بعد از شهادتم اگر امکانش فراهم بود مرا در حرم آقا امام علی بن موسی الرضا) علیه السلام) طواف دهید که این امام بسیاری از دردهای مرا دوا کرد. دلم میخواهد جنازهام هنگام وداع نیز در کنار حرم طواف بخورد، سپس مرا به زادگاهم فسا برگردانید و در جوار شهدای گمنام دفن نمایید؛ از مسئولین شهر میخواهم ضریح را از بالای قبور مطهر این شهدا بردارند تا مردم بدون واسطه قبور شهدا را لمس کنند، حسرت این لمس کردن به دل من که ماند. مقدار پولی که در حساب من مانده را صرف ساخت حسینیه مسجد کنید و پولی که ماهیانه به حساب من میآید را قسمتی صرف کمک به ازدواج جوانان و قسمتی را خرج تکمیل حسینیه مسجد کنید.
@chelle_shohadaii
ای شهید...
حتما حرفی برایمان داشته ای که روز ولادت امام هشتم به شما افتاد 🥺😢
وقتی وصیت تان را خواندیم ...
وقتی از ارادت شما به امام رضا شنیدیم🥺
خواهشی دارم و میدانم شهدا زنده اند ... از همراهان و دنبال کنندگان چله شهدایی نزد مولای مان امام رضا علیهالسلام یاد کنید و شفاعت مان کنید که دست هایمان خالیست و ...😭💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲🏻
الهی زیارت امام رضا (ع) به زودی نصیب همه اعضای کانال و دنبال کنندگان چله صلوات🤲🏻
#خادم_نوشت
#امام_رضا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@chelle_shohadaii
🔆شهدا زنده اند و نزد خدا روزی می خورند و ...
ای شهیدان
✋🏻 دست های مان را ...
دست های پر از حاجت مان را ...
حرف های نگفته مان را... نزد شما آورده ایم ... به امید شفاعتی😢
چه بگویم که اگر ذره ای دقت کنی عنایت شان را با جان و دل درک خواهی کرد ...
‼️🔆عنایت و گره گشایی شهید جهانگیر فراهم به نقل از همراهان چله که این شهید عزیز رو پیشنهاد دادن 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
چند جا رفته بودیم برای خانه سازمانی.
هرجا میرفتیم، جواب سر بالا میدادند و کارمان را راه نمیانداختند.😔
خسته بودیم.
مدتی گذشته بود و بهمون خانه ندادند. همسرم هم دیگر پیش مسئولان مربوطه نرفت و پیگیر مسأله نشد.
شهرستان جاسک ساکن بودیم. یکی از شهرهای شمال شرقی استان هرمزگان.
شهری بسیار کوچک و محروم و کم امکانات...
قدم میزدیم تو خیابان...که یک قبرستان کوچک و قدیمی طور، دیدیم.
رفتیم داخل. قبور برای سالها قبل بود...
تو اون شلوغی قبرها، یک قبر تنها بود که یک مقبره خیلیی کوچک و ساده با چهارستون کوتاه بر روی آن ساخته بودند.
نزدیک تر شدیم...
نوشته روی قبر رو خوندیم...
نوشته بود.. شهید جهانگیر فراهم...🥀🥀🥀🥀
گفتیم چه شهید مظلوم و تنها و غررریبی..
کلی فاتحه خواندیم و دعا.
و همسرم، حاجت مون رو ازش خواست و رفتیم...
هنوز یکی دو روز نگذشته بود که با ما تماس گرفتند و گفتند که اسمتان برای خانه سازمانی درآمده!!
و ما و این آیه قرآن که شهیدان زنده اند و..... 💔💔💔💔💔💔
#شهیدان_زنده_اند_الله_اکبر
#چله_شهدایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@chelle_shohadaii
عزیزان همراه با کانال سلام 🌺
آخر هفته تون بخیر و پربرکت 🤲🏻
لازم دیدم توضیحی بدم راجع به مطالب و پست های کانال ...
اینکه گاهی در یک روز تعداد پست ها زیاد هست و گاهی فقط دو پست، به دلیل این هست که اطلاعات ما از زندگی نامه شهدا کم هست ...
🔻مثلا درباره شهدای مدافع حرم ، مطالب خیلی راحت تر و بیشتر از شهدای دوران دفاع مقدس در دسترس هست
و منبع مطالب کانال اکثراً سایت ایثار و یا نوید شاهد و یا مصاحبه های خانواده شهدا با خبرگزاری ها هست
🔻تعدادی از مطالب هم از خانواده شهدا به دست مون می رسه که ممنونم از لطف شون🌹
❌برای پیشنهاد نام شهید برای چله ی بعد ، اسم و مشخصات شهید مد نظر همراه با عکس شهید رو به آیدی خادم کانال بفرستید 👇🏻👇🏻👇🏻
@Khadem_mola_ali
❗️تاکید میکنم حتما عکس شهید رو بفرستید چون مشابهت اسم زیاد هست و ممکنه اشتباهی بشه ❗️
اجرتون با شهدا 🌷🌷🌷
به نیت ظهور مولا صاحب الزمان صلوات🌹🌹🌹
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@chelle_shohadaii
شهید «مهدی خندان» سال ۱۳۴۱ در روستای سبو بزرگ از توابع لواسان کوچک چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۶۲ برابر با سالروز اربعین حسینی، در مرحله سوم عملیات «والفجر ۴» در ارتفاعات کانیمانگا، هنگام عبور از میدان مین و سیمهای خاردار، توسط تیربار دشمن مورد هدف قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
چند خاطره از وی را مرور میکنیم:
شهيد مهدی خندان در تيرماه سال 1340 مصادف با روز عاشورا در تهران (روستاي لواسانات) در خانواده ای متدين چشم به جهان گشود.
مهدی در خانواده ای متولد شد که مادر، مدرس قرآن و پدرش کارگری رنج کشيده بود. وي با آمدنش شور و نشاط و برکت خاصي به خانه امامقلي خندان هديه آورد....
شهيد خندان پس از گذراندن دوران طفوليت در مهرماه سال 1347 به دبستان رفت، دوره ابتدايي را در سال 1352 به پايان برد و براي ادامه تحصيلات وارد مدرسه ی راهنمايي (نارون) شد.
@chelle_shohadaii
مهدی در کنار تحصيل به کار نيز اشتغال داشت و کمک خرج و نان آور خانواده بود. اين تربيت دو بعدي - تحصيل توام با کار - از او نوجواني پخته و متکي به نفس ساخته بود.
در پايان خرداد ماه سال 1355 ، مهدی دوره تحصيلات راهنمايی را پشت سر گذاشته و اکنون آماده بود تا وارد دبيرستان شود. وی میخواست تحصيلات خود را در رشتهی مکانيک ادامه دهد، اما نزديکترين هنرستان صنعتي با روستايشان کيلومترها فاصله داشت . از طرفي فقر مالی خانواده به او اجازه نمی داد که خانه ای در شهر اجاره کند.
اما خانواده صبور و فداکار مهدی تمام تلاش خود را به کار بستند تا مهدي از ادامهی تحصيل باز نماند. پدر بزرگوار مهدي آستين همت بالا زد و ايشان را در هنرستان صنعتی دکتر احمد ناصري واقع در خيابان اختياريه تهران نام نويسي کرد.
در اين ميان مهدي شانزده ساله با بينش و درک خوبي که از اوضاع سياسی و اجتماعي جامعه داشت ، سعی میکرد خودش را در جريان اين رود خروشان قرار دهد. شرکت در راهپيمايي ها از جمله فعاليتهاي مهدی در آن ايام بود.
سرانجام زمستان سرد وطن در عصر آفتابي روز22 بهمن جای خود را به بهار آزادی سپرد و رژيم شاهنشاهی سرنگون شد.
مهدي در جريان برگزاری همه پرسی سراسری جهت تعيين نظام سياسی آينده کشور، دوشادوش هموطنان خود فعالانه شرکت کرد.
در تابستان سال 1358 به دنبال تشکيل(حزب جمهوري اسلامی) توسط بزرگاني همچون: آيت الله دکتر بهشتی، آبت الله خامنه ای، آيت الله باهنر و ... ، با هدف پيوستن به يک تشکل سياسی مذهبی وفادار به حضرت امام خمينی (ره) به عضويت واحد دانش آموزی شعبه شميرانات حزب در آمد.
@chelle_shohadaii
مهدی هجده ساله تا جايي که بضاعت مالیاش اجازه میداد، آثار مفيد نويسندگان و انديشمندان مذهبی و انقلابی کشور را خريداري و آن ها را در سطح منطقه لواسانات ، بين علاقمندان توزيع مي کرد.
به همت فعاليتهاي فرهنگي بي وقفه مهدي، خيلي زود شماري از جوانان روستا هم با او دست همراهي دادند و حاصل تلاشهايشان به ايجاد کتابخانه اي نسبتا مجهز با تعداد فراواني از آثار علمي، ادبي، مذهبي، و هنري ارزشمند منتهي شد، کتابخانه ي بسيج روستاي صبور بزرگ.
فصل گشايش مدارس، بار ديگر مهدي راه تهران را در پيش گرفت. سال تحصيلي جديد (59-1358) در شرف آغاز بود و فرزند برومند خانواده خندان آخرين پايه ي تحصيلي خود را در پيش رو داشت. اما مانع از آن نشد که در فعاليت براي آباد سازي لواسانات سهم خود را ايفا کند.
@chelle_shohadaii
از اواسط بهار سال 1359 مهدي وارد جهاد سازندگي لواسانات شد. تلاش هاي بي وقفه ي او و ديگر جهادگران زحمتکش ، منجر به آن شد که روستاي صبور بزرگ از نعمت آب شرب لوله کشي برخوردار شود. سپس براي رفع کمبود آب در نارون يک دهنه ي چاه عميق حفر کرد و سرانجام با همکاري يارانش در جهاد سازندگي موفق شد تا حمام قديمي روستا را هم بازسازي کند.
فعاليتهاي عمراني مهدي فقط منحصر به روستاي صبوربزرگ نبود. عملکرد وي در جهاد ، بيانگر اين موضوع بود که او هميشه به فکر کمک رساني به مجروحين روستايي است . در کنار اين فعاليتهاي فرهنگي و عمراني، مهدي با تلاش مضاعف موفق شد در پايان سال تحصيلي(59-58) از هنرستان صنعتي دکتر ناصري ، ديپلم خود را در رشته ي اتومکانيک بگيرد.
@chelle_shohadaii