♦️روز عيد غدير امسال، در كردستان، در سقز بودم، در جمع دوستانى كه مهربان و متدين و منصف بودند.
♦️يكى از دوستان مى پرسيد كه آيا شما در موضوع خلافت و امامت تحقيقى داشته ايد و آيا دليل بر خلافت بلا فصل حضرت على فقط همين «مَنْ كُنْتُ مَولاه» و يا «تارِكٌ فِيكُمُ الثِّقَلَيْنِ» است؟
♦️اگر دليل همين هاست، چرا حضرت رسول با صراحت از خلافت نگفت و چرا حضرت على را نصب نكرد و كار را يك سره ننمود تا اين همه مشكل و درگيرى پيش نيايد⁉️⁉️
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️گفتم در موضوع ولايت و خلافت «مثل موضوع رسالت» من از نقل و روايت شروع نمى كنم. من از اين نقطه آغاز مى كنم كه روابطى دارم، با خودم، با اشياء، با افراد و با ملتها.
♦️من در اين روابط امكاناتى دارم: علمى و تجربى، عقلى و فلسفى، قلبى و اشراقى، و احساسى و غريزى. آيا اين امكانات، كفاف روابط من را مى دهد؟
♦️اگر به اين نتيجه رسيديم كه آرى، پس ديگر نه رسول مى خواهيم و نه خليفه. آدمى مى ماند و خودش و رها مى شود و به خود واگذار مى گردد.
♦️اگر به اين نتيجه رسيديم كه خير، اينها كفاف نيازهاى آدمى را نمى دهد، آن وقت هم رسول مى خواهيم و هم پس از رسول به كسى محتاج هستيم كه همان خصوصيات آگاهى و آزادى را داشته باشد و ارتباط با غيب و شهود اين عالم را داشته باشد و آدمى را در تمامى راهش امام و جلودار باشد.
♦️با اين نگاه ملاك انتخاب رسول و خليفه و شكل انتخاب اين دو، مثل هم خواهد بود و همان طور كه رسول خدا را با اجماع مردم و يا اجماع اهل مدينه و يا اجماع اهل حل و عقد انتخاب نمى كنند
♦️همين طور خليفه را نمى توان با اين روشها شناسايى كرد و نمى شود كه رسول خدا به فكر سرپرست امت و خليفه ى پس از خود نباشد و براى پس از وفات كسى را مشخص نكرده باشد و مثل ابوبكر و عمر و يا تمامى خلفاى بعد دلسوزتر از او باشند.
♦️اكنون كه ملاك خلافت و رسالت هم پاى هم گرديد، بايد تعيين سرپرست و وظيفه با نص و با همان ملاك مشخص گرديده باشد.
📙 از معرفت دینی تا حکومت دینی ص 17
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ اين درست كه ما امامان را شفيع و همراه طلب خود ساخته ايم و حتى نمك طعام و رنج فرزندانمان را با آنها در ميان مى گذاريم و اين درست است كه ما جز از اينها نمى خواهيم
♦️ ولى درست ترين اين است كه از اينها جز خودشان را نخواهيم و از آنها براى رسيدن به بتها و عروسك هاى حقير و ناچيزمان استفاده نكنيم و اينها را براى رسيدن به اين آرزوهاى كوچك زير پا نگذاريم
♦️ تا آنجا كه با اشك و سوز بگوييم مهدى جان! آقا جان! اگر جواب مرا ندهى بر مى گردم . راستى به كجا بر مى گرديم؟ به سوى چه كسى و در چه دنياى بزرگ و كوچكى.
♦️ ما همه ى اين راهها را تجربه كرده ايم و از همه ى بن بست ها زخم خورده ايم تا به اينها روى آورديم.
♦️ حال چگونه با برآورده نشدن خواسته هاى كوچكمان و مستجاب نشدن دعاهاى ريز و درشتمان از اينها بر مى گرديم و با آنها قهر مى كنيم.
📕📕 وارثان عاشورا، ص 41
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ آنها كه از ولىّ تمنايى دارند، در واقع ولىّ را نردبان خواسته ها و واسطه ى هوسهاشان كرده اند
♦️ كه سوختگان عشق مى خواندند: ما را از تو به جز تو تمنايى نيست.
📙📗 تو می آیی، 21
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ اين نكته را فراموش مكن كه از واسطه ها بهره گرفتن، با آنها را حاكم گرفتن و بت گرفتن فرق دارد. هزار نكته ى باريكتر ز مو اينجاست.
♦️ كسانى كه اين نكته ها را در نظر نمى گيرند، يا به كفر مى رسند و انكار و يا به بى كارى و گشادبازى.
♦️ تو از توانى كه در اختيارت گذاشته اند و امكانى كه برايت فراهم كرده اند بهره بردار، ولى گمان نكن كه با تمام وسيله ها، كار تمام است و خيال نكن كه با شكست وسيله ها، بيچاره اى و ماندگارى.
♦️ توكل يعنى اين آزادى از وسيله ها و تكيه بر وسيله ساز، تا آنجا كه با تمامى وسيله ها مغرور نمى شوى كه رسيدم و با شكست وسيله ها مأيوس نمى شوى كه ماندم.
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ تو با وجود تمام وسيله ها، نارسايى را ديده اى و بدون هيچگونه امكان، بلوغ و بهره بردارى را تجربه كرده اى.
✅ و اين است كه تكيه ى تو از وسيله ها بريده شده است، با وجود تمامى وسيله ها مغرور نمى شوى كه رسيدم و بدون هيچگونه وسيله مأيوس نمى شوى كه ماندم؛ و اين معناى توكل است.
✅ اين معنا از توكل با تنبلى و گشاد بازى، كارى ندارد. تو بر وسيله ها تكيه ندارى، نه آنكه از وسيله ها استفاده نكنى.
✅ تو با تمامى وسيله ها اميدوار نمى شوى و بدون هر گونه وسيله اى مأيوس نمى مانى، در حالى كه از تمامى امكانات هم بهره برمى دارى.
✅ كسى كه امكاناتش رابه كار نمى اندازد و به خيال خودش مى خواهد، خدا كارش را راه بيندازد، محتكر است و بى حاصل.
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 در روايت است كه حضرت موسى علیه السلام مريض شد، دنبال درمان نرفت كه مى خواهم تو شفايم بدهى.
🔶 به او گفتند كه آيا مى خواهى به خاطر توكل تو اثر و خاصيتى را كه در داروها گذاشته ام، باطل كنم.
🔶 تو دارو را بخور كه من تو را شفا داده ام؛ كه اين شيرهاى آب هر چه دارند از چشمه هاست، از بى نهايت، از خودشان ندارند.
🔶 ما كوريم و در واسطه ها مانده ايم و يا به واسطه ها پشت پا زده ايم به ادعاى اينكه موحديم و بر او تكيه داريم
🔶 در حالى كه تو با ديد توحيدى جز او نمى بينى و تمامى واسطه ها را واسطه مى بينى و احساس ضعف و ذلت و وابستگى و ارادت، نخواهى داشت.
🔶 تو اسير كسى نيستى كه بگويى بدون او هلاكم و بى اعتنا به نعمتها و واسطه هاى او هم نيستى، كه بگويى من مى خواهم فقط خدا برساند.
🔶 تو از وسيله هايى كه برايت گذاشته اند بهره بردار، كه اين شكر نعمت است.
🔶 كسى كه از واسطه ها بهره برندارد، از منبع بهره نمى گيرد، كه: «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمَخْلُوقَ لَمْ يَشْكُرِ الْخالِق».
🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ عشق ما بازى است. به امامان مى گوييم اگر ندهيد قهر مى كنيم مى رويم
✴️ پس آنچه نداده اند براى ما مهمتر از خود آنهاست كه به خاطر آن، با خودشان قهر كرده ايم و از آنها دست شسته ايم.
📕📕 تو می آیی، ص 76
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 آنچه ما با نام عشق امام با آن مأنوس شده ايم و به آن دل بسته ايم، عشق نيست و اين نياز ادامه يافتن و حركت كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است.
🔶 آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى كنيم.
🔶 ما بيشترها را فداى كمترها كرده ايم. و اين است كه عشق نيست بازى است.
🔶 مثل بازى بچه هايى است كه متكاها را زير پايشان مى گذارند، تا به عروسكهايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مى كنند.
📕 تو می آیی، ص 74
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 مى گوييم مى خواهيم امام را ببينيم و اين يك عشق است، ولى باز نشده و شكل نگرفته.
💟 عاشق مى خواهد راحت معشوق را فراهم كند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانى است.
💟 پس بايد تو كارهايى كه به عهده ى امام است، عهده دار باشى.
💟 مالك، حضرت على علیه السلام را نمى گرفت كه بايست تا اندامت را ببينيم، كه مى رفت تا رنج حضرت على علیه السلام را كم كند و سنگينى حضرت على علیه السلام را بردارد
💟 حتى اگر فرسنگها از او دور شود و سالها او را نبيند، كه آنها در جدائيشان باهمند و جمعند، ولى ديگران در جمعشان هم از حضرت على علیه السلام جدايند.
📗📙 تو می آیی، ص 76
🆔👉 @cheshmeyejarie
♠️ آن بزرگ چه خوب فرموده بود به رؤسای هیت حسینی که سر خوشامدگویی عزادران و کجا ایستادن و کجانشستن، به جان هم افتاده بودند،
♠️ گفته بود آنها که حسین را کشتند و رگ های پاک او را بریدند، کسانی بودند که از یک چایی تلخ نگذشتند و از یک هل پوچ نگذشتند تمرین نکردند و از گندم ری هم نتوانستند بگذرند، دست خود را در خون حسین گذاشتند و چشمه ی نور را به خون کشاندند.
🆔👉 @cheshmeyejarie