گزیده ای از وصیتنامه شهید نادری
سپاس و ستایش محضر بارگاه باعظمت ایزد منان و خدای قهار. او که نامش کلید تمام مشکلات و ذکرش آرام بخش قلبهای متشنج انسانها میباشد و سپاس و درود بر پیامبران از آدم تا خاتمالنبیین کامل کننده دین حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام او که مشعل دار هدایت و نبوت و چراغ راه گمشدگان گیتی بوده و هست.
سلام و درود بر علی (ع) امیرمومنان پیشوای شیعیان و امامان بعد از آن و سلام و درود بر امام زمان (عج) منجی عالم بشریت و نجات دهنده ستمدیدگان گیتی و درود و سلام بر امام کبیرمان نجات دهنده ایرانیان در بند و مظلوم و درود و سلام بر شهیدانی که با نثار جان خود خون خویش را اهدا کردند تا که این نهضت پایدار ماند و سلام بر پدر و مادر این غیورمردان که جوانان خود را با عشقی وصفناپذیر به قتلگاه فرستادند و درود بر شما ملت حزب الله مردم همیشه در صحنه و با ایمان
پدر جان اگر شهادت نصیبم شد صبر را که شیوه مردان است در پیش گیر و استقامت کن تا مقرب درگاه خدا گردی در آخر از شما امید عفو و بخشش دارم
مادرجان در مقابل شما شرمنده و خجل و سرافکنده نمیتوانم احساساتم را بیان کنم چرا که هر چه از عظمت مادری بگویم کم گفتهام و حال آن که من پسر خوبی نبودم که اکنون بتوانم قدردانی کنم
خلاصه شما مادر هستید و بزرگوار و رئوف و مهربان پس از تمامی خطاها و لغزشهایی که در طول حیاتم داشتهام و احیانا خدای ناکرده باعث ناراحتی شما شدهام پوزش میطلبم و از شما امید عفو و بخشش دارم و تقاضایی که از شما دارم این است که در ماتم از دست دادن من صبر را الگوی خود قرار دهید که چرا زینب (س) صابرترین صابران بود و اگر خواستی گریه کنی بر مظلومیت اباعبدالله گریه کن برای کودکان سیدالشهدا گریه کن در آخر از شما امید عفو و بخشش دارم. و اما شما ای برادر بزرگوار شما نیز به بزرگواری خودتان مرا ببخشید و در امر رسالت عظیم خود کوشا باشد تا در جوار حق تعالی سربلند باشید
در آخر اگر جنازهام را آوردند و اگر امکان داشت در کنار قبر شهید محمدرضا اسفندیار پور قرار دهید تا شاید خدا به آبروی این شهید مرا در جوار خود قرار دهد و از تمامی دوستان و آشنایان هر کس دینی به گردن من دارد ببخشد و اگر به کسی بدهکاری دارم که حتما دارم بعد از من به خانواده مراجعه کند و مسئله آن را حل کند و مرا ببخشند و ای همسنگران و همرزمان اگر و انشاءالله که حتما به قبر اباعبدالله خواهد رسید که انشاءالله میرسید ما که لیاقت حضور در صحن اباعبدالله را نداشتیم لااقل یک عکس را همراه خود ببرید و نام مرا نیز در آنجا قرائت کنید.
والسلام علی من التبع الهدی🌸
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓
🆔https://eitaa.com/joinchat/2822242589Cbceeb9f9d6
22.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️شهید حسین نادری در کلام همرزمان ویاران نیروی زمینی سپاه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓
🆔https://eitaa.com/joinchat/2822242589Cbceeb9f9d6
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»✾🌿🌺🌿✾
🌟شهید روز بیست وششم🌟
🌷شهید حسین نادری
«اعمال توسل به شهدا» 👇
1⃣ صلوات 👈۱۳۵ مرتبه
2⃣ ۱۱۰ مرتبه ذکر👈«ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»
🌱ترجمه:تنها تو را عبادت و پرستش میكنیم و تنها از تو یاری میجوییم.
3⃣ یک مرتبه سوره کوثر
💫🌸روز بیست و هفتم چله مجرب توسل به شهدا
✅ تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۲ ختم روز شنبه
🌷شهید محمد تورانی
ﺷﻬﻴﺪ «ﻣﺤﻤﺪ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ» ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ 1336 ﻃﻠﺒﻪ ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻤﻴﻪ ﺳﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ «ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺧﺎﻥ» ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﺣﻮﺯﻩﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﻴﻪ، ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺳﻮﺍﺩ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1358 ﺑﻪ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﺭﯼ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﻭ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻓﻌﺎﻝ ﻭ ﮐﻮﺷﺎ ﺑﻮﺩ؛ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻥ ﻧﻔﻮﺫ ﺩﺭ ﺗﺸﮑﻴﻼﺕ ﮔﺮﻭﻫﮏ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﺎﺭﯼ است ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﺓ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ ﻭﻗﺖ، ﺑﺎ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﺐ ﺍﻣﻨﻴﺘﯽ ﺟﻬﺖ ﻧﻔﻮﺫ ﺑﻪ ﺗﺸﮑﻴﻼﺕ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﻣﻄﺮﺡ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺟﻮ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺳﭙﺎﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﺁﺧﺮﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﻭ ﺣﻴﺮﺍﻧﯽ، ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺳﺮﻳﻊ ﻭ ﺟﺪﯼ ﻣﻄﺮﺡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺶ، ﻟﺬﺍ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﻣﻈﻠﻮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﻩ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩ.
ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﻮﺭﺍﻧﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﺗﻴﺰﻫﻮﺵ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺷﻢ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺎﻻﺋﯽ ﺑﻮﺩ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ (ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ) ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﻢ. ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭﻗﺖ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﻳﮏ ﺍﻟﮕﻮ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﻮﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺴﻞ ﺁﻳﻨﺪ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﮕﺎﻩ ﻫﻢ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﯽﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﻭ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﭼﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭ ﭼﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ (ﺭﻩ) ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ «ﺍﻳﻼﻝ» ﮐﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻳﮑﺼﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺣﺘﯽ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻳﺎ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺴﻴﺞ ﻭ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺷﻬﻴﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷد.
ﺗﺎﺭﻳﺦ 15/7/60 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﻴﻢ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻴﻤﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻗﺒﻀﻪ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻭ ﻣﻬﻤﺎﺕ ﻭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺿﺪﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ برادراﻥ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﻣﻨﻬﺪﻡ ﺷﺪ و ماموریت ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﭘس ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻀﻴﻪ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﻭ ﮐﻮﻣﻠﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺷﻬﻴﺪ ﻃﻮﺳﯽ و ﺷﻬﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪﻳﺎﻥ، ﺑﻪ ﺍﺭﻭﻣﻴﻪ ﺭﻓﺖ.
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻗﺒﻀﻪ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﮔﺎﻥ ﺳﻼﺡ، ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺗﺎ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻳﺴﺖ ﺑﺎﺯﺭﺳﯽﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺳﮑﻮﺭﺕ ﻧﺎﻣﺤﺴﻮﺱ ﺗﻮﺳﻂ سپاه ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺳﻼﺡ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
در اواخر مهر ماه سال 60 رسماً وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری شده و مجدداً لباس سبز پاسداری را به تن کرده و یکبار دیگر دوستان و همرزمان او با شادمانی و شرمندگی او را به آغوش گرم خود گرفتند.