🔻حکم خدا قابل تغییر نیست، ولی حاکم چرا!
✅#ناصرالدّین_شاه، در ماه رمضان نامهای به #زعیم شیعیان آن زمان، میرزای شیرازی نوشت که:
🔸من وقتی #روزه میگیرم، از شدت گرسنگی و تشنگی #عصبانی میشوم و ناخودآگاه #دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز #روزه_نگرفتن مرا صادر فرمایید!
✅#میرزای_شیرازی در پاسخ نوشت:
🔹#حکم_خدا قابل تغییر نیست، ولی حاکم قابل #تغییر است، اگر نمیتوانی بر اعصابت مسلط شوی از #مسند_حکومت پایین بیا تا شخص #باایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون بیگناهان بیهوده ریخته نشود.
🔰 کانال چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/cheratalabegi
🔻هر مرجعی نمیتواند مرجع سیاست کشور هم باشد.
✅ اگر کسی #اعلم_در_فقه بود، دیگری اعلم در #سیاست، کدام مقدم است؟
🎤مرحوم #آیتالله_خوشوقت رحمهالله:
🔸خب آن کسی که #اعلم_در_سیاست است، چون بلد است او باید برود جلو. آن کسی که #بلد نیست که حق ندارد جلو برود. #خرابی بار میآورد دیگر.
🔹خُب بعضیها هستند اصلا خانهشان را نمیتوانند #اداره کنند، چطور میتواند جلوی #آمریکا بایستد، کشور را اداره کند.
🔸بنابراین اعلمیت خالی کافی نیست. #فقیه عادل باشد، #آشنا_با_سیاست باشد، کافی است.
🔹(دشمنان) به قصد زیر و رو کردن #اسلام میآیند، اگر این بلد نباشد گول میخورد. مثل اینکه رفتند#مشروطه را از بعضیها امضا گرفتند و این بلا را سر اسلام در آوردند، اما #میرزای_شیرازی فهمید و به آنها امضاء نداد.
🔸هر مرجعی نمیتواند #مرجع_سیاست کشور هم باشد، بعضیها بلد نیستند، بعضیها بلد هستند، این #خدادادی است.
🔰 کانال چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/cheratalabegi
🔻بسیار میگریست، آن هم با صدای بلند
✅در شرح احوال عالم ربانی، #میرزای_شیرازی، صاحب فتوای مشهور در تحریم تنباکو آوردهاند:
🔸او بیشتر آیات قرآن را حفظ بود، همچنین دعاهای #ماه_رمضان را و دعاهایی را که در دیگر اوقات قرائت میکرد و زیارتهایی را که در حرم امامان میخواند.
🔹در حرمها کتاب دعا با خود نمیبرد، با این که مدتی دراز دعا و زیارت میخواند؛ و از آن جا که #رقیق_القلب بود و چشمه اشکش هم جوشان، بسیار میگریست، آن هم با #صدای_بلند.
🔰 چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/joinchat/882966946C4b9be7b82c
🔻گمان کردم او فالگیر و کفبین است.
🎤شیخ عبدالکریم حائری رحمهالله:
🔸در مجلسی با حضور #میرزای_شیرازی و شیخ فضلالله نوری نشسته بودیم. پیرمردی ژولیده، لاغراندام که دستمال مانندی به سر بسته و عبایی #وصلهدار بردوش گرفته بود، داخل شد.
🔹میرزا فورا بلند شده و با #احترام تمام آن پیرمرد را در نزد خویش نشاند. او با اشاره به شیخ فضلالله از میرزا پرسید: ایشان کیست؟ میرزا گفت: #شیخ_فضلالله نوری.
🔸پیرمرد ژولیده گفت: چند سال بعد شیخ فضل اللّه نامی را در تهران بر #دار میکشند. نکند تو باشی؟! سپس نام مرا از میرزا پرسید. میرزا گفت: او #شیخ_عبدالکریم_یزدی و از فضلا است.
🔹مسئلهای از من پرسید و من چون پاسخ آن را خیلی واضح و پیش پا افتاده میدانستم. سکوت کردم. گمان میکردم که این شخص #فال_گیر و کفبین است.
🔸میرزا بر من #خشم گرفت و شدیدا ناراحت شد و خودش پاسخ مسئله را گفت و اضافه کرد که علما در این باب اینطور میگويند. وقتی بیان میرزا تمام شد. آن #مرد_ژولیده به صورت دیگر پاسخ را تقریر کرد.
🔹میرزا گفتههای او را نوشت و به او نشان داده و پرسید: آیا همین گونه فرمودید. او گفت: بلی. آن گاه به من رو کرد و گفت: چندی بعد #پرچم_اسلام در قم بر دوش شیخ عبدالکریم نامی به اهتزاز در میآید. نکند تو باشی؟!
🔸آن گاه برخاست و میرزا کفش پیش پای او نهاد و او را بدرقه کرد و چون برگشت. بر من عصبانی شد که چرا به او بی اعتنایی کردم. پرسیدم مگر ایشان که بودند؟ میرزا فرمودند: آخوند #ملافتحعلی_سلطان_آبادی.
🔰 چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/joinchat/882966946C4b9be7b82c