🔺اکبر کاموا...
رفیقی اومد پیش من، در حالی که گوشی تو دستش بود، یه جمله قلمبه سلمبه رو با حس خوند.
بعد یک سکوت کوتاهی کرد و گفت: "اکبر کاموا"
گفتم: "چییی؟! اکبر کاموااا؟!!"😳
گوشی رو گرفتم ببینم چی میگه، اکبر کاموا چیه آخه؟!
گوشی رو که گرفتم نزدیک بود از خنده روح از بدنمون مفارقت کنه! رفیق ما گوینده جمله که "آلبر کامو" بود رو "اکبر کاموا" خونده بود!!😂
خلاصه ما زمین رو، آلبرکامو سقف قبرش رو گاز میگرفت! ظاهرا آلبِر استخوناش تو قبر هم فِر خورده و دیگه نتونسته کمر راست کنه! 😂
#خاطره
#زنگ_تفریح
🔰این جوی آب،باصفاست😉، بشینید کنارش👇
@juyeaab