فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸لحظاتی دیدنی از حضور رهبر انقلاب در تشییع شهید آوینی...
*دلنوشته های دفاع مقدس*
آب جیره بندی شده بود آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ، مگر میشد خورد ؟
به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت : “من زیاد تشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ، گرفتم و خوردم”
فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود !
🌷🌷🌷@razechafie🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
*دلنوشته های دفاع مقدس*
آب جیره بندی شده بود آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ، مگر میشد خورد ؟
به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت : “من زیاد تشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ، گرفتم و خوردم”
فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #حتما_ببینید
جنگ ما یک گنج بود !
خاطره #سردار_سلیمانی از نظر یکی از عرفا
راجع به نماز خواندن رزمندگان با #لباس_خونی
4_5957552159938576480.mp3
8.14M
شور | منم باید برم
🏴 #مدافعان_حرم و #سردار_دلها
ویژه شهادت سردار رشید اسلام
#راز_شقايق_هاى_وحشى
#توسل_به_امام_زمان_عج_در_تفحص
🌷قرارگاه به ما اجازه ی تفحص نمی داد. می گفتند: امنیت ندارد. منافقین توی منطقه اند، نمی شود. وقتی اصرار ما را دیدند قرار شد یک هفته موقت باشیم اگر شهید پیدا کردیم مجوز بدهند. و ما رسماً وسایلمان را بیاوریم و شروع کنیم. از یک طرف خوشحال بودیم که مانده ایم، از طرف دیگر وقت کم و منطقه وسیع و خطرناك، می ترسیدیم نتوانیم شهیدی پیدا کنیم.
🌷هر روز از میدان های وسیع مین، سیم خاردارها و تله های انفجاری می گذشتیم. اما هر روز ناامیدتر می شدیم. مین های منطقه، منافقین، عراقی ها از هیچکدام آنقدر نمی ترسیدیم که از دست خالی بر گشتن می ترسیدیم. روز آخر ماندنمان، نیمه شعبان بود آن روز رمز حرکتمان " یا مهدی (عج) " بود.
🌷عجیب همه پریشان بودند. خورشید هم دست پاچه بود انگار. زودتر از همیشه رفت پشت ارتفاع ١٧٥، نزدیک غروب بود و لحظه ی وداع، باید سریع از منطقه می رفتیم. بچه ها از خود بی خود بودند. مى گفتند: دیدید قابل نبودیم. با نام" مهدی" روز نیمه شعبان کار را شروع کردیم و حالا باید برگردیم.
🌷اشک حلقه زده بود توی چشم هایشان. هر کس دنبال چیزی می گشت برای یادگار و تبرک با خودش ببرد يكى یک مشت خاک بر می داشت. یکی یک تکه سیم خاردار. من هم رفتم سراغ شقایق وحشی. می خواستم با ریشه درش بیاورم بگذارم توی قوطی کنسرو، وقتی شقایق را آرام جدا کردم از زمین دیدم ریشه ی شقایق روی جمجمه ی شهید سبز شده، روی سجده گاهش، با فریاد" یا مهدی (عج) " بچه ها همه جمع شدند.
🌷آرام آرام خاک ها را کنار می زدیم دلهره داشتیم کاش هم پلاک داشته باشد هم از لشکر باشد. پلاک که پیدا شد همه سلام دادند بر محمد (ص) و آلش. پلاک را استعلام کردیم روی پا بند نبودیم شهید مهدی منتظرالقائم بود از لشکر امام حسین(ع)....
📚 کتاب سرزمین مقدس ، صفحه ١٣٩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_آوینی:
شقایق ها خونین و دلسوخته اند همچون شهدا...
این پروانه آنچنان سوخته بود که هیچ چیز از او بر جای نمانده بود جز تکه هایی آتش گرفته از بال و پرش...
@razechafie
.🎀🍥☆ .¸.•°˚˚°❃🍥☆○°•○ ..•.........
🎀🍥 ☆.¸.•°˚˚°❃🍥☆○°•○..•..........
❇️یادم هست کلاس چهارم٬ توی کتاب فارسیمون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!!
❇️قهرمانی که با اسم و خا طره اش بزرگ شدیم!! "پطروس"
❇️توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!
❇️همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!
❇️پطرس ذهن ما خسته بود٬ تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و...!!
❇️سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!!
❇️تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!!
❇️بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!!
❇️خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!!
❇️شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!!
💟اما توی همان روزها٬ سرزمین من پر از 🔹قهرمان🔹 بود!!
💟قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!!
❤️شهید ابراهیم هادی:
جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!!
❤️شهید حسین فهمیده:
نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!!
❤️شهید حاج محمدابراهیم همت:
سرداری که سرش را خمپاره برد...!!!
❤️شهیدان علی، مهدی و حمید باکری:
سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!!
❤️شهیدان مهدی و مجید زین الدین:
دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!!
❤️شهید حسن باقری:
کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!!
❤️شهید مصطفی چمران:
دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!! ❤️شهيد محمد قنبرلو كسي كه خبر شهادتش رابه اسم شكار بزرگ دراخبار بغداد اوردند
💙کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!!
💙ما که خودمان قهرمان داشتیم!!!
🔶یه روزی یه لره...
🔶یه روزی یه ترکه...
🔶یه روزی یه عربه...
🔶یه روزی یه قزوینیه...
🔶یه روزی یه آبادانیه...
🔶یه روزی یه اصفهانیه...
🔶یه روزی یه شمالیه...
🔶یه روزی یه شیرازیه...
✳️مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمان نکند!!!
💠لره............. شهید بروجردی بود!
💠ترکه........... شهید مهدی باکری بود!
💠عربه........... شهید علی هاشمی بود!
💠قزوینیه........ شهید عباس بابایی بود!
💠آبادانیه........ شهید طاهری بود!
💠اصفهانیه...... شهید ابراهیم همت بود!
💠شمالیه........ شهید شیرودی بود!
💠شیرازیه....... شهید عباس دوران بود!
💚و..... مردان واقعی اینها بودند!!!
💛ای کاش، گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!!
💙روحشان شاد و يادشان گرامی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
#خاطرات_شهدا
🔹 فقط یک آرزو دارم....!!!
گفت:
«توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت:
«یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»
والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد بردنش خورده بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🕊شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ - عملیات بدر،شرق دجله
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
هدایت شده از "بیداری مــردم "
🔴اختصاص ۲۰ درصد حقوق ماهانه فرماندهان سپاه به آسیبدیدگان کرونا
🔹سخنگوی سپاه از تصمیم فرماندهان سپاه در اختصاص ۲۰ درصد حقوق ماهیانه خود تا پایان بحران کرونا در طرح کمک مومنانه به افرادی که شغل خود را از دست داده اند، خبر داد./ایسنا
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
✅ #کانال_شیعه_منتظر
جهت ارتباط با ادمین👇👇
@Ad_mahdis
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗
@shobahat_ds
╚══••🍃🌺🍃••═╝
.
تا حالا #سگ🐶 دنبالت کرده ؟🤔
نکرده؟🤔
خب خداروشکر که تجربشو نداری...
اما بزار برات بگم...
وقتی سگ🐶 دنبالت میکنه...🏃
مخصوصا اگه #شکاری باشه...
خیلیا میگن نباید فرار کنی ازش
اما نمیشه... یه ترسی ورت میداره ک فقط باید بدویی...🏃
امـا...
خدا واست نیاره اگه پات درد کنه...
یا یه جا گیر کنی..
یا..
#کربلای_چهار بود...
وقتی منافقین لعنتی عملیاتو لو دادن... مجبور شدیم عقب نشینی کنیم...
نتونستیم زخمیا رو بیاریم...😭
بچه های زخمیه #غواص تو نیزارهای #ام_الرصاص جاموندن...
چون نه زمان داشتیم و نه شرایط #نیزار ها میذاشت برشونگردونیم...
هنوز خیلی دور نشده بودیم از نی زارها که یهو صدای ناله ی زخمیا بلند و بلند تر شد...😭😭😭
آخ ...
نمیدونم چنتا بودن...😭
#سگای_شکاری ...
ریخته بودن تو نیزار...
بعثیا به سگ های شکاریشون🐶 یه چیزی تزریق کرده بودن که سگا رو هار کرده بود ...
هنوز صدای #ناله های بچه ها تو گوشمه...😭
زنده زنده رفیقامو که دیگه پای فرار کردن نداشتن رو...😭😭
داشتن #تیکه تیکـ ....
کاری از دست ما بر نمیومد ...
شنیدی #رفیق؟🤔
دیگه باید چیکار میکردن واسه ما؟
تا منه مدعی بچه مذهبی با یه مَن ریش هر غلطی دلم بخوام بکنم؟🤔🤔
یا تو یه دختر خانوم ...
بگذریم ...
حرفای تکراریه...
بزار از کارامون تو فضای مجازی حرفی نزنم...
اما #رفیق!
اگه دین هم نداریم ...
بیا مرد باشیم...
انقد راحت پا روی خونشون نزاریم...
#معذرت_بابت_تلخی_روایت...
#علقمه - یادمان کربلای 4
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊🕊🕊🕊🕊
#معرفی_شهید
برادر شهیـــ🌹ـدم
وقتی
#نگـاه تـو
به مـن دوختـه شده، نباید
دست از پا خطا کنـم🌱
تـو
هم شهیدی
هم #شـاهـدی👁
و هم سنگ صبور بی قراری های من...
#شهید_بابک_نوری_هریس
برسد بدست👆کسانیکه
عکس #شهدا را می بینند
و یا ادای شهدایی بودن را دارند اما درست برعکس #شهدا عمل میکنند
به تک تک استخوانهای #شهید
تفحص شده بدهکاریم😔😢
تکرار_میکنم
ما به اینها بدهکاریم...بدهکار
پس بیایید کاری نکنیم که باعث
شرمندگی و خجالت امام زمان
و شهدا بشیم
حواسمان را جمع کنیم و مراقب
اعمال و رفتارمان باشیم .
☘☘☘
❣نامت شروع فصـ🍂ــل
☆•★هر #عاشقانه ی توست
❣حتی اگر نباشی 👤
☆•★باران بهانه ی #توست
❣در #خواب های تلخم
☆•★کابوس را شکستـ⚡️ـم
❣آنجا چه جای کابوس⁉️
☆•★این آشیانه ی #توست
❣دلتنگ💔 می نویسم
☆•★یک صفحه از دلم را
❣حتی اگر #نباشی
☆•★این خانه خانه ی توست....😔
#شهید_بابک_نوری_هریس
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
#مدافعان_عشق🌱
*نیستی😭 و حالا مردم شهر شبیه تو لباس👔میپوشند... خیابان ها🛣عطر تو را به خود گرفته اند🥀...
غم انگیز نیست؟💔
اینکه من پشت یک شهر🛣 بایستم و تو را صدا بزنم🗣
داداش بابک؟؟👱♂
همه برگردند و به من🙍♀ خیره شوند و هیچکدام تو👱♂ نباشی💔...*
#شهید_مدافع_حرم_بابک_نوری_هریس
#مهمانی_شهدا
سلام دوستان
مهمون امشبمون داداش محمد هست✋
#به_جایِ_رَختِ_دامادی....❓
شهید محمد رضا فخیمی هریس🌹
تاریخ تولد: ۵ / ۱۰ / ۱۳۷۰
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: شهرستان هریس/ تبریز
محل شهادت: حلب / سوریه
🌹شهيد محمدرضا فخيمي، دلير مرد ۲۴ ساله از اهالي شهرستان هريس و ساكن تبريز بود
💫که باوجود قبولی در آزمون پزشکی میتوانست پزشک شود اما دفاع از حرم حضرت زینب (س) را به پزشک شدن ترجیح داد💫
از زبان مادرش↓🌺
هنگام خداحافظي با برادر كوچكش حرف هایی درگوشش زد كه بعدها فهميدم به برادرش سپرده بود كه من ديگر باز نخواهم گشت، مراقب پدر و مادرمان باش، اين رفتن برگشتي نخواهد داشت...🕊
💫او شب ها دعای عهد و زیارت عاشورا را ترک نمیکرد و حتی همرزم هایش میگویند او هرشب در سوریه این کارها را انجام میداد..💫
🔹هوای حلب سرد بود که محمدرضا در این هوا، مشغول راز و نیاز با خدا بود و صبح نیز با این حال بدون صبحانه عملیات را آغاز کرد که موشک هدایت شده، سمت تانکش شلیک کرد🖤 او به شدت مجروح🖤 و پس از ۲ روز ماندن در کما در سن ۲۴ سالگی🖤 به فیض شهادت نائل شد🕊🕋
به حجله می روم شـادان🎊
ولی زخمی به سر دارم🖤
به جایِ رَختِ دامــادی💐
لبــاسِ خـون به تن دارم . . .🖤
شهید محمد رضا فخیمی هریس
شادی روحش صلوات💙🌹
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
#ثواب_نشر_مطالب_هدیه_به_امام_زمان_عج_و_شهدا