💠 ما از خدا، مقتدر بىگذشتى را تصور كردهايم و چهرهى غالب را در نظر مىآوريم و از دستورها و قانونها هم احساس مزاحمت مىكنيم و تا بشود، مىخواهيم فرار كنيم.
💠 در حالى كه ما بچهى دنيا هستيم و دنيا قانونمند است و خدا با محتبش هستى را برپا كرده و با رحمتش آن را در برگرفته است. دنيا قانونمند است و نمىتوان بىگدار به آب زد. دنيا همه جايش راه نيست: يك راه مشخص و يك نظام حاكم دارد.
💠 غريزه در حيوانات و علم در انسان، تا اندازهاى اين راه را شناخته است. همين محدوديت غريزه و علم، نياز به وحى و نبوت را مطرح كرده است.
💠 چون انسان چه در رابطه با فكر و عقل و غرايز و غضب و شهوتش و چه در رابطه با اشيا و چيزهايى كه مىخورد و مىپوشد و نگاه مىكند و دست مىگيرد و چه در رابطه با افراد، از همسر و پدر و مادر و فرزند گرفته، تا آدمهاى دور و نزديك و چه در رابطه با ملتهاى ديگر، محتاج وحى است و نياز به رسول دارد تا به او بياموزد كه چگونه با خودش كار كند و با فكر و عقل و غرايزش برخورد نمايد و چگونه با اشيا و زمين و آسمان و اطرافش رابطه برقرار سازد و چگونه با آدمها تماس بگيرد و با ملتها سياست بگذارد.
💠 با اين نگاه، وحى يك ضرورت است و هدايت خدا محبتى گسترده است، نه دخالتى مزاحم و نه احتياج به همراه و همخوانى كه او را تلاوت كند و كلمه را تكرار نمايد.
📚 ذهنیت و زاویه دید ص ۲٠٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 از آنجا كه تو به نظامها و سنتها آگاه نيستى، الله كه آگاه و حاكم بر اين هستى است، تو را آگاه مىكند و براى تو دستورهايى مىگذارد و راه تو را به نور مىبندد.
🔶 اين دستورها با نشاط و لذت تو دشمن نيست كه به خاطر نشاط و لذت توست.
🔶 كودكى كه مىخواهد با خاك بازى كند، مادرش، كنارش مىكشد، كودك بانك بر مىدارد بگذار خوش باشيم. چرا مزاحم منى؟
🔶 مادر آرام او را مىبوسد، پسرم هميشه خوش باش! تو هنوز كزاز نمىشناسى و درد بىپايى را تجربه نكردهاى. پسرم هميشه خوش باش!
📚 روش نقد ج ۱، ص ۸۸
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 آنها كه به حقيقت مىرسند و راه را طى مىكنند، آنها مجبورند كه تمام حركتها و حالتها را، با نظام عالى هستى همگام و هماهنگ كنند. و اين است كه در اين سطح، با شرع هماهنگ مىشوند.
💠 هر كس كه پختهتر شده و دور بيشتر گرفته، دقت بيشتر خواهد داشت. حتى در رفت و آمد و آميزش و غذا خوردن و تطهير كردنش، حتى در ناخن گرفتن و عقيق به دست كردنش.
💠 در اين سطح ديگر تقليد و تحميل نيست، كه فهم و ديد است. در اين سطح تعادلى كه از شعاع عقيق و اثرى كه در فلان لحظه از زمان و فلان مرحله از نور خورشيد و ماه، بر سلولها و اتمهاى وجود انسان مىافتد، مشهود است و نمودار و پيدا.
💠 امروز كه بىاعتنايى به اينها و ارتكاب سياهىها ما را سياه نمىكند، لباسمان لباسى آلوده است. و لباس آلوده كثافت را مىبلعد و نشان نمىدهد. آنها كه به لطافت و طهارت مىرسند، آنها اثر يك لبخند و يك نگاه و سياهى، يك تخيل را، حتى بر خويش مشاهده مىكنند. و اينها با اين ديد، بار سنگين تكاليف را به دوش مىكشند.
💠 در هستى قانونمند، نمىتوان بىقانون راه رفت و بىحساب زندگى كرد. چگونه مىتوان از قانونها مستغنى شد. و چگونه مىتوان از شرع گذشت. انسان، پس از گذشتها به شرع مىرسد. و با اين ديدها به شرع رو مىآورد. آنها كه به آزادى مىرسند و از آزادى، آزاد مىشوند، تازه به مذهب و به شرع رسيدهاند.
📚 روش نقد ج ۳، ص ۱٠۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
❇️ اگر مذهب را امر و نهى و بكن و نكن هاى خشك و زندگى سوز بدانى، كه نشاط و روح تو را به زندان مى افكند، ناچار در برابر آن مى ايستى و از زير بارَش، شانه خالى مى كنى.
❇️اما اگر جهان قانونمند و رابطه هاى پيچيده را باور كردى، آن وقت دقّت و حذر، در تو زنده مى شود و تو در اين كوير مبهم و جنگل تاريك، به دنبال آشنا و بَلَد و آگاهى مى گردى، كه به تو بگويد از كجا بيا، از كجا نرو؛ بكن و نكنها را انتظار مى كشى.
❇️ چون پيچيدگى راه و حجم خطر و آشنايى جلودار را مى دانى و محبّت و رأفت او را ديده اى و امامت و رسالت او را باور كرده اى.
❇️ بار سنگين تكاليف، هنگامى بر تو سبك مى شود، كه تو خودت و جهان و آدمها و رابطه ى پيچيده ى اينها را شناخته باشى؛ و به نارسايى غريزه و علم و عقل و وجدان خودت رسيده باشى.
❇️ اينجاست كه منتظر رسول امين مى مانى و به دنبال او مى روى؛ تا از خداوند مهربان آگاه، براى تو حرفها را بياورد و پيامها را بخواند.
📚 نامه های بلوغ، ص ۱۱۲
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 حاج آقا پورسید آقایی
💠 روزی با استاد صفایی رحمة الله علیه عازم حرم امام رضا علیه السلام بودیم که گفتند: در زیارهایتان برخی افراد؛ به خصوص از مسئولان نظام که برای ما و شما، شب و روز کار می کنند و نمی توانند به زبارت بیایند سهیم کنید؛ علی الخصوص امام راحل را.
📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۱۸
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔷 صبح زود، من و آقای عرب زاده با استاد صفایی رحمة الله علیه عازم حرم امام رضا علیه السلام بودیم.
🔷 حاج شیخ گفتند: هر کدام یک یا چند نفر از دوستان یا مسئولان را در ثواب زیارت خود سهیم کنید.
🔷 امام خمینی رحمة الله علیه و برخی دیگر از مسئولان، خیلی دلشان می خواهد که به زیارت بیایند؛ اما به خاطر کارها و مسئولیت هایشان نمی توانند.
🔷 گفتم: شما چه کسی را سهیم کردید؟ جواب ندادند، دوباره و سه باره پرسیدم. گفت: معادی خواه را.
🔷 گفتم: کسی که عامل همه این شایعات بر علیه شماست⁉️
🔷 گفتند: می خواهم آن دنیا ببیند او برای من چه کرد و من برای او چه کرده ام‼️
📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۱۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔶 با استاد صفایی رحمة الله علیه از حرم امام رضا علیه السلام بیرون می آمدیم، گفت: حقیقتاً آدمی در حرم أهل بیت علیهم السلام زیر بارش بی امان فضل الهی پاک می شود.
🔶 همانطور که جسم ما کثیف می شود و نیاز به شستشو و حمام دارد، دل و روح ما هم کثیف می شود.
🔶 حرم تطهیرگاه قلب و روح انسان است.
📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۲۲
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 تقسیم نمک غذا
💠 در روايت آمده: يكى از اصحاب حضرت سجّاد علیه السلام نقل مىكند: شبى از شبها ديدم كه حضرت بار سنگينى را بر روى دوششان حمل مىكنند و مىروند.
💠 در مسيرى كه مىرفتند، بار به زمين افتاد و ايشان نمىخواستند كه كسى متوجه شود. من آمدم و كمك كردم. ديدم مقدار نان و خرمايى است كه حضرت آماده كردهاند تا تقسيم كنند.
💠 به ايشان گفتم اجازه بدهيد من بردارم. حضرت اجازه ندادند و فرمودند: «هر كس بايد بارِ خودش را خودش بردارد».
💠 شخص مىگويد با حضرت تا اطراف شهر آمديم. ديدم ايشان نان و خرما را بدون سر و صدا بالاى سرِ عدّهاى كه از اهل سنّت بودند و شيعه نبودند، گذاشتند.
💠 به ايشان گفتم:«يابن رسول اللَّه، ايشان كه از شيعيان نيستند؟!» حضرت فرمودند: «اگر از شيعيان بودند كه نمك غذايمان را هم تقسيم مىكرديم».
📚 روزهاى فاطمه، ص ۴٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 مرحوم بحر العلوم كه يكى از علماى بزرگ است، براى يكى از علماء كه خود صاحب كرامات است، پيغام مىفرستد تا خدمت ايشان برسد.
🔷 وقتى مىآيد، مىبيند كه اين بزرگ، در حالى كه دست به محاسنش گرفته، خيلى منقلب و ناراحت است.
🔷 آن بزرگ به او مىگويد: تو هستى و در همسايگىات كسى است كه دو روز غذا نخورده و گرسنه مانده است؟! چرا كارى نكردهاى⁉️
🔷 آن عالم در جواب مىگويد كه من نمىدانستم. آن بزرگ اعتراض مىكند كه چرا نبايد بدانى⁉️ اگر مىدانستى و اقدام نمىكردى، كه يهودى بودى!
🔷 حال شما ببينيد در همسايگى خود چه افرادى سوختند و از بين رفتند! نه در همسايگى كه در خانه خود، چقدر زن و بچههاى ما ضايع شدند و يا خواهر و برادرهاى ما به فساد و فحشاء كشيده شدند.
🔷 با اين همه كوتاهى، انتظار داريم كه دلمان بلرزد؟! خيلى جنايت كردهايم!
📚 اخبات، ص ۱۱۵
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
استاد صفایی رحمة الله علیه
🔷 يكى از ثروتمندان به مشهد آمده بود و مدتها در حرم رفت و آمد مى كرد، ولى نه حالى پيدا مى كرد و نه سوز و جوششى در او ايجاد مىشد.
🔷 از خودش بدش مى آيد و تصميم مى گيرد كه قهر كند و ديگر سراغ امام نيايد. بليط برگشت مى گيرد.
🔷 قبل از رفتن، در راه پيرمردى را مشاهده مى كند كه بار زيادى را با چرخ دستى حمل مى كند. پيش او مى رود و مى پرسد: چرا اين قدر بار زده اى⁉️
🔷 پيرمرد مى گويد: اين بار را به خاطر اينكه مقدارى پول لازم دارم تا براى دخترم جهيزيه تهيه كنم، كنترات كرده ام. از طرفى هم عيالم گفته تا اين مبلغ را تهيّه نكرده اى، به خانه نيا!
🔷 بيچاره پيرمرد! با همه جان كندن و با تمام غيرت خود كار مى كرد.تاجر از اين وضعيت تكانى مى خورد و تحوّلى در او ايجاد مى شود و با پيرمرد به سمت منزلشان حركت مى كنند.
🔷 به منزل آنها مى رود و سعى مى كند تا حوائج آنان را بر طرف كند. جهيزيه را تهيّه و دختر را به خانه بخت مى فرستد. آخر سر، بار ديگر به حرم مى رود تا خداحافظى كند.
🔷 وقتى وارد حرم مى شود، چشمانش مانند چشمه شروع به جوشيدن مى كند و منقلب مى شود.
🔷 صاحب دلى مى گفت: بايد سنگ را از سرچشمه برداشت تا قساوتها از بين برود.
📚 اخبات، ص ۱۱۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 مبلغ توحید
💠 عدهاى خيال مىكنند بايد به فقير تأمين داد كه هر وقت نداشتى سراغ من بيا و از من بگير. و خيال مىكنند نهايت احسان همين است، در حالى كه اين تأمين بزرگترين خيانت است.
💠 اين تأمين، بت پرست بار آوردن است. فقير همين كه تنگدست مىشود، به ياد من مىافتد و به سراغ من مىآيد و هنگامى كه به او انفاقى كردم به من علاقهمندتر مىشود.
💠 عارفِ آگاه، نه تأمين مىدهد و نه هميشه فقير را به خود راه مىدهد. چه بسا كه خودش او را رد كند تا بُت او بشكند و به ديگرى سفارش كند و يا به وسيلهى واسطهاى حاجتش را به او برساند و از راهى كه حساب نمىكند گرفتاريش را مرتفع نمايد تا توكّل و اعتقاد و عشق به حق در فقير رشد كند و زيادتر شود.
💠 سرّ اينكه پيشوايان در شب انفاق مىكردند همين بود كه افراد، بت پرست بار نيايند و متملّق و چاپلوس و يا ذليل و خوار نگردند.
💠 و سرّ اينكه خداوند به آنهايى كه بر او توكّل كردهاند، «مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ» روزى مىدهد همين است كه اينگونه به توكل و توحيدِ عميقترى خواهند رسيد و بر شيرها تكيه نخواهند كرد و گرفتار پستانها نخواهند شد، بلكه خزائن و منبعها را مىبينند و قدرت حق را مشاهده مىكنند كه پستانها را از شير انباشته است.
📚 فقر و انفاق، ص ۷۲
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie