eitaa logo
چشمه جاری
551 دنبال‌کننده
708 عکس
133 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 سعى كن با آنچه يافته‏اى زندگى كنى و با شكر، باعث زيادى نعمت معرفت خود گردى. 🔷 چون در حديث است:«مَنْ عَمِلَ بِما يَعْلَمُ، عَلَّمَهُ اللَّه ما لَمْ يَكُنْ يَعْلَم»؛ كسى كه به آنچه آموخته، عمل كند، خدا به او، آنچه را كه نمى‏توانست بياموزد، مى‏آموزاند. 🔷 امّا اگر كفر كردى و ناسپاس شدى، مطمئن باش كه از آگاهى‏ها و معرفت‏هاى موجودت هم بهره‏مند نخواهى شد؛ كه در اين آيه آمده:«خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ ...»؛ دل و گوش و چشم تو، كه منابع معرفت و آگاهى تو هستند، بر اثر كفر و ناسپاسى، مختوم مى‏شوند و مُهر مى‏خورند و از كار مى‏افتند تا آنجا كه تو ديگر از آنچه مى‏بينى و احساس مى‏كنى، بهره‏مند نمى‏شوى و استفاده نمى‏كنى. 📚 نامه های بلوغ، ص ۷٠ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 در دعاى مناجات خمسة عشر مى‏خوانيم:«وَاسْئَلُكُ مِنَ الْيَقينِ ما تُهَوِّنُ عَلَىَّ مُصيباتَ الدُنْيا وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصيرَتى‏ غَشَواتَ العِمى‏». 💠 يقين دو اثر دارد، رنج‏ها را سبك مى‏كند و پرده‏ها را كنار مى‏زند، تا آنجا كه بهشت و جهنم را مى‏بينى و آخر خط را مشاهده مى‏نمايى كه:«لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحيم». 💠 مرحله‏ى پايين يقين همراه ديدار از دنيايى ديگر و شهود عوالم دور است. و آنچه تو را به يقين مى‏رساند شكر تو و به كار گرفتن معرفت و آگاهى و هدايت‏هاى مستمر است، كه:«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُونَ». چه كسى ستم‌كارتر است ‏از آنها كه به نشانه‏هاى خدا يادآورى شدند و هدايت‏هاى مستمر او به آنها رسيد و آنها با مهلت از آن اعراض كردند و در اين فرصت، شكر نياوردند. ما از مجرم‏ها انتقام مى‏گيريم و منابع آگاهى و چشم و گوش و دل آنها را مختوم مى‏كنيم و مهر مى‏زنيم. تا آنجا كه چيزى از آگاهى آنها بكارشان نيايد و بهره‏مند نشوند. 💠 من كه مى‏يابم در اين مرحله بايد از غذايم بگذرم و يا فلانى را تحمل كنم و يا به او محبت نمايم، ولى به خاطر بخل و يا حسادت و يا بديهاى او، چشم پوشى مى‏نمايم، چگونه توقع دارم كه به يقين برسم در حالى كه از اين هدايت‏ها و ياد آوريها، چشم پوشيده‏ام. 💠 بدنبال شكر و پذيرش يادآوری‌ها و هدايت‏ها، به يقين مى‏رسيم و در يقين اين دو خاصيت هست تحمّل رنج و مصيبت و شهود و بصيرت. 📚 قيام، ص ۲۲۶ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 حاج آقا پور سیّدآقایی 🔷 اگر تابلویی از امام خمینی رحمة الله علیه مى‏ديد و یا نشانش مى‏دادند و از او نظر مى‏خواستند، اول به چشم‌هایش نگاه می کرد که آیا نقاش توانسته آن را خوب بکشد یا نه؟ مى‏گفت: چشم‌های امام، چشم‌های عادی نیست، نفوذ عجیبی دارد. 🔷 این چشم‌ها مال کسانی است که روی خود کار کرده‌اند و شب‌ها را با خالق به سر برده‌اند و با او سر و سرّی داشته‌اند. 📚 حکایت‌ها و هدایت‌ها، ص ۴۱ 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 🔷 پسرم، خدا را شاكر باش كه رهبر امروز كشور تو، از اين انس برخوردار است و از اين امن سرشار. 🔷 و اين است كه براى مبارزه با همه‏ى اينهايى كه آتش مى‏كارند، ايستاده است و نه بر شرق و نه بر غرب و نه بر جهان سوم و حتّى نه بر ملّيت ايرانى، كه بر ايمان مردم و آن‏ هم نه ايمان غرور، كه بر ايمان به خداى واحد قهّار متّكى است. 📚 نامه‌های بلوغ، ص ۱۷ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 💠 اگر امام خمینی، روح الله بود، مقام معظم رهبری، روح الامین است. 💠 زیرا ایشان مردی خدا باور است، و در حاکمیت ایشان احساس امن می‌کنیم. 📚 چشمه در بستر، ص ۲۶ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 «انَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنوُا بِرَبِّهِم». آنها جوانمردانى بودند كه به پروردگار خود رو آوردند، نه به بت‏هايى كه پرورشى نمى‏دهند و نه به مرده‏هايى كه رشدى نمى‏آورند. 🔷 آنها به ربّ خود رو آوردند، «وَ زِدْناهُمْ هُدىً»، در نتيجه ما هم هدايت آنها را زياد كرديم، چون هر كس از داده‏هايش در مسير بهره بگيرد و شكر كند، ما او را زياد مى‏كنيم و نعمت‏هايش را وسعت مى‏دهيم. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُم». 🔷 و نكته اينكه فقط نمى‏گويد:«لازيدنّ نعمتكم»، چون مادام كه انسان خودش زياد نشده باشد، زيادتى نعمت‏ها او را كم مى‏كند و اسير مى‏سازد و نگه مى‏دارد. او به شاكرها وسعتى مى‏دهد كه نعمت‏ها اسيرشان نمى‏كند و رنج‏ها از پاى نمى‏اندازدشان. 📚 روش برداشت از قرآن، ص ۱٠۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 ايمان چيست؟ چه مراحلى دارد؟ چه آثار و چه علائمى به دنبال مى‏آورد؟ و چه بارهايى و چه حقوقى را بر دوش مى‏گيرد؟ 🔷 ايمان چيزى جز عشق و نفرت نيست. «هَلِ اْلايمانُ إلاّ الْحُبِّ وَ الْبُغْضُ». ايمان عشق در راه او و نفرت به خاطر اوست. ايمان رهبرى و جهت دادن به عشق و نفرت است. 🔷 ايمان حد قلبى مذهب است.«الَّذينَ آمَنُوا أَشَّدُ حُبّاً للَّهِ». آنها كه ايمان مى‏آورند از عشق بزرگترى براى خدا برخوردار مى‏شوند.«قالَتِ ألاعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا، وَ لكِن قُولُوا أَسْلَمْنا فَلَمَّا يَدْخُلِ الايمانُ فى‏ قُلُوبِكُم». اعراب مى‏گفتند ما ايمان آورده‏ايم، ما گرويده‏ايم. بگو شما ايمان نياورده‏ايد، بگوييد اسلام آورده‏ايم. هنوز ايمان در دل شما راهى نيافته است. هنوز اين عشق خدا در سينه‏ها خرگاه نزده است. هنوز ديگران پاسدار دل‏ها هستند. 🔷 اين عشق به تدريج شكل مى‏گيرد و پيچيده مى‏شود. اين گياه آهسته سربلند مى‏كند تا از تمامى وجود تو سرازير مى‏شود و از دست و پا و چشم و گوش و فكر و خيال تو، جوانه مى‏دهد و بار مى‏آورد. 🔷 «إنَّ الايمانَ مَبْثُوثٌ عَلَى الْجَوارِحِ». ايمان بر تمامى وجود تو پراكنده است. ممكن است دست تو ايمان آورده باشد، ولى هنوز چشم تو ايمان نياورده باشد و خالى مانده باشد. هر كدام از اعضا و جوارح تو كه از اين عشق زنده شدند، به ايمان مى‏رسند، تا آنجا كه روحُ الايمان در تمامى وجود تو سايه مى‏گستراند. 🔷 سرعت و شتاب و يا كندى و حتى خشكيدن اين گياه عشق به تو بستگى دارد كه چگونه سيرابش كنى و بارورش سازى. هر چه بيشتر شكر كنى و بيشتر گام بردارى، زودتر مى‏رسى و بيشتر بار مى‏گيرى. 🔷 ايمان عمل را مى‏زايد و عمل ايمان را بارور مى‏سازد. آنها كه پرش‏هاى آهويى دارند و همراه مقايسه‏ها و ذكرها مدام با خودشان كار مى‏كنند و به خودشان نهيب‏ مى‏زنند، زودتر مى‏رسند. 🔷 بارها گفته شده كه بذر فكر و گياه عشق، اگر همراه ذكر و يادآورى تو نباشد، هيچگاه از زير خاك سر بر نمى‏آورد. من كسانى را سراغ دارم كه سال‏هاست در جا زده‏اند و گياه ايمانشان بى‏رنگ مانده و دارد مى‏خشكد. و كسانى را سراغ دارم كه هنوز ماهها نگذشته كه سربرآورده‏اند، چون داستان حركت انسان، داستان كفر و شكر است.«لَئِنْ شَكَرتُم لأَزيدَنَّكُم‏». 🔷 مدام نوسان دارد. در هر مرحله اگر اقدام نكنى، افت مى‏كنى و مدام پايين مى‏آيى و اگر اقدام كردى پيش مى‏روى و جلو مى‏افتى. تو كه فهميدى بايد از اين لقمه‏ى چرب بگذرى. اگر توجيه كردى، تو در همين جا نمى‏مانى كه رفته رفته، بخل در تو سبز مى‏شود. با اينكه چند لقمه دارى، از بشقاب رفيقت برمى‏دارى تا آنجا كه يك انبار احتكار كرده‏اى و باز هم نگاهت به كاسه‏ى ديگران است تا آنجا كه مجبور مى‏شوى با كسانى دوست شوى كه احتكار مى‏كنند و چشم به انبارت ندارند تا آنجا كه در بزمشان راه مى‏يابى و ... تا آنجا كه از دست مى‏روى. 🔷 و اگر در اين آخرين پله يك قدم برداشتى، يك حركت كردى، قدرت گام دوم را به تو مى‏دهند تا آنجا كه مى‏توانى دو لقمه و بيشتر و بيشتر بدهى و از تمامى انبارهايت بگذرى. 🔷 داستان انسان، داستان شكر و كفر است، در هر لحظه پيش مى‏برد و يا عقب مى‏افتد. اين طور نيست كه خيال كنى در يك جا ايستادن، در همانجا ماندن است، كه ايستادن عقب گرد است و پايين رفتن. 🔷 آن زنده دل گفته بود آنها كه در نينوا حسين را كشتند، همان‏هايى بودند كه از يك لقمه نگذشتند. از يك چاى داغ نگذشتند، از اول و دوم نگذشتند تا آنجا كه نتوانستند از گندم رى هم بگذرند تا آنجا كه دستشان را هم با خون حسين شستند. 📚 صراط، ص ۹٠ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 هنگامى كه هدايت قرآن طلوع مى‏كند، بر ناس، بر تمامى افراد، نور مى‏تاباند. و اين هدايت عمومى و همه‏گير قرآن است. 💠 آنگاه به اندازه‏اى كه افراد به شكر روى بياورند، بر هدايت افزوده مى‏شود و هدايت‏هاى بيشتر آنها را در خود مى‏گيرد. 💠 و به اندازه‏اى كه كفر بورزند، از امكانات و منابع آگاهى آنها هم پس گرفته مى‏شود تا آنجا كه؛ «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ». 💠 تا آنجا كه به خاطر كفر و حتى نسيان و فراموشى از منبع خود آگاهى هم محروم مى‏شوند كه؛ «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ». 💠 اگر براى آشنايى با خدا، آشنايى با خويش راهى هست، كه؛ «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ»، در آن هنگام كه از اين معرفت چشم مى‏پوشند و به فراموشى مى‏رسند، به خاطر اين نسيان، از خودشان هم غافل مى‏مانند. 💠 كسى كه آن ارتباط را شكر نكرده، با كفرش در اين ارتباط گرفتار مى‏شود. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»؛ چون اگر خود آگاهى به خدا آگاهى پيوند نخورد، خدا فراموشى، به خود فراموشى خواهد رسيد و آن‏ جريان معرفتى باز پس گرفته خواهد شد. 💠 اما كسانى كه شكر كرده‏اند و شعاع هدايت را پذيرفته‏اند و به آن گرويده‏اند، به مراحلى بالاتر دست خواهند يافت. 📚 تطهير با جارى قرآن ج ۱ ص ۲۶۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 معنای حقیقی توکّل ✴️ تو با وجود تمامی وسیله‌ها مغرور نمی‌شوی که رسیدم و بدون هیچگونه وسیله مأیوس نمی شوی که ماندم؛ این معنای توکل است. ✴️ این معنا از توکل با تنبلی و گشاد بازی، کاری ندارد. تو بر وسیله‌ها تکیه نداری، نه آنکه از وسیله‌ها استفاده نکنی. ✴️ تو با تمامی وسیله‌ها امیدوار نمی‌شوی و بدون هرگونه وسیله‌ای مأیوس نمی‌مانی، در حالی که از تمامی امکانات هم بهره بر می‌داری. ✴️ کسی که امکاناتش را به کار نمی‌اندازد و به خیال خودش می‌خواهد، خدا کارش را راه بیندازد، محتکر است و بی حاصل. ✴️ و این نکته را فراموش مکن که از واسطه ها بهره گرفتن، با آنها را حاکم گرفتن و بت گرفتن فرق دارد. هزار نکته‌ی باریک تر ز مو اینجاست. 📚 صراط ص ۱۴۰ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 اگر ما همراه هجده ‏هزار يار نماز بگذاريم و پس از نماز، حتّى آشنايى در شهرهاى غريب دعوت، نداشته ‏باشيم و در ميان جفا و حماقت و جنايت و خيانت گرفتار شده ‏باشيم، چه حالى خواهيم داشت و با مشكلات چه خواهيم كرد. 🔷 مسلم به ما آموخت كه با هدفى در سطح حكومت علوى و حسينى، و با تنها ماندن در چنگال دشمن، و ناكامى در مأموريت و شكست در ارزيابى، مى ‏توان شبى روشن و آرام و قلبى مطمئن و محكم و ضربه ‏هايى كمرشكن داشت، تا آنجا كه نيروهاى محدود دشمن نتوانند از نزديك برخورد كنند و جز سنگ و آتش و خستگى و تنهايى مسلم، پناهى نداشته باشند. 🔷 من از كودكى هر وقت كه داستان مسلم را شنيده‏ام، سر و گردن گرفته‌ام و سينه‏ام از عزّت مسلم پر از رفعت و مناعت گرديده. آدمى و اين‏ قدر محكم و سرافراز⁉️ 🔷 راستى‏ كه تو در كدام آسمان ريشه دارى كه اين‏قدر سرفرازى؟! اين استقامت بدون اين ريشه‏ هاى محكم ممكن نيست. 🔷 ابن ‏زياد هنگامى‏ كه در شرايطى مناسب‏ تر از شرايط مسلم بود و فقط از شام بريده شده بود، نتوانست در برابر گروه‏هاى پراكنده ى توّابين دوام بياورد، فرار كرد و به خانه‏ى مسعود رفت و لباس خانواده‏ى او را پوشيد و امان خواست. 🔷 و حتى روزى را در برابر دشمن دوام نياورد و حتى شمشيرى نكشيد. چون اين‏ها مردان مكر و سياست و فريب بودند و همچون عمروعاص در هنگام گرفتارى از عورت خود سپر مى ‏ساختند و ذلّت را مى‌پوشيدند و خود را ملامت نمى‏كردند. 📚 وارثان عاشورا، ص ۲۶۶ 🆔👉@cheshmeyejarie
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 💠 خدای ابراهیم نمی‌خواهد اسماعیل‌ها کشته شوند، می‌خواهد ابراهیم‌ها آزاد شوند. 📚 حقیقت حج، ص ۱۲۹ 💐🌷 عید سعید «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک. 🆔👉 @cheshmeyejarie
💠 انسان در حجّ بايد اسماعيل‏هايش را ذبح كند، نه اينكه برود تا اسماعيلى بياورد. 💠 بايد مثل ابراهيم حجّ كرد كه اسماعيلش را مى‏كشد و قربانى مى‏كند، نه مثل من كه مى‏روم پانصد اسماعيل در جعبه و صندوق خودم مى‏گذارم و مى‏آورم. 📚 بهار رویش، ص ۱۱۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 همان طور كه من وقتى مى‏يابم كه فلان مكانيك آگاهى و دلسوزى دارد، تمام اجزاء ماشين را تحت اختيار او مى‏گذارم و تمام مسايل را از او مى‌پرسم و از او مى‏گيرم. 🔷 آنها كه ولايت را قبول كردند، آنهايى هستند كه يافتند ماشين پيچيده‏ى وجود آنها را امام و ولى بهتر از خود آنها رهبرى مى‏كند و در اين راه شلوغ هستى كه اعمال و افكار انسان غوغايى بپا كرده، او بهتر انسان را به مقصد مى‏رساند و نجات مى‌دهد. 🔷 توضيح ولايت و سرسپردگى در آگاهى نهفته است. وجود ما، جسم ما، جان ما، براى خداست و از اوست. هر كس كه اينها را بهتر به كار بگيرد، در اينها حق تصرف دارد. 🔷 و همين است كه رسول خدا و پيشوايان اولويت دارند. به تصرف در هستى ما، سزاوارتر از ما هستند. و همين است كه پدر بر فرزند و بر اموال فرزند ولايت دارد و حق تصرف دارد. 📚 غدیر، ص ۲٠ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط على را دوست داشتن است. يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره‌اى ندارند. 💠 كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها در آنها حكومت دارند. 💠 معاويه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على‏ خواهان است و دوستدار آن است. و احمد حنبل گر چه براى على شعر مى‏ سرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از على مى‌نويسد، اما براى على نمى‏نويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفه‏اى فقط او را به چرخ انداخته است. 💠 اما مالك؟ اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مى‏كشد. چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزه ‏ها حرف‏ها و زمزمه‏هاى زن‏هاى عرب جلوه‌هاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اينها كوچكتر از اين هستند كه در روح بزرگ مالك موجى و حركتى ايجاد كنند. 💠 او به ولايت رسيده و از نعمت ولايت برخوردار است. نشستن و ايستادن و آمدن و رفتن و دوست داشتن و دشمن داشتن او همه از سمت‏ ولىّ كنترل مى‏شود؛ نه از طرف هواها و حرف‏ها و جلوه ‏ها. 📚 غدیر، ص ۱۳ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 روز عيد غدير امسال، در كردستان، در سقز بودم، در جمع دوستانى كه مهربان و متدين و منصف بودند. يكى از دوستان مى ‏پرسيد كه آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته ‏ايد و آيا دليل بر خلافت بلا فصل حضرت على فقط همين «مَنْ كُنْتُ مَولاه» و يا «تارِكٌ فِيكُمُ الثِّقَلَيْنِ» است؟ اگر دليل همين‏هاست، چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل و درگيرى پيش نيايد. 🔷 من گفتم در موضوع ولايت و خلافت «مثل موضوع رسالت» من از نقل و روايت شروع نمى ‏كنم. من از اين نقطه آغاز مى‏ كنم كه روابطى دارم، با خودم، با اشياء، با افراد و با ملت‏ها. من در اين روابط امكاناتى دارم: علمى و تجربى، عقلى و فلسفى، قلبى و اشراقى، و احساسى و غريزى. آيا اين امكانات، كفاف روابط من را مى‏ دهد؟ 🔷 اگر به اين نتيجه رسيديم كه آرى، پس ديگر نه رسول مى‏ خواهيم و نه خليفه. آدمى مى ‏ماند و خودش و رها مى‏ شود و به خود واگذار مى‏ گردد. اگر به اين نتيجه رسيديم كه خير، اين‏ها كفاف نيازهاى آدمى را نمى‏ دهد، آن وقت هم رسول مى‏ خواهيم و هم پس از رسول به كسى محتاج هستيم كه همان خصوصيات آگاهى و آزادى را داشته باشد و ارتباط با غيب و شهود اين عالم را داشته باشد و آدمى را در تمامى راهش امام و جلودار باشد. 🔷 با اين نگاه ملاك انتخاب رسول و خليفه و شكل انتخاب اين دو، مثل هم خواهد بود و همان طور كه رسول خدا را با اجماع مردم و يا اجماع اهل مدينه و يا اجماع اهل حل و عقد انتخاب نمى ‏كنند، همين طور خليفه را نمى ‏توان با اين روش‏ها شناسايى كرد و نمى‏ شود كه رسول خدا به فكر سرپرست امت و خليفه‏ ى پس از خود نباشد و براى پس از وفات كسى را مشخص نكرده باشد و مثل ابوبكر و عمر و يا تمامى خلفاى بعد دلسوزتر از او باشند. 🔷 اكنون كه ملاك خلافت و رسالت هم پاى هم گرديد، بايد تعيين سرپرست و وظيفه با نص و با همان ملاك مشخص گرديده باشد. 📚 از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص ۱۷ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 حكومت‏هايى كه مى‌خواهند پاسدار امنيت باشند، و حكومت‏هايى كه مى‏خواهند پرستار رفاه و خدمات باشند، مى‌توانند با شورا و انتخاب ملت مشخص شوند. 🔶 اما حكومت‏هايى كه مى خواهند به آدمى بياموزند كه چگونه با حواس، با احساس، با فكر و عقل و قلب و وهم و خيال خود برخورد كند، و مى‏خواهند به او هدايت و فرقان و ميزان ببخشند، و او را براى تمامى رابطه‏ هاى محتمل و يا مظنون و يا متيقن، آماده سازند، بايد به آگاهى و آزادى رسيده باشند. 🔶 آگاهى از تمامى اندازه و راه و روابط انسان و آزادى از تمامى كشش‏ها و جاذبه‏ها. و تركيب آگاهى و آزادى، همان عصمتى است كه در فرهنگ سياسى شيعه مطرح است. و عصمت ملاك انتخاب حاكمى است كه مردم به آن راه ندارند. چون نه از دل‏ها آگاهند و نه بر فردا، مسلط هستند. 🔶 آدمى كه بيش از هفتاد سال است و حكومتى كه قلمرو آن وسيع‏تر از خانه و جامعه و دنياست، حاكمى مى خواهد كه بر اين مجموعه آگاه باشد و بر اين مجموعه مسلط باشد. 📚 وارثان عاشورا، ص ۳۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 بزرگترین نعمت 🔷 چرا ولايت بزرگترين نعمت‏هاست و بالاترين نعمت‏هاست و به تعبير قرآن متمّم نعمت‏هاست؟؛ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتی‏». 🔷 چون اين مقام ولايت است كه تمام نعمت‏ها را به كار مى ‏گيرد و به جريان مى ‏اندازد و اين مقام ولايت است كه تمام استعدادها را شكفته مى‏ كند و بارور مى‏ نمايد، درست مثل اينكه من يك كارخانه‏ ى‏ بزرگ وسيع را دارا باشم اما از طرز كار و طرز بهره ‏بردارى از آن بى‏ خبر باشم. 🔷 اين كارخانه كه مى ‏تواند در روز، بى نهايت به من سود برساند، بر اثر نبود آگاهى و جهالت من، يك بار سنگين مى‏ شود كه به مرور زمان مرا از پاى در مى ‏آورد و خودش هم مى ‏پوسد و هدر مى‏ شود. 🔷 يك مهندس آگاه و مهربان متمم اين كارخانه ‏ى وسيع و عظيم است. بدون او اين همه نعمت، اين همه استعداد، راكد مى‏ ماند و حتى به هدر مى‏ رود و ضايع مى‏ گردد. 🔷 ولايت او و سرپرستى اوست كه نعمت‏هاى نهفته و سودهاى پيچيده در كارخانه را آشكار مى ‏كند و به جريان مى‏ اندازد. و اين ولايت متمم آن همه سرمايه و آن همه نعمت است. 📚 غدیر، ص ۲٠ 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه ✅ غدیر، یک قطعه تاریخی نیست. ✅ تو از حکومت چه توقعی داری⁉️ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 «أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلاً قَامَ‏ لَيْلَهُ‏ وَ صَامَ‏ نَهَارَهُ‏ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلاَيَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلاَلَتِهِ لَهُ عَلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ حَقٌّ فِي ثَوَابٍ وَ لاَ كَانَ مِنْ أَهْلِ الإِيمَان‏». 🔷 در روايات آمده، هر كارى بدون ولايت، بى ‏بهره است. اگر كسى تمام شبش ايستاده باشد و تمام روزش روزه باشد و تمام سالش در حج باشد و تمام مالش در راه و اين كارها با امر ولى و با طرح او همراه نشود و با ولايت و سرپرستى او انجام نگيرد، نتيجه ندارد و حتى خطرناك است، كه كارهاى توان‏كش عمله ‏ها مادام كه در نقشه و طرح انجام نگيرد، جز خرابكارى نيست. 🔷 ولايت و سرپرستى يك معمار و يك مهندس آگاه، متمم تمام نعمت‏هاى موجود و امكانان عظيمى است كه در طرح جان مى‏ گيرند و با نقشه پياده مى ‏شوند. و همين است كه در روز ولايت، در روز غدير، قرآن گوشزد مى ‏كند؛ «الْيَوْم اكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَاتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى‏». 📚 تطهیر با جاری قرآن، ج ۳ ص ۱۳۸ 🆔👉@tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 تأثیرپذیری و رنج و شادی تو، نشان دهنده‌ی قدر و درجه‌ی وجودی توست. 🔷 و باید محاکمه شود که چرا این طبیعت را نگه داشته‌ام، که از فلان حرف، فلان عمل و فلان برخورد، خوشحال و یا ناراحت بشوم. 🔷 من می توانم با دگرگون کردن توقع‌ها، تحمّل‌هایم را زیاد کنم. 📚 نامه‌های بلوغ، ص ۳۰ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 اين براى ما طبيعى است كه اگر فرشمان بدون هيچ گونه كوتاهى سوخت، يا ماشينمان آتش گرفت و يا موهاى سرمان ريخت و كچل شديم، صدمه مى‏خوريم 🔷 ولى مسأله از همين ‏جا آغاز مى شود كه بايد اين طبيعت‏ها و اين طبيعى‏ ها محاكمه شوند. 🔷 چرا من به خاطر چيزهايى كه از لحاظ وجودى پايين‏ تر از من هستند، صدمه مى‏خورم؟ 🔷 آنچه كه بر روى من اثر مى‏گذارد، همان نشان دهنده ى جريان وجود من است 🔷 حضرت على علیه السلام مى‏ فرماید: «قيمَةُ كُلِّ امْرِى‏ءٍ ما يُحْسِنُهُ»، ارزش هر كسى برابر همان چيزى است كه آن را خوب مى‏شمارد و رويش حساب مى‏كند. 🔷 آنچه بر روى من اثر مى‏گذارد، مرا به خودم نشان مى‌دهد. من اگر خودم را فرش و ماشين و مو مى‏دانم، حق دارم كه ناراحت شوم، وگرنه‏ اين طبيعى نيست و بايد محاكمه بشوم. 📚 تطهیر با جاری قرآن، ج ۱ ص ۱۵۱ 🆔 @cheshmeyejarie
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 چه کسی را انتخاب کنیم؟ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 نماز روز آخر سال قمری 💙 برای آخرین روز ماه ذی‌الحجّه که روز آخر سال قمرى نیز است، مرحوم «سیّدبن طاووس» نقل کرده است که در این روز، دو رکعت نماز مى‌خوانى. 💙 در هر رکعت، یک مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آیة الکرسى» را مى‌خوانى و پس از نماز مى‌گویى: 💙 اللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَیْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ. 🔶 خدایا آنچه من در این سال انجام دادم از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى و مورد رضایت نبود. 💙 و نَسیتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ. 🔶 و من آن را فراموش کردم ولى تو فراموشش نکردى. 💙 ودَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ. 🔶 و مرا به توبه دعوت نمودی بعد از گستاخی کردنم بر تو. 💙 اللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى. 🔶 خدایا من از آن اعمال آمرزش مى‌طلبم پس مرا بیامرز. 💙 و ما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ فَاقْبَلْهُ مِنّى 🔶 و هر عملى که انجام دادم از اعمالى که مرا به تو نزدیک می‌کند، پس آن را از من قبول فرما. 💙 و لا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یا کَریمُ. 🔶 و امیدم را از خودت قطع مکن، اى بزرگوار. ✅👈 وقتى بنده ای چنین کند، شیطان مى گوید: واى بر من! هرچه در مدّت این یک سال زحمت کشیدم، همه را با این عمل، از بین برد و سالش را به خیر ختم نمود! 📚 إقبال الاعمال، ج٢، ص٥١٧ 🆔👉@tavasolitabrizi
✅👈 از دستنوشته‌های استاد صفایی ◼️ سال با محرّم آغاز می شود، و محرّم ماه حسین است. سال با حسین آغاز می‌شود. ◼️ آیا می‌توانیم عمر خود را و سالهای خود را و لحظه لحظه‌های خود را با حسین آغاز کنیم و با حسین به انجام برسانیم؟ ◼️ اگر با حسین آغاز نکنیم، با چه کسی و چه چیزی آغاز خواهیم کرد، و برای چه کسی و چه چیزی به انجام خواهیم رساند؟ با چه محبوبی، یا چه مقصودی؟! ◼️ با کدام قدرت و لذت و ثروت و ریاست، با کدام یک از جلوه‌های دنیا و با کدام صاحب نعمت و صاحب عنوان و صاحب مقامی، حسین را مبادله می کنیم؟! ◼️ آیا حسین را می‌توانیم با تمامی دنیا، حتی با تمامی حور و قصور و با تمامی لذتها و شادی های بهشت مبادله کنیم⁉️ ◼️ آیا در این مبادله برده‌ایم و به غنیمت رسیده‌ایم، و یا باخته‌ایم و از دست داده‌ایم و بالاتر، از دست رفته‌ایم.؟! ◼️ من خودم را می‌گویم، که به حجّت رسیده‌ام. و با تمامی روشنی و بینات یافته‌ام، خودم را می‌گویم که با حسین شادی رنج‌ها را تجربه کرده‌ام و دور از او خستگی شادی‌ها را چشیده‌ام. ◼️ من خودم را می‌گویم، چگونه می‌توانم حسین را با حکومت ری، با گندم ری، نه بالاتر، با حکومت شام و با حکومت دنیا عوض کنم؟! چگونه می‌توانم معامله کنم، چگونه می‌توانم؟! 🆔👉@cheshmeyejarie