فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 حال و هوای منزل شهید سردار عباس نیلفروشان
🔹سردار «سرتیپ پاسدار عباس نیلفروشان» از فرماندهان پیشکسوت و جانبازان سرافراز دفاع مقدس و مستشار سپاه در لبنان بود که در حمله تروریستی رژیم صهیونی در شامگاه روز جمعه ۶ مهرماه به همرزمان شهیدش پیوست.
شهادت هنر مردان خداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آرزو میکنم هنگام مرگم ،
پسرم به بالینم بیاد ...
"حاجیه خانم طیبه تابش"
مادر سردار شهید حاج حسین خرازی
پس تحمل سالها فراق دعوت حق را
لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
درگذشت این مادر صبور و فداکار را
به بیت معظم شهید خرازی تسلیت
عرض مینماییم.
#روحش_شاد_باصلوات
این چند روز به یاد شهیدان امام پناهی گذشت ... خانواده ایثارگری با سه شهید 💔
برای شادی روح پدر شهیدان امام پناهی فاتحه و صلواتی هدیه کنیم 🌺
#شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات
#چله_شهدایی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a
برای سلامتی مادران صبور شهدا به ویژه مادر شهیدان امام پناهی صلوات🌹
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات
#چله_شهدایی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a
سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی اول فروردین1340 در روستای زنگی آباد- بیست کیلومتری کرمان- به دنیا آمد.
با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و در پادگان قدس سپاه پاسداران کرمان مشغول خدمت شد و بارها به جبهه اعزام گردید.
شهید حاج یونس در عملیات فراوان از جمله بدر، فتح المبین، رمضان، خیبر، والفجر مقدماتی، والفجر1، والفجر3، والفجر4، والفجر8، کربلای1، کربلای4، کربلای5 شرکت کرد.
با شکوه ترین فراز زندگی سردار شهید، خاک شلمچه و عملیات کربلای5 بود. حاج یونس در تاریخ1365/10/23 به لقاء الله پیوست و در زنگی آباد به خاک سپرده شد.
مزار اين سردار رشيد اسلام در روستاي محل زندگي اش" زنگي آباد كرمان" ملجأ و مأمن آزادگان و شيفتگان راه حق مي باشد.
#شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات
#چله_شهدایی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a
هدایت شده از 🇮🇷سربازان عصر ظهور🇵🇸
میبینید آقا سید؟
ما تازهجوانهای مقاومت
چهزود آبدیده شدهایم.
چهزود پخته شدهایم.
نسلهای پیش از ما هیچیک
بهسن ما که بودند اینهمه داغ بزرگان
و زعمای خود را ندیده بودند.
اینقدر بیپشت نشدهبودند.
داغ بر داغ ، حزن بر حزن.
اصلا شما که جبهه و جنگ دیدهاید
بگویید این همه داغ بزرگ دیدن برای
جوانهای تازهرسته کمی زیاد نیست آقا؟
میبینید آقا سید؟ چطور امالبنینوار
هیچ سراغ از عباسهایمان نگرفتیم اصلا. گفتند سردارهای ایرانی... سردارفلانی...
گفتیم فقط از سید بگو. از سید چهخبر؟
میبینید آقا سید؟ خبرها میگویند
از عصر روز واقعه تا صبح فردا
هشتاد بمب یکتنی روی ساختمان
روی پیکرت ریختهاند. زبانم لال بلاتشبیه
انگار کن که دهاسب تازهنعل بر پیکری تاخته.
یعنی هیچ نماندهای. خاک ضاحیه شدهای.
زیر پای مستضعفان. خاک ضاحیه بر سر ما آقا سید. خاک بر سر ما اگر خاک بر چهرهی
کافران تیغکش نپاشیم و رسوایشان نکنیم.
ما هم جای پسران و دختران خودت
ما هم جای هادی و زینبات.
که قصاص خون پدرهای طایفه
بر فرزندان است پس خیالتان تخت آقا سید
تازهجوانهای مقاومت، این پختگان در کورهٔ
حوادث منطقه، هوای خط زرد حزبالله را
دارند تا همیشه. حزب، زینپس یادگار توست
و عزیز قلب ما. هوای «سیدنا القائد» را هم.
سینه شما که رفت، سینههای ما سپر اوست.
و سپر مستضعفان. غرغرهای جوانانهمان را
نبین ، از بهت سوگ شما که درآییم
خودمان را جمع و جور میکنیم
و باز به إذنالله قامت راست میکنیم
به ادامه مسیر…ما باز ادامه میدهیم
و موعد دیدار دوبارهمان، صبح روز رجعت
بر سایه رکن یمانی کعبه.
در اول فروردین1340 در روستای زنگی آباد کرمان به دنیا آمد. چون در روز عید قربان تولد یافت حاجی اش نامیدند و چون پدربزرگش یونس نام داشت، نام یونس را زیبنده تن و روح او دانستند، یونسی که پیام آور خالق هستی است. در هنگامه ای که او پا به عرصه حیات نهاد، خانواده اش در فقر نسبی بسر می بردند.
پدرش که به ملاحسین معروف بود، با هیزم فروشی و کشاورزی امرار معاش می کرد. لقمه های حلالش زمینه ساز تولد فرزندی به قامت یک سردار شهید شد. مادرش قمر نام داشت اما بهتر است او را ام قمر بنامیم چرا که قمری پر فروغ همچون سردار یونس به دنیا آورد. ایمان و تقوای پدر و مادر شهید زبانزد خاص و عام بود و هر دو مبادی احکام اسلام و قاری آیات الهی بودند.
#شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات
#چله_شهدایی
🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a
یونس از همان اولین روزهای حیاتش طعم تلخ فقر و محرومیت را چشید و در خانواده ای رشد یافت که اگرچه فقیر بودند اما خود را مقید به اجرای احکام شرعی می دانستند. و پاکی و نجابت و عشق به اسلام و اهل بیت(ع) ویژگی ممتاز آنان بود. حاج یونس هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که روزه گرفتن را آغاز کرد و به همراه پدرش در نماز جماعت مسجد روستا حضور می یافت و در جلسات قرآن حضوری فعال داشت. دو و نیم ساله بود که خداوند وجودش را قرین برادری به نام مرتضی کرد.
سال های آغازین درس خواندن را در دبستان روستای محل زندگی اش به پایان رسانید. و در سال 1351 وارد مدرسه راهنمایی فواد زنگی آباد شد. دوازده سال از عمر پر برکت او نگذشته بود که پدرش دار فانی را وداع گفت. فصل جدیدی در زندگی اش گشوده شد و مسئولیت سرپرستی خانواده را با از دست دادن پدر که نان آور خانواده بود، پذیرفت. او با کار و درس توأمان هم در جبهه تحصیل علم و هم در جبهه تحصیل معاش، سرپرستی برادر کوچکتر و مادرش را به عهده گرفت. دوران راهنمایی که به پایان رسید برای ادامه تحصیل ناچار شد زادگاه خود را ترک کند و راهی کرمان شود. بالاخره پس از حضور در مدرسه سعادت و دبیرستان امام خمینی(ره) در سال تحصیلی1356-1355 موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
شرایط حاکم بر جامعه آن زمان بی دینی و ظلم و جور ستم شاهی بود، حاجی از این بابت دلی آزرده داشت و هر لحظه آرزو می کرد که زمینه های یک حرکت اسلامی و انقلابی فراهم آید تا بتواند با یاد خدا و عشق به رهایی مردم مسلمان از ستم و جنایات رژیم طاغوت در جهاد فی سبیل الله امت قهرمان ایران، سهیم گردد.
در سال های پر التهاب اواخر عمر حکومت پهلوی، و با شروع حرکت مردم مسلمان تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره)، حاج یونس که عشق و علاقه خاصی به امام پیدا کرده بود با به دست آوردن نوار سخنرانی امام(ره) و گوش سپردن به بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی، با تلاش مضاعف سعی در رساندن نوارها به دیگر همرزمان خود داشت و با پخش اعلامیه های حضرت امام(ره) و چسباندن آن ها بر دیوارهای روستایش نقش اساسی در به ثمر رساندن مبازرات انقلابی در زادگاه خود داشت.
بالاخره مبارزات مردم به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در 22 بهمن1357 به پیروزی رسید. حاجی که بخاطر کفالت مادرش از خدمت سربازی معاف شده بود مشتاقانه تمایل داشت که فنون جنگی را بیاموزد تا در صحنه دفاع از انقلاب نوپای اسلامی آمادگی لازم را داشته باشد.
وی که از اعضای اصلی شورای اسلامی روستای زنگی آباد به شمار می رفت به محض شروع غائله کردستان با حضور در پادگان قدس کرمان و طی نمودن آموزش های کوتاه مدت نظامی، به منطقه نبرد با ضد انقلاب در خطوط مرزی میهن اسلامی اعزام شد. و این سرآغاز فصل نوینی در زندگی پر رمز و راز شهید اسلام حاج یونس زنگی آبادی بود.
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ/ شهید حاج یونس زنگی آبادی به روایت سردار سلیمانی
"احساس می کردم هر وقت شهید حاج یونس زنگی آبادی در خط مقدم است، یک لشکر در آنجا حضور دارد."
کرمان، "آمد خواستگاری. یک برگه بزرگ آورد بیرون، شرایطش را نوشته بود.
همه ش از جبهه و ماموریت و مجروحیت و شهادت گفته بود. شرط کرده بود مراسم عقد توی مسجد باشد.
گفتم من فقط دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن باشد. گفت: نه! یک جلد قرآن نمی شود. یک جلد قرآن با یک دوره کتاب های شهید مطهری. همه را دعوت کرد مسجد. از سپاه کرمان هم آمده بودند. دعای کمیل که تمام شد عاقد توی جمعیت دنبالم می گشت.
تازه فهمیدند مراسم عقد حاج یونس است."
راوی: همسر شهید
وقتی حاج یونس اعلام کرد که ما آن طرف پل هستیم، برای قرارگاه خاتم این کار غیر قابل تصور بود.
نیروهای حاج یونس(شهید زنگی آبادی) در کربلای ۵ به دشمن مجال ندادند. او به نقطه ی محال دشمن زد. چنان حمله ای از این نقطه کرد که رزمنده ها، تا آنتنی که عمود بر پل کانال ماهی گیری بود، به تاخت رفتند؛ آنقدر که عراقی ها را دنبال می کردند.
نه تنها پل ماهی گیری را گرفتند، که از پل هم عبور کردند و سر پل را هم گرفتند. وقتی حاج یونس اعلام کرد که ما آن طرف پل هستیم، برای قرار گاه خاتم این کار غیر قابل تصور بود.
در حالی که دیگر لشکرها در خط اول در گیر بودند، حاج یونس از کانال ماهی گیری عبور کرده و پشت دشمن مستقر شده بود.
راوی: حاج قاسم سلیمانی
وصیتنامه شهید زنگی آبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
علی(ع): بالاترین مرگها شهادت است.
إنَّ الله یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صَفَّاً کَأنَّهُم بُنیانٌ مَرصوص. (قرآن کریم [سوره صف آیه 4])
(همانا خدا دوست می دارد کسانی را که در راه او صف زده، گویا ایشانند بنیانی ساخته شده)
با سلام بر امام زمان(عج)، رهبر انقلاب، رزمندگان، شهداء و شما ملت شهید پرور؛
هر بار که عملیاتی می شود چندین نفر از یاران امام از جمع رزمندگان به سوی معشوق رهسپار میشوند و دعایشان که اول پیروزی بر دشمن و بعد شهادت است مستجاب می شود. دعای ما نیز این است و حال نمیدانم که در این عملیاتهای آخرین آیا خداوند رحمان دعای این عبد منان و ذلیل را مستجاب می کند یا نه.
بلی این راهی است رفتنی و همگی باید از این گذرگاه و این کاروان که دنیاست عبور کنند، با توشه هایی که خودشان برداشته اند و کِشتی که روی این مزرعه انجام داده اند.
باید رفت و هیچ تردیدی در آن نیست. حالا که باید برویم چه بهتر از اینکه در راهی خوب قدم بگذاریم و در آن برویم، ما که در این راه قدم گذاشته ایم امیدوارم که خداوند ما را ثابت قدم بدارد و به برکت خون شهداء ما را نیز ببخشد. من از خدا می خواهم که مرگ مرا شهادت و در راهش از من قبول بفرماید و ما را در جوار رحمتش با شهدای مخلص همراه بفرماید. این مسیر، مورد تأیید انبیاء و اولیاء خدا بوده و امیدوارم که بتوانم خودم را در این مسیر حفظ کنم و نلغزم و از خدا میخواهم مرا ثابت قدم بمیراند.
مسئله ای که هست این است که این بدن برای روح انسان قفس است و روح ملکوتی انسان در آن زندانیست و این بدن است و دست ماست که چگونه آنرا بکار ببریم، آیا او را در راه صاحبش تعلیم دهیم و یا دشمنش که هوای نفس و شیطان است و بعد از تعلیم با مرگ است که قفل این قفس شکسته شده و روح انسان پرواز می کند، به سوی رب و حال مانده است برداشت بذری که در این دنیا کاشته ایم، خوب کاشته ایم که موقع برداشت خوب برداشت کنیم و یا بد کاشته ایم که مطابقش برداشت کنیم.
میخواستم سخنی هم با ملت داشته باشم اما می بینم که فهم ملت بالاتر از سخنان من است و بالاتر از صحبتهایی که من می کنم ولی بخاطر یادآوری چند کلمه ای میگویم همانطور که دیگر شهدای عزیز ما در وصیتنامه های خود ذکر کرده اند و همانگونه که شما به آن عمل می کنید این است که مواظب منافقین داخلی باشید و نگذارید آنها پا روی خون شهدای ما بگذارند و ثمره خون شهدای ما را پایمال کنند و همانگونه که تا به حال ثابت قدم بوده اید از این به بعد نیز پا در رکاب باشید.