#با_ستاره_ها
شهید والامقام 🥀 محمد رجایی🥀
برادرم مداح اهلبیت بود؛ ماه مبارک رمضان اذان میگفت و شبها توی مسجد نوحه میخواند. مردم جمع میشدند و در مراسم سینهزنی و نوحهسرایی محمد شرکت میکردند.
علاقه زیادی به اسلام و ولایت و ائمه اطهار داشت. پس از انقلاب، مدام در راهپیماییها و تشییع جنازه شهدا حاضر بود و میگفت: «چون امام حسین برای اسلام و برپایی عدالت به شهادت رسیده؛ ما هم باید راه ایشان رو ادامه بدیم و از اسلام و انقلاب حمایت کنیم.»
در جبهه هم مداح بود و بین روضههایش میخواند: «آمدهایم بجنگیم، ما که پیرو امام حسینیم.»
او عاشق سیدالشهدا(علیهالسلام) بود و همیشه میگفت: «کاش در کربلا حضور داشتم و این اسلحه رو اونجا به دست میگرفتم و مقابل یزیدیان میایستادم.»
دو، سه مرتبه که منطقه رفت و شیمیایی شد، عمو ولی گفت: «دیگه نمیخواد با این وضعیت برگردی.»
محمد اما جواب داد: «عمو جان، اگه روز قیامت حاضر هستی جواب امام حسین رو بهجای من بدی، دیگه نمیرم.»
عمو ولی سکوت کرد و بعد از کمی فکر گفت: «اگه میخوای برگرد.»
برادرم با همان مجروحیت به جبهه رفت و حاجتش را از همان روضهها گرفت...
راوی: سرکار خانم رقیه رجایی، خواهر شهید
@chelshahid
http://eitaa.com/chelshahid
سلام دوستان خوبم
عزاداریهاتون قبول
برای تولید محتوا چه در دنیای مجازی و چه در برنامه های دیدار و چه در اختتامیه ای که پیش رو داریم( انشاالله مهرماه) اگر نظری، پیشنهادی یا طرح و ایده ای دارید حتما به ما منتقل کنید
فرض کنید شما مسئول برگزاری یک اختتامیه برای برنامه دیدارهای خانواده شهدا هستید
برنامه ای شبیه به یک یادواره
چه طرح و برنامه هایی دارید
دوست دارید این اختتامیه چه بخشهایی داشته باشه
یا چه بخشهایی نداشته باشه
خلاصه به شدت به کمکتون نیاز داریم
در حال برنامه ریزی هستیم برای یک اختتامیه خاص و ویژه با یک مهمان عزیز
فعلا معرفیش نمیکنم ولی یک شهروند آمریکایی هست که مسلمان شده
قطعی که شد حتما معرفیش میکنیم
فقط از همین حالا میتونید عضوی از دست اندرکاران برگزاری این برنامه باشید
برنامه چهل شب با چهل شهید کاملا مردمی اداره میشه و تمام برنامه های اون تا کنون توسط خود مردم پیشنهاد داده شده
پس منتظر پیشنهادات خوبتون هستم
به ادمینهای کانال لطفا پیام بدید
اجرتون با سیدالشهدا(ع)
@chelshahid
May 11
🌷 بسم رب الشهدا والصدیقین🌷
#دوشنبه_های_عاشقی
#خراسان_جنوبی
#شهرستان_قائن
#بیست_و_نهمین_برنامه
در ایام سوگواری سیدالشهدا(علیه السلام) گروه مردمی چهل شب با چهل شهید شهرستان قائنات دعوت شده اند به دیدار با خانواده محترم شهید والامقام 🥀 حسین اذانی🥀
شماهم می توانید مهمان این بزم عاشقی باشید
زمان: دوشنبه، ۲مرداد ،رأس ساعت ۱۷
آدرس: شهرستان قائن، خیابان کمال ۵، انتهای کوچه، درب آبی رنگ، علامت پرچم
منتظر قدوم مبارکتان هستیم
حضور برای عموم بلامانع است
محبت کنید و به دوستانتون هم اطلاع رسانی بفرمائید
@chelshahid
May 11
🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷
#دوشنبه_های_عاشقی
#استان_گلستان
#شهرستان_علی_آباد_کتول
#شانزدهمین_برنامه
گروه مردمی چهل شب با چهل شهید استان گلستان این هفته دعوت شده اند به دیدار خانوادگی با خانواده محترم جانباز و رزمنده دفاع مقدس آقای 🥀 سلیم ناروئی🥀
شماهم می توانید مهمان این بزم عاشقی باشید
زمان: دوشنبه،۲ مرداد، ساعت ۱۷:۳۰
آدرس: شهرستان علی آبادکتول، شهر سنگدوین، خیابان بعثت، درب سبزرنگ، سمت راست، علامت پرچم
منتظر قدوم مبارکتان هستیم
حضور برای عموم بلامانع است
محبت کنید و به دوستانتون هم اطلاع رسانی بفرمائید
@chelshahid
و باز هم دفتر خاطراتمان متبرک شد
این بار به وجه مبارک یک پدر شهید
یک پدر سینه سوخته
داغ جوان دیده
صحنه هایی که از جنگ و خون و خونریزی در ذهنش هست هنوز او را می آزارد
پدری دوست داشتنی، سختی کشیده، صاف و ساده و زلال
به زودی و در حد توان، کمی از حلاوت این دیدار را برایتان خواهیم گفت
@chelshahid
#شهید_حسین_اذانی بیست و نهمین شهیدی بود که در شهرستان قائن این افتخار را به گروه چهل شب با چهل شهید داد تا به منزل پدری اش بروند و دقایقی این پدر سینه سوخته در ایام سوگواری امام حسین علیه السلام، از حسین شهیدش بگوید
حسین اسمش فقط حسین نبود که ثابت کرد رسمش هم راه و رسم حسین است
نه پدر توانست مانع حضور حسین در جبهه شود نه مادر و نه جانباز شدنش و نه هیچ چیز دیگری
در عملیات پرغرور کربلای ۵ در حالی که سر تا پا ترکش خورده است و خون از بدنش جاری است تقدیرش این نشد که شهید شود و بعد از ۲۴ ساعت توسط هلیکوپتر ایرانی پیدا میشود و به بیمارستان اصفهان منتقل میشود
او باید زنده می ماند تا دو یادگار از خودش به جا بگذارد
دو دختری که حاصل زندگی ۴ ساله او با همسرش هست. همسری که میگوید خواستگاران دیگری هم داشتم ولی با عشق و افتخار همسر جانبازی شدم که سختیهای زیادی در کنارش کشیدم ولی همه را به عشق حسین تحمل میکردم.
همسرش میگوید: شهید حسین در یک ماه رمضان نذر کرد ۴۰ روز سوره عم یتسائلون را بخواند تا قبل از ماه رمضان بعد راهی کربلا شود
درست در روز پیشباز ماه رمضان بعد حسین شهید شد و روحش پر کشید پیش اربابش حسین علیه السلام
همانجایی که آرزویش را داشت
همانجایی که برایش نذر کرده بود
حسین کربلایی شد و من و دو دخترم را برای همیشه تنها گذاشت😭😭😭
اما این تنهایی نیزبرای همسر و دخترانش افتخاری بود که در لابلای صحبتهایشان به وضوح شنیده میشد
کاش بشود بیشتر ازپدر بگوئیم
شاید وقتی دیگر
فقط بگویم، پدر با پول زحمتکشی و با کفاشی، ۵ دختر و ۴ پسرش را بزرگ کرد و گواه لقمه های حلال زحمتکشی اش، شهادت حسینش!!!
@chelshahid
مرا دعای شهیدی به هیأت آورده
شب تاسوعا و روایتگری و خاطره گویی مادر مکرمه و خواهر بزرگوار شهید مدافع حرم 🥀 محمدآرش احمدی🥀 در گلزار شهدای گمنام شهرستان قائنات
مجلسی باصفا، بی ریا و البته پرمحتوا
عزاداریهاتون قبول دوستان
انشاالله حسینی زندگی کنید و حسینی بمانید
التماس دعا🙏
@chelshahid
مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سید محمد کوثری، پیرغلام حضرت اباعبدالله علیهالسلام که مداحی و نوحهسرایی او در محضر امام راحل(ره)شهرت ویژهای دارد، نقل میکند که؛ یکی از روزهای ماه محرم برای حضور در مراسم عزاداری از خانه خارج شدم. در میانه راه کودکانی را دیدم که موکب کوچکی زده بودند و اصرار کردند برایشان روضه بخوانم. اول قبول نکردم ولی با اصرار آنها به موکبشان وارد شدم و روی منبری که با رویهم گذاشتن آجر ساخته بودند نشستم و چند بیتی برایشان خواندم. برایم چای آوردند و من که از نوشیدن آن اکراه داشتم، بیآنکه متوجه شوند، چای را در گوشهای ریختم و با تشکر از کودکان خداحافظی کردم و به سراغ مجالس عزای معتبری که وعده داده بودم
رفتم.
مرحوم کوثری میگوید؛ آن شب وقتی به خانه رسیدم، دیروقت بود و با خستگی به خواب رفتم. در عالم رؤیا حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها را دیدم که روی به من کرده و فرمودند:
ـ «آقای کوثری! تنها روضهای که از تو قبول شد، همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی».
و در ادامه گفتند:
ـ «چرا آن چای را دور ریختی؟ من آن چای را بادست خودم برایت ریخته بودم». 😔😭💔
@chelshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب عاشورا
گلزار شهدای گمنام شهرستان قائنات
کجائید ای شهیدان خدایی...
شهدا روی لباس و کوله پشتی ها و وصیت نامه هاشون نوشته بودند
(( یازیارت، یا شهادت ))
هم شهادت نصیبشان شد،هم زیارت😭
حسین جان!
به خون پاک شهدامون ما رو هم کربلایی کن
اربعین، بین الحرمین نبینیم دق میکنیم😭
شهدای عزیز!
راه و رسم شهدایی زندگی کردن رو یادمون بدید، مراقبمون باشید، پامون نلغزه، دلمون نلرزه، هوای نفسمون غالب نشه، ظهر روز عاشوراست دعا کنید ما هم مثل شما حسینی شهید شویم.
شهادت😭
شهادت😭
شهادت😭
@chelshahid
#جرعه_ای_از_دیدارهای_هفتگی
#شهرستان_قائن
پدر عزیز شهید والامقام🥀حسین اذانی🥀
پسرم را در آمبولانس گذاشته بودیم و منتقلش میکردیم به بیمارستان دیگری
داخل آمبولانس یک پدر دیگر هم بود که مثل من بالای سر فرزندش ایستاده بود و همراه ما بود
من مقداری شکلات همراهم بود و با خودم گفتم شاید مناسب باشه الان این شکلاتها دهان پسرم و این دو نفر دیگر را شیرین کند
به سمت زخمی که چند قدم اونطرفتر بود رفتم و شکلاتها را تعارف کردم
دیدم نگاهم میکند
گفتم: بردار جوون
باز هم دیدم خیره خیره نگاهم میکند و چیزی نمی گوید
یک لحظه دقت کردم دیدم این بنده خدا دست در بدن نداره😭
پدر شهید اذانی نتونست ادامه بده، کمی اشک ریخت و مجدد گفت: نگاه کردم دیدم هر دو دستش قطع شده. یا اباالفضل!!! شرمنده شدم. هنوز تو همون حال شرمندگی بودم که چشمم به پاهای این جانباز عزیز افتاد دیدم پا هم نداره، هر دو پایش قطع شده بود! پدر شهید اذانی با اشکی که از چشمان خسته اش جاری شده بود و با صدایی بغض آلود و دستی لرزان ادامه داد: الله اکبر، لا اله الا الله، یک تیکه گوشت بود فقط، نه دست داشت و نه پا، برگشتم بالای سر حسین و گفتم خدایا شکرت حداقل فرزند من دست و پایش قطع نشده، ولی اون پدر چطور و با چه روحیه ای کنار فرزدنش بود، منِ پدر میدونم اون لحظه اون پدر چه حال و روزی داشت.
پدر شهید اذانی در این دیدار چند بار اشک مجالش نداد و صحبتش متوقف شد.
یکی از اون لحظات همینجا بود که اینبار نه به خاطر شهید خودش، بلکه برای جانباز دیگری و مظلومیت پدر آن جانباز و به یاد اباالفضل العباس و شهدای کربلا اشک ریخت😭😭😭
@chelshahid