بعد هر سگی که نافرمانی میکرد به مجازات سخت دچار میشد ( مینداختیمش تو ماشین لباسشویی)
هدایت شده از قصر موسیو نکو
خونه عمم تو یه مجتمع بود
بعد اونجا درخت داشت
اشپزی که میکردیم با چرت و پرتا هیچی
من یبار دختر عمم زخمی شد برگ درخت اکالیپتوس رو له کردم گذاشتم رو زخمش(فک میکردم هر گیاهی مرهمه)
کباب برگ رو برای واقعی درست میکردم ( وسط برگ درست گردو رو سوراخ میکردم و توش چوب فرو میکردم ، بعد تو گل فرو میکردم تا قشنگگگگ گلی بشه و در نهایت میزاشتم خشک بشه ، کباب شما آماده اس: )