❣️#عاشقانه_های_شهداء
💢 وقتی اومد خونه دیگه نمی ذاشت من کار کنم. زهرا رو می ذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا می داد.
👈 می گفتم: «یکی از بچه ها رو بده به من»؛ با مهربونی می گفت: «نه، شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی».
❇️ مهمون هم که می اومد، پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی می گفتند: «مهندس که نباید تو خونه کار کنه!»
❤️ می گفت: «من که از حضرت علی علیه السلام بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا سلام الله علیها کمک نمی کردند؟»
🌷 برشی از زندگی شهید حسن آقاسی زاده
📚 منبع: 365خاطره برای 365 روز، ص 37
┈••✾•🏴🏴🌷🏴🏴•✾••┈
🆔️ @chelcheragh