#فارسی
#درس_اول
#باران
#نشانه_ی_ب
#شعر نشانه ی #بـ غیر آخر #ب آخر
موضوع :شعر نشانه ی ب
اهداف : ایجاد انگیزه برای نشانه ی ب و آشنایی بانعمت های خداوند
بـ بـ بـ آمد بـ غیر آخر آمد
بـ با ا مثل با دو تا با یه بابا
بـ غیر آخر هستـم اول ، وسط نشستم
اولِ برف و باران وسط تو ابرِ مهربان
بچه ی خوب و باهوش نقطم نشه فراموش
هستــم بـ غیر آخر هرجا میام جزء آخر
ب ب ب آخر من ب آخر هستــم
گاهی جدا و تنها گاهی با دوستام هســتم
ب آخر مثل آفتاب شبیه آب و مهتاب
گاهی یه دوستی دارم سر رو شونش میذارم
می خوای بگم مثلِ چـــــی؟
شبیه میوه ی سیـــــــب
مثلِ بوق ماشین، بیـب بیـب
#تدریس_نشانه_بـ_ب
#فارسی
#ایجاد_انگیزه
#درس_اول
#باران
#نشانه_ی_ب
#فیلم_آموزشی
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval
#کلاس_اول_دانش_برتر
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval
⏰👈 آموزش نشانه ب بصورت داستان
☑️👈 #درس1 : باران [ نشانه بــ ب ]
داستان ب كوچولو
ب كوچولو نقطهاش را دوست نداشت. راه كه ميرفت، گير ميكرد به نقطهاش و ميافتاد زمين.
يك روز رفت پيش قيچي و گفت :” چين و چين و چين … نقطه را بچين!”
قيچي، نقطه را چيد. ب، بي نقطه شد. راحت و خوشحال دويد و رفت به مدرسه. نشست روي تخته سياه و گفت: “سلام!”
تخته سياه گفت: “تو ديگه كي هستي؟ تو هيچي نيستي!”
ب بي نقطه، ناراحت شد. رفت و نشست روي دفتر مشق.
دفتر گفت: “ تو ديگه كي هستي؟ تو هيچي نيستي!”
ب بي نقطه، خيلي ناراحت شد. داد زد : “ من ب هستم!”
پاك كن گفت: “ نه، تو اشتباهي هستي!” و خواست كه پاكش كند.
ب بينقطه، ترسيد. داد زد: “كمك، كمك!…”
مداد سياه آمد به كمكش . زود يك نقطه برايش گذاشت . ب شد مثل اولش .
از خوشحالي داد زد: “ حالا ديديد؟… من ب هستم!… من ب هستم!”
پاك كن نگاهش كرد و گفت: “ ببخشيد… مثل اين كه من اشتباهي آمدم!” و راهش را كج كرد و رفت.
🔖👈 هشتگ ها : #فارسی , #درس1فارسی , #نشانه_ب
#تدریس_نشانه_بـ_ب
#فارسی
#ایجاد_انگیزه
#درس_اول
#باران
#نشانه_ی_ب
#فیلم_آموزشی
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval
#کلاس_اول_دانش_برتر
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval
#آب
#داستان
💭🎲نشانه (آ )و (ب)🎲💭
یکی بود یکی نبود تو یه بیابون بی آب و علف به دور ازهر آیادی و روستا و شهری یک نفر بود که گم شده بود او قد بلندی داشت و یک کلاه روی سرش بود او کلاهشو خیلی دوست داشت و بیشتر وقتا رو سرش بود و وقتی هوا گرم می شد اون را از سرش بر میداشت .
یک روز که خیلی از تنهایی دلش گرفته بود از صبح زود شروع کرد تو بیابون به دنبال دوست. اما هرچه می گشت فایده ای نداشت و کم کم هم داشت آب و غذایش تموم می شد و تو اون بیابون هم نه آبی بود و نه غذایی.
بچه ها اگر گفتید او کی بود و قیافه اش چه شکلی بود؟
اون چون کلاهشو دوست می داشت همیشه این شعررا با خودش میخوند که:
آ هستم و کلاه دارم کلامو رو سر میذارم
وقتی هوا گرم میشه کلامو زود برمیدارم
آ تو بیابون تنها بود و آذوقه اش در حال اتمام و دلش هم سخت گرفته بود این بود که تصمیم گرفت بره دنبال یه دوست. راه افتاد تو بیابون و شروع کرد به صدا زدن که:
"آی کسی این طرفهانیست تا با من دوست بشه؟"
به هر طرف میرفت و این حرف را تکرار می کرد ولی دریغ از یک صدا.
یه مدت طول کشید و اون در حال تکرار کارش و داشت کم کم ناامید می شد که صدایی ضعیف به گوشش رسید فکر کرد خیالاتی شده باز حرفش را تکرار کرد و صدای ضعیف را دوباره شنید جهت صدا را به سختی تشخیص داد و رفت اون سمت و این دفعه بلندتر صدا زد.
بالاخره منبع صدا را پیدا کرد ته یک چاله بزرگ صدا میومد اومد بالای گودی و گفت: کی هستی/ اینجا چه می کنی؟
پاسخ شنید:سلام اول کمک کن بیام بالا بعد ........
"آ " کمک کرد و اون را بالا اورد اگر گفتید : اون کی بود؟
#تدریس_نشانه_بـ_ب
#فارسی
#ایجاد_انگیزه
#درس_اول
#باران
#نشانه_ی_ب
#فیلم_آموزشی
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval
#کلاس_اول_دانش_برتر
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval
5.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی نشانه ب
وحیده شنبدی
استفاده برای کلاس درس کاملا آزاد ✅
اما برای ارسال به گروه یا کانال بدون ذکر منبع ⛔️
#تدریس_نشانه_بـ_ب
#فارسی
#ایجاد_انگیزه
#درس_اول
#باران
#نشانه_ی_ب
#فیلم_آموزشی
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval
#کلاس_اول_دانش_برتر
https://eitaa.com/chatribenampaeyaval