در کنار خیره النساء العالمین حرکت مى کردند، خوشحال بودند و هر یک به نوعى محبت و علاقه اى به آن معصومه پاک نشان مى دادند و عطرهاى بهشتى بر وجود اقدس حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مى زدند و بر این کار فخر و مباهات مى کردند.
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از دیدن این همه عزت و جلال و لباسها و عطرهاى بهشتى خوشحال شده ، شکر خداوند تعالى را به جاى آورده و زبانش بر ثناى حضرت ذوالجلال گویا بود.
وقتى نزدیکى خانه عروسى رسیدند و نور مقدسشان بر جمع زنان که آن جا بودند تابید، همگى با حالت شگفت و تعجب به چهره نورانى و لباسهاى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نظر کرده و متحیر شدند و بى اختیار به استقبال آن بانوى دو عالم شتافتند، تا آن جا که هیچ زنى در کنار عروس نماند. بعضى از آنها دست و پاى صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بوسیده و آن بانوى بانوان را با احترام و عزت وارد مجلس جشن و عروسى کردند.
زنان اشراف با این که لباسهاى فاخر و گران قیمت پوشیده بودند، ولى لباسهاى آن علیا مکرمه را دیده و بر آن حضرت غبطه و حسد مى بردند، تا جایى که عروس خانم تحمل ننموده و از صندلى که بر روى آن نشسته بود، به زمین افتاد و مدهوش شد. وقتى به کنارش آمدند، دیدند جان به جان آفرین تسلیم کرده و مرده است . صداى فریاد و شیون از زنان بلند شد که همه زنها به سوى او توجه کنند و عروس از غصه دق مرگ شود و بمیرد (عروسى مبدل به عزا شد).
حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از مشاهده آن واقعه خیلى متاءثر و از مردن عروس مکدر شد. بلادرنگ برخاسته و تجدید وضو کرد، در جلو چشمان زنان عرب دو رکعت نماز (حاجت ) خواند و سر بر سجده نهاده و گفت
بار الها! بنده نوازا! به عزت و جلال لایزال تو، و به حرمت شرف پدرم رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) و شوهرم امیرالمؤمنین على مرتضى (علیه السلام) و به فضیلت طاعات و عبادات بندگان خاصت ((عروس )) را زنده بگردان و مرا از طعن و شرمسارى نجات بخش !
هنوز سر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در سجده بود و لبانش در مناجات حق ، دیدند که عروس حرکتى کرده و عطسه اى زد و به اذن خدا از جا برخاست و به دست و پاى عزت ده زنان ، بانوى بانوان ، محبوبه خداى لامکان ، دختر پیامبر ختم رسولان همسر امیر مؤمنان ، مادر امامان ، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) افتاد و گفت
السلام علیک یا بنت رسول الله ، السلام علیک یا زوجه ولى الله امیرالمؤمنین على علیه السلام ؛ شهادت مى دهم که خدا یکى است همتا و شریکى ندارد، و پدر تو حضرت محمد بن عبدالله (صلى الله علیه و آله و سلم ) رسول و فرستاده او است ، تو و شوهر تو و فرزندان تو همه برحقند و کسانى که راه کفر و شرک و بت پرستى را پیش گرفته ، همه باطل اند و من با دست مبارک شما مسلمان مى شوم .
نقل کرده اند آن روز هفتصد نفر مرد و زن از خویشان و فامیلهاى (عروس و داماد) دین مقدس اسلام را پذیرفته و از شرک و کفر بیرون آمدند و این قضیه و معجزه حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در شهرهاى دیگر شهرت پیدا کرد و بسیارى مسلمان شدند.
#انتظار
🌱میرسد روزی
که بیچون و چرا میبینمت
🌱میرسد روزی
که ای شاه وفا می بینمت...
🌱میرسد روزی که
تکیه میدهی بر کعبه و
🌱در کنار خانه ی امن خدا می بینمت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️فرمود:
امروز جنگ ما
جنگ رسانهای
جنگ فضاسازی عمومی
جنگ تبلیغاتیست
ما نباید از این جنگ غفلت کنیم!
🎙 امام خامنهای دامظله
#زن_عفت_افتخار
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️متن مهمی که سازمان FDD همزمان با گران شدن دلار در ایران منتشر کرد
برنامه FDD و اسرائیل برای برهم زدن اقتصاد ایران
بعد از دیدن این کلیپ میفهمید شبکههای تروریستی منوتو و اینترنشنال چرا مردم رو به خارج کردن پولهاشون از بانکها ترغیب میکنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشای اظهارات مکرون در ملاقات با مصی علینژاد/اعتقادی به تغییر نظام سیاسی ایران نداریم!
تسنیم نوشت:
🔹۲۰ آبان امسال مصی علینژاد بههمراه چند نفر دیگر از جمله لادن برومند رئیس بنیاد برومند با امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه دیدار کردند.
🔹سفر علینژاد و هیئت همراه وی به فرانسه و دیدار با رئیسجمهور این کشور، به همت موسسهای به نام JFK (سازمان عدالت برای کردستان) صورت گرفته است.
🔹این سازمان توسط برنارد هنری لِوی تاسیس و اداره میشود و تمرکز ویژهای بر احزاب تجزیهطلب کرد دارد که نشان میداد هزینه و برنامهریزی آن با تجزیهطلبان بوده است.
🔹لادن برومند شب گذشته در مصاحبه با BBC بخشی از صحبتهای مکرون در این دیدار را بهطور ناخواسته در مناظره با یک مهمان دیگر فاش کرد.
🔹وی گفت مکرون در این دیدار اعلام کرده که نه وظیفه داریم، نه اعتقاد داریم و نه مایلیم که نظام سیاسی شما را تغییر دهیم!
اونا گفتن ماهم باور کردیم تما م اغتشاشات علاوه بر وطن فروشها زیر سر اروپا وامریکا