هدایت شده از کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌷 اهل معنا همسران شهدا را شریک در نیمی از ثواب مجاهدت های آنان میدانند.
🔸 ان شاء الله در طی چند روز آینده، #شهید_زاهدی را از طریق بیان هم سنگر و همراه خستگی ناپذیر سالهای جهاد و هجرت او روایت خواهیم نمود.
🌱 #همسر_شهید_زاهدی برایمان از ازدواج، هجرت پی در پی، فرزندان، دل شوره ها و فداکاری ها خواهند گفت.
📷 #انتشار_برای_اولین_بار
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید.
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #مجموعه_خاطرات سرلشکر شهید محمد رضا زاهدی به روایت همسرشان
2⃣ قسمت دوم
یادگارهای عزیزتر از جان
🔸 #همسر_شهید_زاهدی:
ما سال ۱۳۶۲ ازدواج کردیم. همسرم خیلی دوست داشت زود بچهدار شویم که اگر شهید شد، فرزندی از ایشان به یادگار بماند.
پسر اولمان محمد مهدی سال ۱۳۶۴ به دنیا آمد.
علی آقا زمان تولد محمدمهدی، بسیار مشتاق بود که کنار ما باشد، اما عملیاتی پیش آمد و او نتوانست به اصفهان بیاید.
👨🏻🍼 یک هفته بعد از تولد محمدمهدی به خانه آمد، اما، چون آلوده به #شیمیایی شده بود اصلاً نزدیک محمدمهدی نشد، گفت میترسم از طریق من او هم آسیب ببیند. چند روزی صبر کرد و بعد نزدیک محمدمهدی شد و او را در آغوش گرفت. بعد از یک هفته هم به منطقه بازگشت.
🔹 فرزند دوم فاطمه خانم یکسال بعد از اتمام جنگ سال ۱۳۶۸ و محمد حسین هم متولد ۱۳۷۸ است. ۳ یادگار که عزیزتر از جانش شدند.
📷 #انتشار_برای_اولین_بار
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #مجموعه_خاطرات سرلشکر شهید محمد رضا زاهدی به روایت همسرشان
3⃣ قسمت سوم
جنگ و هجرت
🔸 #همسر_شهید_زاهدی از هجرت میگوید، از خانه به دوش بودنهای ایام جنگ و دفاعمقدس و روزهایی که با دلهره و نگرانی سپری شد.
ما در ابتدای زندگی و ازدواج در اصفهان ساکن بودیم، ولی از آنجا که علی آقا همیشه در مأموریت بود، در شهرهای مختلفی ساکن شدیم.
(ادامه در پیام بعدی...)
📷 #عکس از سمت چپ: شهید سعید مهتدی، #شهید_محمدرضا_زاهدی، شهید #احمد_کاظمی، فرزند شهید زاهدی، فرزند شهید کاظمی
☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @shahid_mohammadrezazahedi
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #مجموعه_خاطرات سرلشکر شهید محمد رضا زاهدی به روایت همسرشان
4⃣ قسمت چهارم
دوری، صبر، مهربانی، مجاهدت
🌷 #همسر_شهید_زاهدی به نبودنهای حاج علی اشاره کردند و فرمودند:
🔸 شرایط دوران جنگ و مسئولیتهایی که علی آقا بر عهده داشتند، همه و همه او را از ما دور نگه میداشت. ماهم صبر می کردیم و راضی بودیم به رضای خدا. قرارمان هم همین بود. باید همراهیاش میکردم، در نبودنهایش صبر میکردیم و دعا. توکل ما به خدا بود و در این نبودنها منتظر تماس میماندیم. هر مرتبه که اوبا خانه تماس داشت و احوالی از خانواده میگرفت، برای مدتی روحیه میگرفتیم.
♦️ نگرانی و اضطراب همیشه بود، اما خودمان را با شرایطشان وفق میدادیم.
🔹 در این سالها همه تلاش من این بود که از یک طرف باعث آرامش بچهها شوم و نبود همسرم را جبران کنم و ازطرف دیگر امور خانه و خانواده را طوری پیش ببرم که فکر او از خانه و بچهها راحت باشد تا با خیالی آسوده بتواند خدمت کند و به کارهایش برسد.
🔸 گاهی شرایطی پیش میآمد که نبودنهایش حس میشد. با همه کمکها و حضور اطرافیان در کنارم، میگفتم: «کاش خودش اینجا بود!» میدانستم که اگر میتوانست و این امکان برایش فراهم بود، الان کنار من و بچهها بود، اماجنگ محدودیتهای خودش را داشت. در مناسبت های خاص دوست داشت حضور داشته باشد.
🌱 همسرم هوای مارا داشت. حتی اوقاتی هم که نبود، سفارش مارا به همرزمانشان که به مرخصی میآمدند، میکرد که سری به بچهها بزنند یا اگر کاری هست، برای ما انجام بدهند.
📷 #انتشار_برای_اولین_بار
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @shahid_mohammadrezazahedi