نگاهت قهوهٔ تلخی، ‌که شیرین می‌کنم آن را به حرفی،غمزه‌ای،نازی،به شعری یا شکرخندی #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️چایخانه‌عشاق

به هر چای، من دست رد میزنم به جز چایی روضہ‌هایت حسین! #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh

دلچسب‌تر از چای به وقت سرما دلخواه‌تر از بستنیِ در گرما لبخند پر از شرم تو بود آن جا که افتاد نگاهم به نگاهت جانا! #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh

می‌دوم کـــل طریقُ‌العـــلمـا را کف پاهـــام ولی آبله‌ای نیست می‌شود قسمت من چای عراقی؟ بی‌جواب است ولی مسئله‌ای نیست #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh

دلتنگ چایِ تلخ و شیرینِ عراقی دلتنگ موکب‌های مشکین عراقی در یک طرف یک کودک "اُختی مای!" می‌گفت در یک طرف یک مرد "زائِر شای!" می‌گفت #عضوکانال🌱 #محدثه_نبی_حسینی #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh

صدای خش‌خش برگ، این صدای دل‌انگیز دوباره پالتوی چارخانه، رخت‌آویز دوباره قهوه دوباره غزل دوباره جنون قطار عمر رسیده دوباره به پاییز #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام🍂 ☕️@chaykhaneoshagh

آسمان را کمی بچرخان تا ماه از پنجره بتابد و خانه‌‌ی خیالم را روشن کند و خورشید را به صرف لیوانی چای به کلبه‌ام دعوت کن... قبلش باید کلبه کوچک خیالم را آنقدر وسعت بدهم تا خورشید در آن‌، جا شود و از پنجره‌ی کلبه‌ی من، برای ماه دست تکان بدهد... #عکس‌ساخته‌های‌خودمون📸 #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh

نمِ باران، شب گیلان، نشستی بر لب ایوان... کنار استکان خود برایم استکان بگذار #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh

پاییز بود و نم‌ نم باران و چشم من پاییز بود و کافه، دو فنجانِ روی میز پاییز بود و سلطه‌ی اندوهِ بی‌شمار من بودم و نبود کسی روبه‌روی میز... #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh

رفتی اما ببین که ساعت‌هاست رد پای تو مانده در دل برف رفتی و چایت از دهن افتاد رفتی و ماند در دهانم حرف... #عضوکانال🌱 #بانوی_ایهام ☕️@chaykhaneoshagh