توصیف مهر حق-استاد صفایی از زبان استاد عالی.mp3
4.5M
✴️✅ توصیف مهر حق
استاد صفایی از زبان استاد عالی
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✅ بچه ها كه خودشان را عروسك و توپ مى دانند، با از دست رفتن اينها مى سوزند، ولى همين كه بزرگتر شدند و درجه ى وجودى خودشان را احساس كردند، ديگر از اين چيزها ناراحت نمى شوند و همان طبيعى ها برايشان غير طبيعى مى شود.
✴️✅ انسان كه خودش را از جماد و نبات و حيوان جلوتر مى يابد، چطور مى تواند به خاطر اينها، كه دنيا چيزى جز همين ها نيست، ناراحت بشود و يا شاد بشود؟
✴️✅ بى حساب نيست كه حد زهد و آزادى را اين آيه مى شمارد: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ». انسان نمى تواند با دست يافتن به تمامى نعمتها، شاد بشود و يا با رفتن آنها برنجد.
✴️✅ اين حالت طبيعى براى انسانى كه در «وجود» و «قدر» خودش را بيشتر از اينها مى شناسد، ديگر طبيعى نيست.
📚📚 تطهیر با جاری قرآن، ج 1، ص 152
🆔 @cheshmeyejarie
✴️❇️ مى گويند دنيا بد است، آن را رها كن. دنيا رنج است، از آن بگذر. دنيا مردار است، از آن فرار كن.
✴️❇️ در حالى كه دنيا بد نيست، كه كم است، بايد آن را زياد كرد. بايد با آن تجارت كرد. گندمى است كه بايد به خاكش سپرد و آبياريش كرد و خرمنش را برداشت.
✴️❇️ بعضى، گندم را نگه مى دارند و فقط به آن عشق مى ورزند و به آن افتخار مى كنند. بعضى گندم را رها مى كنند و از آن مى گذرند. اما آنها كه وسعت خسيس زمستان را ديده اند، يك گندم را بارور مى كنند، آن را به خاك مى دهند تا از خاك برخيزند و زمستان را گرسنه نمانند. چند كيلو گندم كم است، خوراك چند روز بيشتر نيست. پس بايد زيادش كرد. بايد به كارش گرفت.
📚📚 روش نقد، ج 3، ص 70
🆔 @cheshmeyejarie
♦️♦️ خاصیت بلاء
✴️❇️ هنگامی که می خواهی نقطههای ضعف خودت را بشناسی و بر روی آنها کار کنی
✴️❇️ هنگامی که میخواهی در کشاکش مبارزه و جهاد، از وابستگیها و علاقهها آزاد شوی، در این دو مرحله تو قدر بلا را میشناسی.
✴️❇️ بلاء، فتنه و امتحان، اين دو خاصيت را دارد: هم نقطههاى ضعف تو را نشان میدهد و هم از وابستگی ها و دلبستگی ها آزادت می كند.
✴️❇️ تويى كه فهميدهاى از تمامى هستى بزرگترى، مادامى كه از دوست، از خويشان، از خودت و از ثروت و رياست و از دنيا ضربه نبينى، اين فهم در دلت گل نمیدهد و شكوفه نمیآورد و علم اليقين تو به عين اليقين نمیرسد و پيش نمیرود، حتى رياضتهايى كه خود میسازيم و ورزشهايى كه خودمان شروع میكنيم، اين دو خاصيت را ندارند.
✴️❇️ تو نمیتوانی برای خودت جراح خوبی باشی. نمیتوانی دملهای چرکین را کاملاً فشار بدهی. بیشتر بازی میکنی. این اوست که میداند بر کجا فشار بیاورد و در کدام بزنگاه تو را گرفتار کند. این است که باید بلا را از بالا بفرستند و این است که با تاکید می گوید:«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ ...»
📚 صراط، صفحه ۱۲۳
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 تمامى هستى به تو منتهى مىشود و تو بايد به خداى هستى منتهى شوى.«انَّ الى رَبَّكَ الْمُنْتَهى» كه اين آيه درخور تأمل بسيار است.
✴️💟 در اين نكته تأمل كن، ببين در برابر آنچه به دست میآورى، چه از دست میدهى.
✴️💟 در اين محاسبه، خودت را در نظر بگير. تمام باخت ما از اينجاست كه خودمان را به حساب نمىآوريم! فقط حساب مىكنيم چه بهدست آوردهايم و نمىبينيم چه از دست دادهايم.
📚 نامه های بلوغ ص۲۳
🆔 @cheshmeyejarie
✴️❇️ در هر لحظه محاسبه كنيم مهمترينِ كارها و ضرورى ترين آنها كدام است و بر اين اساس انتخاب نماييم.
✴️❇️ مهم نيست كه علاقه داشته باشيم و يا نداشته باشيم كه محرك ما ديگر غريزه و علاقه هاى ما نيست كه ما مى خواهيم مهمترين كار در هر لحظه را انجام دهيم
✴️❇️ و چه بسا بهترين و مهمترين كار در يك لحظه پاك كردن بينى يتيمى باشد و يا شمشير به دست گرفتن و يا ضَرَبَ يَضْرِبُ خواندن و يا نخود و لوبيا را به پاكتها ريختن.
✴️❇️ پس اينكه چه كنيم وابسته به اين است كه در هر لحظه چند كار مى توانيم انجام دهيم، بهترين آن را و ضرورىترين آن را انتخاب نماييم.
📙📕 انتظار، ص 68
🆔 @cheshmeyejarie
روضه زينب(عین.صاد).mp3
1.2M
☑️ روضه زینب سلام الله علیها
🔸استاد علی صفایی حائری
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✅ آدمى به سادگى احساس مى كند كه لبخند، محبّت، بدگويى و دشمنى و چيزها و كسانى در او اثر مى گذارند.
✴️✅ او را خوشحال و يا رنجور مى سازند و انسان اين مؤثرها و اين تأثير را بلاواسطه در وضعيت ذهنى خود منعكس مى بيند.
✴️✅ حالا نوبت تفكر و محاكمه ى همين تأثيرهاى طبيعى و همين جريانهاى مشهود است. چرا اينها در من اثر گذاشته اند.
✴️✅ هر چه در من اثر بگذارد، نشان مى دهد كه من همان قدر هستم. خودشناسى؛ يعنى همين جمع بندى و محاسبه، كه:«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّته».
✴️✅ هنگامى كه كفش پاره ى من و يا ماشين سوخته ى من، مرا به گريه، به رنج مى اندازد، اين نشان مى دهد كه من در سطح كفش و ماشينم. من خودم را همين قدر مى دانم.
✴️✅ آنچه ديروز مرا مى رنجاند امروز كه خودم را بالاتر مى دانم و مهمتر مى شناسم، برايم رنج آور نيست.
✴️✅ پس رنجهاى من شاهدان اندازه ى وجود من هستند و گواهان صادقى هستند كه مرا به خودم نشان مى دهند.
✴️✅ و اگر من خودم را در مقايسه با اينها جلوتر و بيشتر مى دانم، اين رنجهاى طبيعى، ديگر توجيهى برنمى دارند و به تدريج كنار مى روند.
✴️ گفتم به تدريج، چون آنچه ريشه دار است، به تدريج كنترل مى شود و در عمل محدود مى گردد. آنچه راحت فهم مى شود، به همان راحتى عمل نخواهد شد.
📚📚 انسان در دو فصل، ص 66
🆔 @cheshmeyejarie
✴️💟 شايد ده يا بيست سال پيش بود كه از همين زُشك شما در مشهد رد مى شدم.
✴️✅ بهارى بود و درختهاىِ گيلاس دو طرفِ رودخانه، همه سفيد شده و شكوفه هاى عجيبى داده بودند.
✴️✅ من در يك لحظه با خودم فكر كردم كه يك بهار بر اين چوبها گذشته و اين همه شكوفه گرفته و سفيد شده اند
✴️✅ اما بهارهايى بر ما گذشته است كه براى يك بار، يك شكوفه هم نداده ايم! يك ميوه هم نداشته ايم و دل صاحبمان را خوشحال نكرده ايم.
✴️✅ اين درختها باغبانشان را خوشحال مى كنند: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ»،كشاورزشان را دل خوش مى كنند؛ اما ما براى «ولّى» مان جز غم و آفت و رنج، هيچ نتيجه و ثمره اى نداشته ايم.
📚📚 بهار رویش ص ۱۴۹
🆔 @cheshmeyejarie
♦️♦️ امير حالتها نه اسیر حالت ها
✴️❇️ خيلى عصبانى بود! نمىدانم طرف مقابل چه كار كرده بود كه اينقدر حاج شيخ داغ كرده بود.
✴️❇️ تا آن موقع ايشان را اين قدر عصبى نديده بودم. آنچنان داد مىزد و او را مؤاخذه مىكرد كه ما مىترسيديم اين وسط خودمان را نشان بدهيم و مىخواستيم هر جورى شده خيلى جلوى ديدش نباشيم! آخه مىترسيديم تركشاش به ما هم اصابت كنه!
✴️❇️ من كه كار مهمى با حاج شيخ داشتم. پيش خودم غر مىزدم و توى دلم به اون بنده خدا مىگفتم: اى بابا! تو هم وقت گير آوردى درست موقعى كه من با حاج آقا كار دارم بياى اعصاب حاج آقا رو خط خطى كنى؟
✴️❇️ با ديدن اوضاع از مطرح كردن بحث خودم منصرف شدم ولى با رفتن اون بنده خدا ديدم حاج شيخ از اين رو به اون رو شد و با حالت عادى و خيلى خوشمزه به من گفت: راستى تو كارى داشتى؟!
✴️❇️ من كه اصلاً انتظار اين برخورد را با اين لطافت نداشتم، گفتم: حاج آقا يادم رفت چه كارى داشتم ولى حالا يه سؤال ازتون دارم، شما مطمئن هستيد كه تا چند دقيقه پيش عصبانى بوديد؟!
✴️❇️ آره چطور مگه⁉️
✴️❇️ مگه مىشه⁉️ اون عصبانيتى كه شما داشتيد اگه من داشتم تا دو روز به خودم هم روى خوش نشون نمىدادم ولى شما؟!! نمىدونم والله‼️
✴️❇️ ايشان گفت: آدم بايد روى حالتهاش كنترل و تسلط داشته باشه، نه اينكه تحت كنترل حالتهاش باشه.
✴️❇️ من بايد بتونم هر موقع لازمه عصبانى باشم و هر موقع لازمه بخندم و... من بايد امير بر حالتهاى خودم باشم نه اسيرشون.
✴️❇️ همه اينها خندهها غضبها و... به عنوان يك وسيله و يك امكان در اختيار من هست پس بايد بدونم كجا و چه جورى از اين امكان استفاده كنم كه لازمهاش هم اينه كه بر اونها مسلط باشم و تسخير شون كرده باشم.
📚 رد پای نور در خاطرات من
🆔 @cheshmeyejarie
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه به میهمانی حوادث برویم⁉️
🆔 @cheshmeyejarie
✴️✅ امام حسین علیه السلام میفرماید: مرگ بر هر كس نوشته شده و همچون گلوبند، گلوى انسان را در برگرفته است
✴️✅ اكنون كه مرگ حتمى است، بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه آبستن زندگى باشد و سازندگى هايى بياورد و آگاهى هايى متولد كند و روحهايى را حركت دهد.
✴️✅ بايد مرگى را انتخاب كنيم كه زندگى را بارور كند.
📚📕 عاشورا ص ۷۶
🆔 @cheshmeyejarie