روز بیست و پنجم: شهید محسن زارعی شمس‌آبادی 🌷

آخرین زیارت شهید نیلفروشان در حرم امام علی (ع)

ویژگی های شهید محسن زارعی به نقل از خواهر شهید: شهیدم در سن ۱۴ سالگی وارد بسیج محله شد. با هم سن و سال‌هایی خود در کارهای مسجد فعالیت پررنگ داشت. از جمله در کلاس‌های ورزشی، کلاس قرآن، کلاس‌های رزمی و عقیدتی بودند. در کمک رسانی به مردم مستضعف بسته‌هایی را تهیه می‌کردند و شبانه درب خانه‌ها می‌گذاشتند. یکی از کارهای مهم ایشان و ماموریت‌هایی که سپاه به ایشان می‌داد گشت زنی در محله بود با خانواده خیلی مهربان بود به بزرگترها احترام می‌گذاشت. در وصیت نامه ایشان به حجاب خواهران حتی در سنی کم تاکید شده است. برای شادی روح پدر و برادر شهید زارعی فاتحه و صلواتی هدیه کنیم 🌷 #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم #شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات #چله_شهدایی 🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a

وصیتنامه شهید محسن زارعی شمس آبادی: بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جان شان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی ست و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند . با عرض سلام به پدر و مادرم و به دوستان و آشنایان پس از عرض سلام مرا ببخشید که با عجله این وصیتنامه را نوشتم و من به تمام دوستان و آشنایان و خانواده ام و به تمام یاران باوفای امام امت تنها وصیتی که دارم این است که امام امت رهبر کبیر انقلاب را هرگز ترک نکنند و یاری کرده‌اید ولی بیشتر یاری کنند و اینکه یک وصیت به مادرم و خواهرانم دارم که اصلاً برایم گریه نکنید و دشمنان اسلام را با گریه نکردن خود چشم شان را کور کنید . و به مادر و پدرم بگویید که خواهرانم را زینب وار تربیت کنید انشاالله اگر خداوند متعال توفیق شهادت را به من داد شما بزرگترین افتخار نصیبتان می‌شود و شما جزو خانواده‌های شهدا می‌شوید و باید افتخار کنید و می‌دانم که افتخار می‌کنید. و ای پدر و ای مادر عزیزم شما برایم خیلی زحمت کشیده‌اید و اکنون من از شما حلالیت می‌طلبم مرا حلال کنید و من برای شما تنها امانتی بودم که خداوند به شما داده بود و اکنون پس میگیرد.

ادامه وصیت نامه و آری ای پدر عزیز جلسه‌های مذهبی را ترک نکنید توسل پیدا کنید به امام زمان ( عج) تا ان شاءالله برادرم مجید خوب شود و یک وصیت هم به برادران حزب‌الله و کلاً همه ی اهل محل دارم که اگر وصیت را خواندند به آن عمل کنند و عمل کردن به این که در تشییع جنازه من بیایید و بگویید برادر شهیدم راحت ادامه دارد و بعد به آن عمل نکنید برادران ۵ سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد پس شما چه موقع می‌خواهید به خود بیایید چرا شعار می‌دهید چرا عمل نمی‌کنید و به برادران می‌گویم به این جوان ها که گول خورده اید و آن جوان‌ها که دارند جوان‌های دیگر را گمراه می‌کنند بگویید و آنها را ارشاد کنید دیگر بس است بگویید به اسلام بپیوندند آری دوستان عزیزم شما باید راه شهدایی چون قاسمی‌ها سید محمود زارعی‌ها مهدی زارعی و قاسمعلی زارعی ها و همچون برادر مفقودالاثر اکبر قائلی و مفقود الاثر ها را ادامه دهید در آخر خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (ع) خمینی را نگه دار ۱۳۶۲/۱۱/۳۰

روز بیست و ششم: شهید سید مرتضی طباطبایی🌷

روی قبرش نوشته با من حرف بزنید جوابتان را میدهم /شهید سید مرتضی طباطبایی #شهدا_را_یاد_کنیم_حتی_با_صلوات #چله_شهدایی 🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a

ارسالی از مخاطبان کانال درمورد شهید امروز : یه روز یه خانمی بودن از شهر یزد که برای حل مشکل چندین سالشون میرن پیش امام رضا وگله شکایت میکنند که من نمیتونم بیام راهم دوره مشکلم حل نمیشه و ... وقتی میرسن مشهد تو خواب میبینن که یه اقایی بهشون میگه پاشو برو گلستان شهدای اصفهان پیش پسر ما ( سید مرتضی) هم مییینه هم میشنوه هم پاسخ شما رو میده هم امورات شمارو برای ما گزارش میکنه و مارو از حال شما باخبر میکنه خانم یزدی میان اصفهان این شهید پیدا میکنند و میگن بهش اگر میشنوی جواب حرفای من با حل مشکلم بده و خب چند روز نگذشته بود که مشکل چندین سالشون حل میشه و شهید عزیز ما از اون موقع روی عکسشون مینویسن " با من حرف بزنید پاسخ شمارو خواهم داد "

روز بیست و هفتم: شهید علیرضا ویزش فرد🌷

آسید حسن نصرالله با همه کم و کاستی در معرفتم هر وقت به یاد آیه ۲۱۴ سوره بقره می‌افتادم ، دلم قرص بود به یاری خدا ، و می‌فهمیدم که راه هموار نیست. چقدر نگاه و لبخندت مهربان بود آه که نمی‌دانستم با وجود این لبخند و نگاه چقدر سخت بر شما گذشت ، . هر چند حاج قاسم گفته بود از آن ۳۳ روز سخت اما من خُب نمی‌دانستم که هنوز هم روزها در اتاقی تاریک ، یا در ماشینهای شیشه دودی با پرده های ضخیم به سر می بردی تا از تیررس خیانت منافقها دور باشی یوسف هم بود نفس کم می آورد یونس هم بودم تاب نمی آورد به یاد کدام امام در زنجیر، صبورانه با خدا حرف می زدی سید تو از عزیز مصر هم عزیزتری سید تویی که همیشه بچه های حزب‌الله را قوت قلب بودی چگونه دلت آمد و دست از جان شستی ، و در آخرین صحبتها گفتی شاید که در میان شما نباشم ... آنهم در این بحبوحه بأساءُ و ضرّاء ها ما را غزه را بچه های رضوان را به که سپردی و رفتی؟ 〰〰〰〰 اِلهی و سَیِّدیٖ وَ مولای َ وَ رَبّیٖ مَتی نصرالله؟ وقتی که آیتی را بعد از آیتی از ما گرفتی ابراهیم را و اسماعیل را و نصرالله را ما که امانت‌دار بَدی نبودیم خدا هنوز صبورانه چشم به راهیم... ... حَتَّیٰ یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَیٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ ، أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیب

شهید عليرضا ويزش فرد نام پدر : غلامحسين دانشگاه : علوم پزشكي زاهدان مقطع تحصيلي : كارشناسي رشته تحصيلي : علوم آزمايشگاهي مكان تولد : شيراز (فارس) تاريخ تولد : 1366/01/30 تاريخ شهادت : 1389/04/24 مكان شهادت : زاهدان

علی‌رضا در بهار هزار رنگ شیراز به سال 1366 چشم گشود و همان ابتدای زندگی که صدای اذان در گوشش خوانده شد به ندای حق لبیک گفت، فضای خانه آنها که عطر آگین بود به شمیم دل‌نواز قرآن از او پسری با ایمان و معتقد ساخت. او در کمال آرامش پله‌های رشد و ترقی را طی نمود و پا به مدرسه گذارد. در دوران دبستان تا دبیرستان که در شهر ادیب پرور و فرهنگی شیراز ساکن بود. همواره جزء بهترین دانش آموزان مدرسه و حتّی شهر بود، به‌ طوری‌که در جز دو نفر از اعضای برتر المپیاد زیست شناسی قرار گرفت. این جوان مؤمن در تمامی‌ مراحل زندگی توکل به خدای مهربان داشت و به همین دلیل همواره در هر کاری که اراده می‌کرد موفق و پیروز بود.

پس از پایان دورۀ دبیرستان به همراه خانواده‌اش راهی نصف‌جهان شد تا در اصفهان ساکن گردد. با توجّه به علاقه‌ای که به زیست شناسی و علوم تجربی داشت در دانشگاه ایلام و رشتۀ علوم آزمایشگاهی مشغول به تحصیل گردید و با پشتکاری که داشت توانست با موفقیت مدرک کاردانی خود را اخذ نماید. امّا او که ترقّی و پیشرفت را در هر کاری سرلوحۀ خود قرار داده بود. به همین مدرک اکتفا نکرد و برای ادامۀ تحصیل و اخذ کارشناسی راهی زاهدان شد و در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان مشغول تحصیل شد.

علی‌رضا که به خانۀ خدا هم مشرّف گردیده بود با خود عهدی داشت که با شرکت در کلاس‌های قرآنی و عضویت در کانون قرآن این کتاب آسمانی را درک کند و قانون و برنامۀ زندگی خود را بر مبنای آن تعیین نماید. او هم چنین ورزشکاری نمونه بود که در چندین رشته و بخصوص شنا کسب عناوینی هم در کارنامۀ ورزشی خود داشت. براستی که علی‌رضا نمونۀ یک جوان کامل بود که از حیث ویژگی‌های نیک اخلاقی در حد اعلای بود و همیشه جزء بهترین‌ها قرار داشت.

در شب تولّد آقا امام حسین مصادف با 1389/04/24 راهی مسجد جامع زاهدان گردید تا با بجا آوردن نماز جماعت در جشن تولّد مولایش هم شرکت کند. به محض ورود به گیت بازرسی برادران متوجه درگیری شهید گلدوی با فردی مظنون می‌گردد که او نیز در کمال شجاعت خود را به آنان می‌رساند و به یاری شهید گلدوی می‌پردازد امّا در لحظه‌ای آن ملعون ضامن انفجاری را کشیده و این نوگل زیبا را به شهادت می‌رساند. پیکر این شهید بزرگوار در حالی‌که بسوی قبله و سر بر خاک گذارده بود دیده شد که این نشان از درجۀ بالای ایشان در خلوص و بندگی داشت. "" 🥀🥀🥀

یکی از اعضای کانال التماس‌دعا دارن براشون صلوات می‌فرستید ؟🌹🌹🌹 #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🆔 https://eitaa.com/joinchat/4015129301C3baffd235a

🌹 سروران عزیزم نماز لیلة الدفن فراموش نشود شهید نیلفروشان عزیز گردن تک تک ما حق دارد آقای عباس نیلفروشان فرزند حاج مصطفی طریقه نماز شب اول قبر : دو رکعت است رکعت اول : بعد از سوره حمد ، آیة الکرسی رکعت دوم : بعد از سوره حمد ، ده مرتبه سوره قدر در آخر بعد از پایان نماز می گوییم : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمدٍ وَ آلِ مُحمدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ عباس نیلفروشان فرزند مصطفی ♦️نماز لیلة الدفن را در هر زمان از شب اول قبر (از اول شب تا صبح) می‌توان خواند؛ اما بهترین وقت آن بعد از نماز عشا است.💔 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ 

🏴 سیدجان! شما روضه بخوان ... ما در فراقت گریه کنیم😭😭😭