🔻تو که بچه نیستی، گول بخوری!
🎤حجتالاسلام #مسعود_عالی:
🔸آیتالله خویی رحمهالله میگفت: در جوانی به نجف رفتم، شنیدم مرحوم #آقای_قاضی استاد اخلاق و عرفان است؛ عدهای هم بدی او را میگفتند که مثلا #درویش است.
🔹شک کردم که بروم یا نروم، تا این که ناگهان پیکی از طرف خود مرحوم قاضی پیغامی آورد که فلانی! تو که #بچه_نیستی، گول بخوری، #درس_خواندهای، پس به مجلس ما بیا. دیدم درست میگویند، برای همین رفتم و در جلسه درس مرحوم قاضی شرکت کردم.
🔸بعد از این #آیتالله_خویی چند سالی شاگردی مرحوم قاضی را میکند و در یک ماه رمضان از ایشان دستور عملی را میخواهد. مرحوم قاضی هم دستوری میدهند و میگویند شب #۲۳ماه_رمضان بیا.
🔹وقتی آیتالله خویی پیش مرحوم قاضی میرود، ایشان دستشان را بالا میگیرند، آیتالله خویی میگوید: ناگهان آن طرفِ دست ایشان، شبح خودم را دیدم. سنم بالا رفت و شاگردانم بیشتر شد، #سوالات_فقهی را از سرتاسر جهان اسلام از من میپرسیدند.
🔸ناگهان از ماذنههای بعضی مساجد صدا آمد که آیتالله خویی رحلت کرد، یعنی #مرگ خودم را هم دیدم. مرحوم قاضی به من گفت، اینها را نشان دادم که #یقین پیدا کنی.
🔹مرحوم آیتالله قاضی بعدا میگوید؛ اگر این سید #طاقت داشت، بعد از مرگش را هم نشان میدادم.
📚خبرگزاری دانشجو؛ ۲۹شهريور ۱۳۹۱
🔰 چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/joinchat/882966946C4b9be7b82c
🔻از آن تاریخ تا الآن عطر نزدهام!
🎤#آیتالله_نوری_همدانی:
🔸شهید مطهری پشت سر علامه حرکت میکرد، ایشان که وارد میشدند #بدون_اجازه ایشان نمینشست. بعد هم حرکت میکرد که برود وضو بگیرد ایشان جلوتر میرفت، کفش ایشان را جفت میکرد.
🔹چون میخواستند وضو بگیرند، علامه که عمامهاش را از سر برمیداشت، #آیتالله_مطهری دستان ایشان را میگرفت. وضو که تمام میشد، شهید مطهری میآمد جلو و با احترام عبا را روی دوش ایشان میانداخت، #عمامه را روی سرشان میگذاشت.
🔸در جلسه درس ایشان (علامه) بودیم یک نفر آمد یک #شیشه_عطری به شهید مطهری تقدیم کرد، ایشان گرفتند و تشکر کردند. آمد جلو و خواست که آن شیشه عطر را باز کند، یک مقداری باز کرد و عطر را زد بر روی دستش و خواست آن عطر را به لباس #آیتالله_طباطبائی بزند.
🔹آیتالله طباطبائی گفت، نه من چند ساله که عطر نزدم. از آن تاریخی که استاد من #آقای_قاضی از دنیا رفته است، من عطر نزدهام.
🔰 چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/joinchat/882966946C4b9be7b82c