🔶 استاد والد مى فرمود: در بازارچه ى نجّارهاى قم، دو نفر همسايه ى هفتاد ساله بودند كه با خوبى زندگى مى كردند.
🔶 تا آنجا كه به سفر حجّ، آن هم با مدتهاى طولانى موفق شدند.
🔶 همانها كه سالها بدون مشكل با هم بودند، بر سر اين كه چه كسى اول قليان بكشد، درگير شدند.
🔶 تا آنجا كه مصالحه بر اين شد كه هر دو با هم، از دو طرف با دو نى استفاده كنند.
🔶 بى جهت نيست كه مى فرمايند: دوستان را در سفر و حضر و در عشق و غضب امتحان كنيد.
🔶 چون در اين فضاهاست كه برخوردها شكل مى گيرد و افراط و تفريط ها و تجاوزها از حدود سر برمى دارد.
🔶 مى بينيم آنها كه در تنگى زندان با دوستى سر كردند، در وسعت نعمت چگونه به مسابقه و بكش بكش رسيدند.
📚 وارثان عاشورا، ص ۲٠۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 يكى از اساتيد ما نقل مىكرد: دو رفيق بودند كه مدتها با هم بودند. شريك و هم مغازه بودند. همديگر را امتحان كرده بودند.
💠 روزى از روزها با هم به سفر حجّ رفتند. سفر حدود سه يا چهار ماه طول كشيد. در سفر، بر سر اينكه اول چه كسى قليان بكشد، دعواشان شد.
💠 يكى به ديگرى مىگفت: تو تنباكوها را مىكشى و دود قليان را مىگيرى. خلاصه دعواى مفصلى داشتند. از طرفى هم نمىتوانستند از همديگر جدا شوند. لذا كار به مصالحه كشيد. دو طرف قليان را سوراخ كردند و با هم كشيدند.
💠 وجودهايى كه در حَضَر، اين قدر فانى و فداكار هستند، در سفر نسبت به هم، سختگير و خشن مىشوند. همين كه به راحتى و فراغتى مىرسند، شُل مىشوند. همين كه غضب مىآيد، آنچه در وجود آنهاست، ديوارهايى كه بسته است باز مىشود، نيروهايى كه كنترل شده، سركش مىشود.
💠 تو با اين توجه، براى خود رفيق بگير. رفيقت را به غضب وادار كن، ببين چطور با تو كنار خواهد آمد!
💠 در حالتهاى طبيعى، در راههاى هموار، هر رانندهاى خوب رانندگى مىكند. در پيچ و خم و درگيرىهاست كه تعادل از دست مىرود و درست لحظهاى كه به آن احتياج داريم، آن را از دست مىدهيم.
💠 لحظهاى كه به تسامح و گذشت احتياج داريم، از دوست خشونت و سختگيرى مىبينيم. لحظهاى كه دست خود را دراز مىكنيم تا ميوهاى بچينيم يا دست را مىبُرند و يا درخت را مىسوزانند.
💠 بايد مهرههايى را انتخاب كنيم كه در حادثهها متزلزل نشوند. اين چنين افرادى التهاب ندارند و سقفهاى سنگين بر دوش آنها تَرَك بر نخواهد داشت.
📚 حرکت، ص ۲۴۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 «مَن أَحَبَّكَ نَهَاَك وَ َمن أَبغَضَكَ أَغرَاكَ»؛ امام حسین علیه السلام فرمود: كسى كه تو را دوست دارد تو را باز مىدارد و كسى كه تو را دشمن است، تو را وا مىدارد.
🔶 آدمى در برابر امر و نهى و بكن و نكن، به حساسيت گرفتار مىشود. بخصوص در سنين نوجوانى و دورههاى بلوغ، اين دخالتها چه بسا حمل بر فضولى و بيكارى و لج درآورى بشود.
🔶 در حالی كه اين دخالتها مىتواند از محبّت و عشق سر چشمه بگيرد. چون تو به آنچه علاقه دارى، توجه مىكنى و خطرها و مانعش را حتى باحتمال در نظر مىآورى و همين توجههاى مهربان مىتواند امر و نهى و بكن نكن بياورد.
🔶 پس بايد توجه داشت كه محبت هم مىتواند جلوگير باشد و دشمنى هم مىتواند آزادى بدهد و حتى به شتاب وا دارد.
📚 چهل حدیث، ص ۱۸۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 با شروع دوستى بايد به پرورش آن پرداخت. هنگامى كه دانه را در زمين كاشتى، بايد به آن بپردازى و از آن پاسدارى كنى.
🔷 آنها كه دانه را مىريزند و مىروند و بهرهاى نمىخواهند، يا ديوانههايى هستند كه سنجشى ندارند و يا غافلهايى هستند كه توجهى نكردهاند و يا سفيههايى كه قيّم مىخواهند؛ وگرنه كشاورز آگاه كه عاقل است و نيازهايش را مىشناسد و زمستان خسيس را در پيش دارد، دانهها را به زمين نمىدهد، كه از زمين گرسنهتر را سراغ كرده است.
🔷 كسانى كه راههاى درازى در پيش دارند و به همراههاى زيادى نياز دارند، اينها با شروع دوستى، به پرورش آن روى آورند. اينها مىخواهند با هر وسيله، طرف را لاى گيره بگذارند و آن را صيقل بدهند.
🔷 اينها با اين هدف طرح دوستى مىريزند و با اين هدف به پرورش آن همت مىگمارند.
🔷 اينها براى محكم شدن گيرههاى دوستى، راههاى زيادى را تجربه مىكنند و از بهترين راهها براى جذب و براى ايجاد صميميت وارد مىشوند و در انتظار نتيجه هستند.
🔷 هرگاه نتيجهاى نديدند دوستى را قطع مىكنند و راه را مىبندند. اينها بىحساب دوست نمىشوند و بىحساب به دوستى ادامه نمىدهند.
🔷 اگر مطلوب را بدست آوردند، با هم به سوى هدف سفر مىكنند و در اين سفر، همسفرهاى راه حق خواهند بود، وگرنه از هم مىبرند؛ كه مؤمن اگر يارى نديد، بارها را به دوش نمىكشد و در پشت سنگها نمىماند.
🔷 او سدها را مىشكند و سنگها را به زمين مىسپارد. مؤمن، بارهايش توشههاى راه درازش هستند. دوستى و دشمنى، رفت و آمد، مهمانى و ميزبانى او، همه و همه با اين ديد همراه است.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۳۳۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين يك حقيقتى است كه اگر من دوستى انتخاب مىكنم، شرايطى مىگذارم، مىگويم اين آدم، آدم مهربانى است؛ اينطورى نيست كه تا آخرين لحظه زندگىاش همين خط مستقيم محبت را طى كند.
💠 لحظههايى هم مىشود كه در دلش بغض مىآيد، نفرت مىآيد، خستگى مىآيد. حالا يا به حق يا به ناحق. مسأله اين است كه من با بغض و خستگى و نامهربانى او چگونه برخورد كنم.
💠 ما خيال مىكنيم اگر دوستى گرفتهايم كه، صالح است، خوب است تا آخر مراحل زندگىاش همين خط را مستقيم طى مىكند.
💠 نوسانهاى آدمها، فراز و نشيب آنها، ارتجاع و اقتحام آنها را ارزيابى نمىكنيم.
💠 چه بسا در يك مرحلهاى برگردد، در يك مرحلهاى فرو برود. فرو رفتن آدمها، عقب گرد آدمها را اگر حدس بزنيم، آن وقت در ارتباط با آنها اين را مىآموزيم كه براى شرايط گوناگون آنها چگونه حساب باز كنيم.
📚 روابط متکامل زن و مرد، ص ۵۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 دوست تو، كسى است كه تو را براى خودت مىخواهد. و دشمن تو، كسى است كه تو را براى خودش مىخواهد.
📚 تربیت کودک، ص ۱۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 زندگی انسانی ما در انتخاب، شکل می گیرد. آنها که مرده ها و میرنده ها را انتخاب کرده اند، حتی اگر خرناس هم بکشند مرده اند و اگر تمامی دنیا را نه در دست که در حلقوم و شکم خویش بگذارند فقیرند و محرومند که خود را به کمتر داده اند و برای بی ارزش تر از خود رنج برده اند و نفس کشیده اند. (چهل حدیث ص ۷۳)
🔶 انسان، فرزند انتخاب خویشتن است و جبر های گوناگون زمینه ساز انتخاب او هستند. (روش نقد، ج ۱۰۷)
🔶 شخصیت انسان را می توان از روی انتخابش درک کرد. (تربیت کودک، ص ۱۴)
🔶 کسانی که یافته اند شخصیت انسان درانتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگ تر ها را انتخاب می کنند و حق را می طلبند و با این انتخاب شخصیت خود را نشان می دهند. (مسؤلیت و سازندگی، ص ۲۴۳)
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
✅ استاد صفایی رحمة الله علیه برخاست و به قصد جایی حرکت کرد. راحت گفت: می آیید؟ گفتیم: بله! و رفتیم.
✅ در خیابان، برای میدان امام حسین ماشین گرفتیم. راننده جوان از ابتدا ی ورود ما پیوسته موج های گوناگون رادیو را می گرفت و انواع ترانه ها را گوش می کرد.
✅ من از اینکه ایشان چیزی نمی گفت قدری تعجب کرده بودم، اما به احترام ایشان چیزی نمی گفتم.
✅ به میدان که رسیدیم پیاده شدیم. استاد کمی تأمل کرد و در حالی که یک پایش بیرون و یک پایش داخل ماشین بود، دستش را به آرامی روی شانه جوان گذاشت. جوان برگشت.
✅ آن روح قدسی با مهربانی گفت:«خودت را در این عالم خرج چیزی کن که از تو بالاتر باشد».
✅ به نظرم جوان خواستار تکرار حرف شد. فرمود: بالاخره هر کس خودش را در عالم خرج چیزی می کند، تو خودت را خرج کسی کن که از تو بزرگ تر و بالاتر باشد.
✅ با همین چند کلمه در جوان تأثیر گذاشت. او با شرمندگی عذر خواهی کرد و کرایه ماشین را نمی گرفت. ایشان تشکر کرد و من شروع تحول جوان را با همان جمله احساس کردم.
📚مشهور آسمان، ص ۱۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 اين روزها، روزهاى فاطمه سلام الله علیها و اين شبها، شبهاى على علیه السلام است.
🔷 با خودم مى گويم چگونه در عمرهاى كوتاه و در بهاره هاى محدود، اين همه جوشش و شكوفايى و اين همه زايش و بارورى‼️
🔷 جوششى كه از مرز قرنها گذشته و از محدوده ى جغرافيا و تاريخ پركشيده و حتى اين دل خسته و اين كوير تشنه را در خود گرفته است.
🔷 بارها با خودم مى گويم: «يك لحظه و اين همه ارزش؟! نه سال و اين همه استمرار؟!». همين لحظه از همين بلندگوهاى دور و خسته مى شنوم: «فَاطِمَةُ امُّ ابِيهَا».
🔷 و در جواب فرشته ها در مورد اصحاب كساء مى شنوم: «هُمْ فَاطِمَةُ وَ ابِيهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنِيهَا».رسالت و ولايت و امامت را فاطمه سلام الله علیها رابط است و پيوند.
🔷 اگر بيشتر گوش بدهيم مى توانيم صداى حزن آلود على علیه السلام را از مدينه ى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت مى گويد:«امَّا حُزْنِى فَسَرْمَدٌ وَ امَّا لَيْلِى فَمُسَهَّدٌ».
🔷 راستى اين فاطمه سلام الله علیها در كجا ايستاده كه على علیه السلام اين گونه از او مى گويد؟ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد مى آورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشسته اى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال مى كشد⁉️
🔷 من از فرزندان فاطمه سلام الله علیها، از آن كهكشان هاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانه ى مبارك، حرفى نمى زنم. من فقط از فاطمه سلام الله علیها مى پرسم؟ راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشمها و دلهاى ما نشسته است و راهها را نشانه مى زند.
📚 روزهای فاطمه، ص ۱۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 من مى خواهم از دو شكل حمايت حضرت فاطمه خلاصه اى بياورم: يكى حمايتهاى تاريخى و فراموش شده و توجيه شده و ديگرى حمايتهاى زنده كه تا امروز رسا و گوياست.
💠 كوچه هاى سرد مدينه و خانه هاى بى بار انصار و در كوبه هاى مكرر و سرهاى ذليل و زبانهاى بسته، گواه فاطمه است، همانطور كه ديوار مسجد و شعله ى سركش و در سوخته و پهلوى شكسته و فرزند در خون نشسته، به شهادت ايستاده اند.
💠 ولى مى توان از اين شهادت و گواهى، خاموش گذشت و يا آنها را توجيه كرد؛ كه گلايه از دوست بوده و شكايت از حبيب و بقيه پرگويى رافضى و آتش افروزى خارجى است.
💠 اما شكل دوم حمايت حضرت فاطمه ، قبر پنهان و كلام گويا و فرياد سنگين اوست؛ كه از گذشته تا امروز را پر كرده اند و در تمامى محكمه ها به گواهى ايستاده اند و به شهادت زبان باز دارند.
💠 رسول خدا، تنها يك يادگار دارد؛ كه سيدة النساء است، كه بضعة الرسول است، كه ام ابيها ست؛ كه محبوب خداست. و رضا و سخط خدا به رضا و سخط او گره خورده است. و همين نشان مى دهد كه او جز رضايت و سخط خدا، رضايت و سخطى ندارد. و از هرگونه انگيزه ى دنيايى و نفسانى و شيطانى جداست و همين نشان مى دهد كه معصوم است و صادق است و ذوالشهادت است.
💠 اين يادگار رسول در جوانى (نمى گوييم مظلوم و مقتول) كه لااقل به گونه اى مرموز و مجهول در خاك رفته و حتى از قبر او هيچ نشانى نمانده. و معلوم نيست كه در مسجد است، كه در كنار رسول خدا است، كه در بقيع است! اين بى نشانى، نشان چيست؟
آيا نشان قهر فاطمه و دنيا طلبى فاطمه و زياده خواهى فاطمه است؟
💠 اين از چه حكايت مى كند؟ از تجاوز فاطمه و از عدالت و قاطعيت خلفاء، كه حتى بر زياده طلبى هاى تنها يادگار رسول شمشير مى كشند و بر بازوى او مثل دُمْلُج (زیوری که بر بازو می بندد) مى گذارند و آتش مى افروزند و خانه را مى سوزانند، حتى اگر فاطمه در آن باشد ...
💠 آنها كه بر تجاوز خالد و قتل و فتنه و زناى او نياشفتند و آنها كه بر چپاول معاويه در شام آن هم به مدت بيست سال چشم فرو بستند، آن هم در هنگامى كه ابوهريره و الاغ لخت او را با قانون از كجا آورده اى، محاكمه مى كردند. آنها فاطمه را متجاوزتر و زياده طلب تر از خالد و معاويه مى دانستند و يا او را تنهاتر و محدودتر از ابوهريره ى حاكم بحرين به حساب مى آوردند⁉️
💠 در هر حال اين يك گواه است كه شهادت مى دهد كه حضرت فاطمه با سردمداران همراه نبوده و از آنها رضايت نداشته و بر آنها غضب كرده، حتى پس از مرگش از حضور آنها نفرت داشته است و قبرش را پنهان مى خواسته است.
💠 مگر اينكه بگوييم اين كار حضرت فاطمه نبوده، كه كار على علیه السلام و يا بازماندگان فاطمه است و حضرت على از حضرت فاطمه جداست و حضرت فاطمه بر حضرت على غضب كرده است. و به خاطر تزويج على علیه السلام بر سر حضرت فاطمه، رسول خدا فرموده كه خدا به خاطر غضب حضرت فاطمه غضب مى كند.
💠 و گواه زنده ى ديگر كلام اوست (خطبه فدک) كه اين گونه سركش و رساست؛ كه اكنون پيش روى شماست.
📚 روزهای فاطمه، ص ۱۸
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 حضرت فاطمه در ابتداى خطبه از نعمتها شروع مى كنند و از عنايتهاى حق و آنچه كه باعث استمرار اين نعمتها و عنايتهاست گفتوگو مى كنند. و بعد به توحيد و نبوّت روى مى آورند و از رسول مى گويند. و سپس به مردم خطاب مى كنند و از آنها و تكاليفشان و آثار اين تكاليف مى گويند.
🔶 حضرت در ادامه ى خطبه به معرّفى خود مى پردازند و از نسبت خويش با رسول چنين مى گويند.«ايُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا انِّى فاطِمَةُ وَ ابِى مُحَمَّدٌ، اقُوُل عَوْدَاً وَ بَدْءَاً وَ لا اقُوُل ما اقُوُل غَلَطاً وَ لا افْعَلُ ما افْعَلُ شَطَطاً».
🔶 مى فرمايند: من فاطمه و پدرم محمد صلی الله علیه و آله است و اين حرف را نه يك بار كه مكرّر و مستمرّ مى گويم، اگر سخنى مى گويم اشتباه نيست و اگر امروز اقدامى كرده ام و اينگونه ايستاده ام، پراكنده كارى نيست.
🔶 نكته ى قابل تأمّل در بيان حضرت و سؤال اساسى اين است، كه آيا فاطمه اين قدر مجهول مانده است كه نياز به معرفى دارد؟ كسى كه همه، كودكى اش را ديده اند. بچّه هايش را بر دوش رسول مشاهده كرده اند، نياز به معرّفى دارد؟!
🔶 پس مشكل جاى ديگرى است، صحبت از فراموشى و انكارى است كه شكل گرفته و حقوقى كه از ايشان گرفته شده. سخن از اين است كه چگونه و با دقت و نقشه هاى حساب شده، على علیه السلام را بستند و امكانات مالى او را گرفتند و يارانش را هم كشتند.
🔶 به خاطر همين، حضرت فاطمه، قدم به قدم، عنايات رسول را مطرح مى كنند، از نسبت خود و على با رسول مى گويند و وقتى هم كه محروميت و تنهايى آدمها را مطرح مى كنند از نجات اينها توسط رسول و شجاعت على و قرب او به رسول مى گويند.
📚 روزهای فاطمه، ص ۳۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ تو ضعف هايت را در معاشرت هايت مى شناسى، نه اينكه معاشرت ها به تو ضعفى بدهند.
✴️ اين قبول است كه در معاشرت ها، آن حال نماز و توجه و آن تقدسها كم مى شود، اما اينگونه نيست كه اين مرض را معاشرت به من منتقل كرده باشد، نه، معاشرت، فقط اين مرض را به من نشان داده است.
✴️ آن پير دير می گفت: فلانى می گويد اين كار را نكن، كفر مرا در می آورى! و او هم در جواب می گفت: پس دارى! چيزى هست، فقط آشكار مى شود.
✴️ ما از آشكار شدن مشكلات و ضعف هايمان فرار مى كنيم و اين را پاى قدسيت روحى خودمان مى نويسيم. روح مبتلايى كه بعد از ابتلائاتش می ماند، مقدس است؟
✴️ اين معلوم است كه آب حوض تا وقتى به هم نخورده و آرام است و زير و رو نشده، زلال است. بوى گند هم می دهد ولى زلال است!
📚 خط انتقال معارف، ص ۱۲۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ امام حسین علیه السلام میفرماید: مرگ بر هر كس نوشته شده و همچون گلوبند، گلوى انسان را در برگرفته است
✴️ اكنون كه مرگ حتمى است، بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه آبستن زندگى باشد و سازندگى هايى بياورد و آگاهى هايى متولد كند و روحهايى را حركت دهد.
✴️ بايد مرگى را انتخاب كنيم كه زندگى را بارور كند.
📚عاشورا، ص ۷۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 ايمان چيست؟ چه مراحلى دارد؟ چه آثار و چه علائمى به دنبال مىآورد؟ و چه بارهايى و چه حقوقى را بر دوش مىگيرد؟
🔷 ايمان چيزى جز عشق و نفرت نيست. «هَلِ اْلايمانُ إلاّ الْحُبِّ وَ الْبُغْضُ». ايمان عشق در راه او و نفرت به خاطر اوست. ايمان رهبرى و جهت دادن به عشق و نفرت است.
🔷 ايمان حد قلبى مذهب است.«الَّذينَ آمَنُوا أَشَّدُ حُبّاً للَّهِ». آنها كه ايمان مىآورند از عشق بزرگترى براى خدا برخوردار مىشوند.«قالَتِ ألاعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا، وَ لكِن قُولُوا أَسْلَمْنا فَلَمَّا يَدْخُلِ الايمانُ فى قُلُوبِكُم». اعراب مىگفتند ما ايمان آوردهايم، ما گرويدهايم. بگو شما ايمان نياوردهايد، بگوييد اسلام آوردهايم. هنوز ايمان در دل شما راهى نيافته است. هنوز اين عشق خدا در سينهها خرگاه نزده است. هنوز ديگران پاسدار دلها هستند.
🔷 اين عشق به تدريج شكل مىگيرد و پيچيده مىشود. اين گياه آهسته سربلند مىكند تا از تمامى وجود تو سرازير مىشود و از دست و پا و چشم و گوش و فكر و خيال تو، جوانه مىدهد و بار مىآورد.
🔷 «إنَّ الايمانَ مَبْثُوثٌ عَلَى الْجَوارِحِ». ايمان بر تمامى وجود تو پراكنده است. ممكن است دست تو ايمان آورده باشد، ولى هنوز چشم تو ايمان نياورده باشد و خالى مانده باشد. هر كدام از اعضا و جوارح تو كه از اين عشق زنده شدند، به ايمان مىرسند، تا آنجا كه روحُ الايمان در تمامى وجود تو سايه مىگستراند.
🔷 سرعت و شتاب و يا كندى و حتى خشكيدن اين گياه عشق به تو بستگى دارد كه چگونه سيرابش كنى و بارورش سازى. هر چه بيشتر شكر كنى و بيشتر گام بردارى، زودتر مىرسى و بيشتر بار مىگيرى.
🔷 ايمان عمل را مىزايد و عمل ايمان را بارور مىسازد. آنها كه پرشهاى آهويى دارند و همراه مقايسهها و ذكرها مدام با خودشان كار مىكنند و به خودشان نهيب مىزنند، زودتر مىرسند.
🔷 بارها گفته شده كه بذر فكر و گياه عشق، اگر همراه ذكر و يادآورى تو نباشد، هيچگاه از زير خاك سر بر نمىآورد. من كسانى را سراغ دارم كه سالهاست در جا زدهاند و گياه ايمانشان بىرنگ مانده و دارد مىخشكد. و كسانى را سراغ دارم كه هنوز ماهها نگذشته كه سربرآوردهاند، چون داستان حركت انسان، داستان كفر و شكر است.«لَئِنْ شَكَرتُم لأَزيدَنَّكُم».
🔷 مدام نوسان دارد. در هر مرحله اگر اقدام نكنى، افت مىكنى و مدام پايين مىآيى و اگر اقدام كردى پيش مىروى و جلو مىافتى. تو كه فهميدى بايد از اين لقمهى چرب بگذرى. اگر توجيه كردى، تو در همين جا نمىمانى كه رفته رفته، بخل در تو سبز مىشود. با اينكه چند لقمه دارى، از بشقاب رفيقت برمىدارى تا آنجا كه يك انبار احتكار كردهاى و باز هم نگاهت به كاسهى ديگران است تا آنجا كه مجبور مىشوى با كسانى دوست شوى كه احتكار مىكنند و چشم به انبارت ندارند تا آنجا كه در بزمشان راه مىيابى و ... تا آنجا كه از دست مىروى.
🔷 و اگر در اين آخرين پله يك قدم برداشتى، يك حركت كردى، قدرت گام دوم را به تو مىدهند تا آنجا كه مىتوانى دو لقمه و بيشتر و بيشتر بدهى و از تمامى انبارهايت بگذرى.
🔷 داستان انسان، داستان شكر و كفر است، در هر لحظه پيش مىبرد و يا عقب مىافتد. اين طور نيست كه خيال كنى در يك جا ايستادن، در همانجا ماندن است، كه ايستادن عقب گرد است و پايين رفتن.
🔷 آن زنده دل گفته بود آنها كه در نينوا حسين را كشتند، همانهايى بودند كه از يك لقمه نگذشتند. از يك چاى داغ نگذشتند، از اول و دوم نگذشتند تا آنجا كه نتوانستند از گندم رى هم بگذرند تا آنجا كه دستشان را هم با خون حسين شستند.
📚 صراط، ص ۹٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅ رابطه ایمان و عمل
🔶 ايمان است كه عمل را مى آفريند و اين عمل است كه ايمان را نيرومندتر مى سازد، همانند ريشه و برگ.
🔶 اين ريشه است كه برگها را مى روياند و اين برگها هستند كه ريشه را غذا مى دهند و نفس مى دهند و رشد مى دهند، تا حدى كه با مسدود شدن سوراخهايشان ريشه مى خشكد.
📚 رشد، ص ۶٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 علامت های ایمان
🔶 ايمان را با علامتهايش مىتوان شناخت. مؤمن به امْن مىرسد،«أُولئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ». پس نه خوفى از آينده دارد و نه حزنى برگذشته «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ». و نه حيرتى در حال. «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ».
🔶 و با همين امْن به تسلّط مىرسد.«أَنْتُمُ الأَعْلَونَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ». او ذليل نخواهد شد. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ» حتى ذليل قدرت و توانايى خود، كه او به عزّت رسيده و بر قدرتش مسلّط شدهاست.
🔶 ذلّت در او راهى ندارد. و اين تسلّط او را به شهادت مىرساند، كه تمامى حادثهها در وجود او پيش بينى شدهاند. «تِلْكَ الأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ » و با اين شهادت به انتظار مىرسد و آماده مىگردد. «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ».
🔶 اين امْن و تسلط و شهادت و انتظار، علامتهاى اين وجود راه رفته و اين مؤمن خود يافته است.
🔶 و همانطور كه گذشت، در وسعت امن، خوف، حزن، حيرت، ذلت، راه ندارد. مؤمن را با اين علامتها بشناس نه با عملها و اين علامتها در حالتهاى او هستند، نه در اعمال او.
🔶 همانطور كه بارها به اين نكته اشاره شده، آدم نه با حرف و نه با عمل، كه با علامتها شناسايى مىشود.
🔶 آدمهايى را مىبينى كه كوچكترين حادثه او را در هم مىپيچيد و زمين مىزند. اين وجود راه نيفتاده و خود را نيافته است وگرنه كوچكترها، او را زير و رو نمىكردند.
📚 صراط، ص ۹۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💙 در روايت هست: «لاَ يَجِدُ الرَّجُلُ حَلاَوَةَ الإيمَانِ فِی قَلْبِهِ حَتَّى لاَ يُبَالِیَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا ...»؛ ايمان و عشق خدا در دل مؤمن به كمال نمىرسد مگر آنجايى كه باكش نباشد كه چه كسى دنيا را خورد.
💙 دلى كه از عشقهاى ديگر پر است و هزار رنج دارد، از عشق خدا سرشار نمى شود. كوزه به اندازه اى كه از هوا خالى شده از آب پر مى شود.
💙 مغرور نباش كه در كنار فراتى و در ميان آب. كوزه ى واژگون در ميان آب از آب خالى است. هوايش مانع سرشارى و لبريزى است. بايد از هوا خالى شود كه آن وقت پر مى شود.
💙 تو كه رنج مى برى كه فلانى، فلان پست، فلان منزل، فلان زن، فلان مغازه، فلان برنامه را دارد، تو هنوز وابسته اى. و اگر كارى بكنى و قيامى، به خاطر همين وابستگى است. نه به خاطر دستور و تكليف. مادامى كه خودت در گردونه هستى، نمى توانى گرداننده باشى.
💙 اگر تمامى سنگهاى بيابانها را يك نفر براى خودش جمع كند، تو خنده ات مىگيرد و باكت نيست، چرا؟ چون وابستگى ندارى. پس آنجا كه باكت شد و رنج بردى، از اين علامت خودت را بشناس. و بى خود حرفى را مطرح نكن كه دلت پشتوانهاش نيست.
📚 تطهير با جارى قرآن ج ۱ ص ۱۴۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا عزیزالله حیدری
💟 استاد صفایی رحمة الله علیه روزی در اثر رسیدگی به افراد و اهتمامش به حل مشکلات دیگران، دچار قرض شدیدی شد. به منزلشان که رفتیم، قدری در فکر بود. سپس برخاست و رفت.
💟بعضی از دوستان گفتند: استاد گفته اند: اگر خیلی مستأصل شدم، خانه را می فروشم. در همین موقع یکی از دوستان که معمولاً خودش کمک می گرفت، وارد شد.
💟 وقتی پرس و جو کرد و مشکل حاج شیخ را شنید، گفت: من پولی دارم و حالا به آن نیاز ندارم. استاد بعد از ساعتی برگشت و خبر گشایش داده شد.
💟 یکی از بچهها پرسید: کجا رفتید؟ پاسخ داد: حرم حضرت معصومه سلام الله علیها. پرسیدند: برای گشایش در قرضتان؟
💟 حاج شیخ جواب داد: نه! برای این مسأله در مسیر، سر قبر مادرم رفتم. من این مسائل کوچک را از اهل بیت علیهم السلام نمی خواهم. از آنها باید خودشان را خواست.
📚 مشهور آسمان، ص ۸۵
💐 میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر و روز زن مبارک باد.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 کتاب های صوتی استاد صفایی رحمة الله علیه
کتاب رشد (با صدای نجم الدین شریعتی)
📲 : 👈🏻 دانلود
کتاب اخبات (باصدای استاد صفایی حائری)
📲 : 👈🏻 دانلود
کتاب انسان در دو فصل(باصدای استاد صفایی حائری)
📲 : 👈🏻 دانلود
کتاب تربیت کودک (باصدای خانم رادمردان)
📲 : 👈🏻 دانلود
کتاب روابط متکامل زن و مرد (باصدای خانم رادمردان)
📲 : 👈🏻 دانلود
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 آخر راه آنجا آغاز مىشود كه ما تمام مىشويم.
🔷 مادرم ـ كه خداى با كرامتش پذيرايش باشد ـ به من درسى داد، كه فراموشم نمىشود.
🔷 محمد پسر اول من مىخواست به دنيا بيايد و اين تجربهى اول ما بود.
🔷 نصف شب بود كه درد به سراغ مادرش آمد با داروهايى كه مىشناختم و با گل گاوزبان و تخم شويد كارسازى نمودم ولى درد زايمان بود و شتاب مىگرفت، به منزل پدر آمدم هنوز ساعاتى تا اذان صبح مانده بود مادرم با چند نفر از بستگان به پذيرايى مادر محمد مشغول شدند و مرا از اطاق تبعيد كرد.
🔷 من از دور فريادها و نالهها را مىشنيدم و زمان بر من كُند مىگذشت، تجربهى اول من بود، حدود طلوع آفتاب خانم دكتر تشيدى را آورديم، با خيال راحتترى در انتظار تولد نشستيم.
🔷 فريادها ونالهها زيادتر مىشد اما از ولادت خبرى نبود، مادرم را صدا زدم، من آشفته بودم ولى او سرخوش، پرسيدم آيا مشكلى هست؟
🔷 جواب داد، كارِ زايمان، طبيعى است، گفتم پس چه وقت فارغ مىشود، با اين همه ناله كى كار تمام مىشود؟
🔷 خنديد و گفت تا ناى ناليدن دارد و توان فرياد كشيدن دارد، نمىزايد. آنجا كه درد توانش را گرفت، آن وقت فارغ مىشود.
🔷 مدتى گذشت از ناى افتاده بود و فقط زنجموره بود، كه صداى گريهى محمد بلند شد، واين حرف و اين درس را فهميدم كه:«تا ناى ناليدن دارى و تا آنجا كه توان دارى ولادتى نيست، راه آنجا آغاز مىشود كه تو به پايان مىرسى».
📚 قيام، ص ۲۲۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 محدوديت در هدف، باعث رنج است؛ با حركت مستمرّ انسان نمىسازد.
💠 محدوديت در عمل، باعث رنج است؛ با نياز مستمرّ انسان نمىسازد.
💠 محدوديت در وجود، باعث رنج است؛ ركود عامل گنديدن است.
💠 محدوديت در محيط، باعث رنج است؛ هيچ جوجهاى در پوست خود نمىگنجد.
💠 دنياى بزرگ، براى انسانى كه رشد كرده و فائز شده و سر برآورده و از خوض و فرو رفتن نجات يافته، تنگ است.
💠 اين دنيا، مثل شكم مادر براى بچه است. بچه نمىتواند در همان دنياى رحم بماند و ادامهى خود را رها كند.
📚 نامه های بلوغ، ص ۹۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 شما براى سلوك، به تمركز و رياضت روى آوردهايد. و براى تمركز، به محدوديت رابطهها و يا قطع رابطهها نظر مىدهيد و انگيزهها و غريزههاى مزاحم را ضعيف و يا نابود مىكنيد.
🔷 و براى رياضت، روشها و برنامههاى متفاوتى را دنبال مىنماييد؛ در حالى كه در دين، به هدايت و شكر و بلاء توجه مىشود.
🔷 هدايت، كار مربّى و شكر، كار طالب و بلاء، كار خداست.
🔷 اگر رياضت، توقّع و غرور مىآورد، بلاء به ذلّت باطنى و انكسار قلبى مىكشاند و موانع و تعلّقها را مىشكند؛ چون علاقهها بايد از درون بگسلد و زخمها بايد از عمق التيام يابد؛ وگرنه پوشش در سطح، به عفونت از اعماق مىانجامد.
📚 نامه های بلوغ، ص ۱۵٠
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 سكوت عارف با دعوت خدا و جلوهى او آغاز مىشود، اين سالك نيست كه آغاز مىكند. اين خداست كه صدا مىزند و طلب مىكند و جذب مىنمايد.
💠 سپس با هدايت و صنع او و با شكر و بلاء و تمحيص او، ادامه مىيابد و به عجز و اعتصام مىرسد.
💠 در حالی كه از معرفت و محبت و اطاعت و عمل و رياضت، حجابهاى توقع و غرور، شكل مىگيرد. ولى از بلاء و تربيت او انكسار و ذلت، توشهى راه مىشود.
💠 گرچه با رياضت و تمركز كه جامع تمامى جريانهاى عرفانى است، مىتوان به قدرت و آگاهى رسيد، ولى به غناى از قدرت و فراغ از غير دوست، جز با بلاء و صنايع او راهى نيست و همين است كه اضطرار را مىخواهد كه: «اوْقِفنى عَلى مَراكِزِ اضْطِرارى».
📚 چهل حديث، ص ۴۲
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
✅👈 ماه اوج گیری معنوی
🎤👈 حاج آقا حائری شیرازی رحمة الله علیه
🔶 شب قدر، شب اوج گیری است. اما هواپیما که شب قدر یکدفعه نمی تواند اوج بگیرد!
🔶 کسی اوج می گیرد که از اول رجب، کم کم دور موتور را شدیدتر کرده باشد تا شب قدر بتواند پرواز کند.
❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🔷 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ: إِنَّ نُوحاً رَكِبَ السَّفِينَةَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ فَأَمَرَ مَنْ مَعَهُ أَنْ يَصُومُوا ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ قَالَ مَنْ صَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِيرَةَ سَنَةٍ وَ مَنْ صَامَ سَبْعَةَ أَيَّامٍ أُغْلِقَتْ عَنْهُ أَبْوَابُ النِّيرَانِ السَّبْعَةُ وَ مَنْ صَامَ ثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ فُتِّحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِيَة.
🔷 امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت نوح روز اوّل ماه رجب سوار كشتى شد، و به همراهان خود فرمان داد آن روز را روزه بگيرند.
🔷 هر كس اين روز را روزه بگيرد، آتش دوزخ به فاصله يك سال راه از او دور مىشود.
🔷 و هر كس هفت روز در ماه رجب روزه بگيرد، هفت در دوزخ به روى او بسته مىگردد.
🔷 و هر كس هشت روز در این ماه روزه بگيرد، درهاى هشتگانه بهشت به روى او گشوده مىشود.
📚 ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۵۳
❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 حاج آقا ری شهری
✅ آیت الله بهجت رحمة الله علیه گفتند: من درباره ختومات از استادم (سیّد العارفین آیت الله سیّد علی قاضی) چیزی نمی پرسیدم، ولی گاه خود، چیزی می گفتند.
✅ از جمله ختم سوره واقعه و نماز روز پنجشنبه که از سیّد بن طاووس تا سیّد مرتضی کشمیری، بر آن مداومت داشتند تا شاگردان آنها.
📚 زمزم عرفان، ص ۳۹۹
🔴👈 امروز دوشنبه، اولین روز ماه رجب است.
❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
✅👈 ختم مجرّب برای افزایش رزق و روزی
✅👈 دستورالعمل ختم سوره واقعه
💠 این ختم، از ختمهای مأثوره و بسیار مجرّب است که مورد توصیه علما و بزرگان بوده و آیتالله بهجت نیز مطابق نظر اساتید معظمشان، بدان تأکید داشتهاند.
💠 دستورالعمل این ختم، آنچنانکه در روایات وارد شده، بدینصورت است: چون اول ماه قمری، دوشنبه باشد؛ شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله.
💠 روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه، و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم چهارده مرتبه بخواند.
💠 همچنین هر روز بعد از اتمام تلاوت سورههای آن روز، این دعا را بخواند:«يا مُسَبِّبَ الْأَسْبابِ وَ يَا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْأَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ] اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِی وَ رِزْقُ عِیالی فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ، وَ إِنْ كَانَ فِی الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِی الْأَرْضِ بَعِيدًا فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيبًا فَيَسِّرْهُ وَ إِنْ كانَ يَسِيرًا فَكَثِّرْهُ وَ إِنْ كانَ كَثيرًا فَخَلِّدْهُ وَ إِنْ كانَ مُخَلَّدًا فَطَيِّبْهُ وَ إِنْ كانَ طَيِّبًا فَبارِكْ لِی فِيهِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ إِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ إِنْ كانَ عَلی أَيْدِی شِرارِ خَلْقِكَ فَانْزَعْهُ وَ انْقُلْهُ إِلَيَّ حَيْثُ أَكُونُ وَ لَا تَنْقُلْنِی إِلَيهِ حَيْثُ يَكُون»ُ.
💠 در ادامه مرحوم مجلسی از امام سجاد علیهالسلام نقل میفرماید که در روزهای پنجشنبه میان این چهارده روز، به جای دعای فوق، پس از اتمام سورهها، این دعا را قرائت نماید؛ آن دعا چنین است: «يا واحِدُ يَا ماجِدُ، يَا جَوادُ يَا حَليمُ، يَا حَنّانُ يَا مَنّانُ يَا كَريمُ، أَسْأَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثی وَ تَقْضی بِها دَيْنی وَ تُصْلِحُ بِهَا شَأْنی بِرَحْمَتِكَ يَا سَيِّدی اَللّهُمَّ إِنْ كانَ رِزْقی فِی السَّماءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كانَ فِی الأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ، وَ إِنْ كانَ بَعيدًا فَقَرِّبْهُ، وَ إِنْ كانَ قَريبًا فَيَسِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ قَليلًا فَكَثِّرْهُ، وَ إِنْ كانَ كَثيرًا فَبارِكْ لی فيهِ وَ أَرْسِلْهُ عَلَى أَيْدی خِيَارِ خَلْقِكَ، وَ لَا تُحْوِجْنی إِلَى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ [بِكَيْنُونَتِكَ] وَ وَحْدانِيَّتِكَ اَللّهُمَّ انْقُلْهُ إِلَيَّ حَيْثُ أَكُونُ وَ لَا تَنْقُلْنی إِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ [يا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا واحِدُ يَا مَجيدُ يَا بَرُّ يَا كَريمُ] يَا رَحيمُ يَا غَنِيُّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ وَ هَنِّئْنا كَرامَتَكَ وَ أَلْبِسْنا عافِيَتَك»َ.
❌ نشر مطالب با حذف لینک کانال شرعا جایز نیست👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
💠 بلاء موجب مىشود انسان بشكند و انكسار پيدا كند و الاّ رياضتها غرور ايجاد مىكنند.
💠 اين درست است كه تمركزها قدرت مىآورند. ملائكه را نازل مىكنند. جن را مسخر مىكنند. ما فى الضمير را مىخوانند. پشت ديوار را مىبينند و ...
💠 همه اينها هست و تحقق پيدا مىكند، ولى اين قدرتها يك مشكل ايجاد مىكنند و آن مشكل اين است كه انسان را طلبكار مىكنند.
💠 سالكى كه بر اساس تمركز و رياضت حركت مىكند، مبتلاست. مغرور است و متوقع.
💠 بچه كه بوديم بعد از اينكه چندين بار دستمان را حركت مىداديم و ورزش مىكرديم، به ماهيچههامان دست مىزديم تا ببينيم چقدر قوى شده است!
💠 سالكى كه ده مرتبه ذكرى را مىگويد، ده مرتبه عملى را مرتكب مىشود، خيال مىكند كه كارى كرده است و در برابر كارش بايد حاصلى داشته باشد.
💠 لذا متوقع مىشود، ولى بلاء، شكننده و منكسر است و همه بساط او را بر باد مىدهد.
💠 وقتى چشمت را گرفتند، عمرت را گرفتند، دستت را گرفتند، آبرويت را گرفتند، ديگر با اين دل شكسته چه چيزى باقى مىماند؟
💠 خيلى سخت است! اين ابتلاء است كه دلها را نگه مىدارد و متواضع مىكند. غرور را مىريزد و عظمتها كنار مىرود.
💠 در اين موقع، غربتى را احساس مىكنى و ذلّت و توجه باطنىِ بيشترى برايت مىآيد.
📚 اخبات، ص ۵۵
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 بیان گوشه ای از صفات شخصیتی استاد صفایی رحمة الله علیه
🎤👈 حاج آقا رنجبر
🔷👈 برنامه سمت خدا
✅👈 خیلی جالبه،از دست ندهید.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie