🔻برو این قلیان را چاق کن و بیاور.
🔸با اینکه #طلبه بود، به شیوه اعیان و اشراف حرکت میکرد و لباسهای فاخر میپوشید. هرجا میرفت، نوکری داشت که به همراه میبرد. پدرش #تاجر بود ...
🔹بعد از مدتی توفیق شرف یابی به جلسات درس مرحوم آخوند #ملاحسینقلی_همدانی را پیدا کرد. روز اولی که به درس آخوند میرود، وقتی که میخواهد وارد مجلس درس شود، آخوند صدا میزند که همانجا (دم در، #روی_کفشها) بنشین. او هم همانجا مینشیند ...
🔸یک روز بعد از تمام شدن مجلس، مرحوم آخوند به این طلبه رو میکند و میگوید: برو این #قلیان را برای من چاق کن و بیاور! بلند میشود، قلیان را بیرون میبرد به نوکرش میدهد و میگوید: این قلیان را چاق کن و بیاور.
🔹وقتی قلیان را می آورد، مرحوم آخوند ملاحسینقلی میگوید: خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه اینکه بدهی نوکرت درست کند... تحت نظر استاد منیت را کنار میگذارد، میشود میرزاجواد آقا #ملکی_تبریزی.
🔰 چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/joinchat/882966946C4b9be7b82c