eitaa logo
چشمه جاری
522 دنبال‌کننده
722 عکس
143 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً»؛ ترتيل؛ يعنى اينكه آيات را تقسيم كنى و هر روز را با يك آيه زندگى كنى. 🔷 هنگامى كه تمام آيات در تو جريان و حضور داشتند، وقتى در برخورد با يك حادثه و بحران قرار مى‏ گيرى، آيه ‏اى كه در رابطه با آن موضوع است، در تو زنده مى ‏شود، گويى كه بر تو نازل شده است. 🔷 سيد قطب مى‏ گويد: «قرآن را جورى مى‏ خواندم كه گويا بر من نازل شده و لحظه نزول آن را احساس مى‏ كردم». 🔷 اين احساس براى كسى نيست كه از دم شروع مى‏ كند و قرآن را مى‏ خواند. 🔷 براى كسانى است كه قرآن در وجودشان جريان دارد و با آن زندگى مى ‏كنند يا لااقل همراه آن هستند تا در يك لحظه حساس، آيه‏ اى را كه مربوط به آنهاست‏ و رزق همان لحظه آنهاست، در وجودشان جان گيرد و زنده شود. 🔷 كافران مى‏ گفتند: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً»؛ چرا قرآن يك دفعه نازل نمى‏ شود؟! چرا قرآن يك كتاب منظم و داراى مقدمه و مؤخره و چند فصلِ مشخص در مورد انسان و جهان و تاريخ نيست؟ چرا اين طور پراكنده است؟ 🔷 و خداوند مى‏ فرمايد: «كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرتيلاً»؛ ما قرآن را اين گونه نازل مى‏ كنيم تا به تو ثبات دهيم. وقتى رسول در هر برخورد و درگيرى، آيه ‏ها بر او تلاوت مى‏ شد و ترتيل قرآن را به دست مى ‏آورد، نيرو مى‏گرفت و توان پيدا مى ‏كرد. 📚 حرکت، ص 18۳ 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 قرآن كتاب همه است، «هُدىً لِلناسِ». بايد با همه حرف بزند. هر چند كه حرف‏هاى بالاترش براى بالاترها و راه رفته‏ هاست، كه: «هُدىً للمتقين» و «هُدىً للمؤمنين» و «هُدىً للمحسنين». 🔷 قرآن براى همه، براى تمام روحيه ‏ها حرف دارد. و اين حرف‏ها را به گونه ‏اى مطرح مى‏ كند كه آن‏ها بيابند، آن گاه خود دانند كه بيايند يا بمانند. «انَّا هَدَيْناهُ السَبيلَ امّا شاكِراً وَ امَّا كَفُوراً»، «مَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنُ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ». 🔷 و همين است كه بايد در به كار بردن آيه‏ ها، روحيه ‏ها را در نظر گرفت و حالت‏ها را شناخت و گرنه طنز و تمسخر پيش مى‏آيد و زبان‏ها به شماتت دراز مى‏ شوند. 🔷 و همين است كه راه رفته ‏ها با خواندن آيه ‏اى دل‏ها را مى‏ گرفتند و به راه مى ‏كشيدند و ما با خواندن قرآن‏ها، به راه نمى ‏آييم و گمراه‏ تر مى‏ شويم و خود قرآن خواندنمان مى ‏شود سنگ راهمان و مانع حركتمان و حجاب ديدارمان. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص 218 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 كسانى كه تمام قرآن را در خود جارى ساخته ‏اند، در لحظه ‏هاى مناسب، آيه‏ هاى لازم، در آنها جان مى‏ گيرد و آنها را جان مى‏ دهد و زنده مى ‏كند و گويا دوباره بر آنها نازل مى‏ گردد. 🔶 قرائت مستمر قرآن و قرائت ترتيل قرآن دو مرحله‏ ى نيازمند به يكديگر هستند، مادام كه آن تسلط بدست نيامده باشد، اين تثبيت و ترتيل آيه ‏ها در تو شكل نمى‏ گيرد و در اينجاست كه بايد ديگرى براى تو آيه‏ ى مناسب را تلاوت كند و در هنگام مناسب آن را بر تو بخواند، كه تو خودت آن مرحله را نگذرانده ‏اى. 📚 بشنو از نی، ص 17 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 اگر در این ماه، دو خواهش از خودمان داشته باشیم خوب است: یکی اینکه نه سلمان و نه ابوذر و نه حتی آدم، که خاک باشیم تا پس فردا حسرت خاک بودن بر دلمان نماند و این زمزمه را عظمت خدا روی لب های ما محو نکند که «يا لَيْتَني‏ كُنْتُ تُراباً». به خاک، یک دانه می‌دهند، هفت صد دانه پس می دهد. 🔶 و دوم اینکه خودمان را بکاریم. ما بارها خودمان را در هر اذان دعوت می‌کنیم، «حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ‏»، وادار می‌کنیم به رویش. پس خودمان را بکاریم تا رویشی در ما به وجود بیاید. 🔶 ببینیم آیا این ریزش بی امان او تطهیری در دل ما آورده است؟ رویشی برای ما آورده است؟ آیا در دل ما امیدی، قدرتی، وسعتی روییده است؟ یا هنوز همان دلِ خسته و تنگ و تاریک را داریم؟ و هنوز ترس ها، خیال ها، وهم ها و یک جوری می شودها ما را گیر انداخته اند؟ 🔶 هنوز قدرت اینکه هر جوری باشد و آماده اش باشیم در ما نیامده است؟ آیا ما هنوز همان قدریم؟ آیا هنوز لحافِ وجود ما فقط روی شکم مان افتاده و بقیه وجودمان رهاست؟! آیا لحاف وجودِ ما ـ با آن عظمت ـ بیش از شکم مان را نمی گیرد یا وسیع تر شده است؟! 🔶 که نه تنها شکم مان را که مغز و قلب و عقل و روحمان را و نه تنها خودمان را، که تمام خلق را و نه تنها یک نسل را که تمامی نسل ها را می توانیم زیر لحاف جا بدهیم. 🔶 این وجود را در این ماه باید رویش بدهیم. بیاییم در این ماه محصولمان را محاسبه کنیم، ببینیم اگر سِن خورده، اگر زیر خاک مانده و بیرون نیامده است، کاری بکنیم. اگر ما در بهار چیزی نکاریم، در زمستان چه حاصلی خواهیم داشت، جز سرما و مرگ!! 📚 بهار رویش، ص 129 🆔👉 @cheshmeyejarie
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
✅👈 فضائل اُمّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها ✅ سلام خدا روزی جبرئیل خدمت پیامبر اکرم رسید ولی حضرت خدیجه را آنجا ندید، جبرئیل گفت: هر وقت خدیجه آمد به او بگو: پروردگارت تو را سلام می رساند. (بحار الانوار ج 16 ص 8) ✅ بشارت خداوند پیامبر اکرم فرمودند: خداوند به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی در بهشت که هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم. (بحار الانوار ج 43 ص 131) ✅ حاجت جبرئیل پیامبر اکرم فرمودند: در شب معراج به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: حاجت من این است که سلام خدا و مرا به خدیجه برسانی. بانو در جواب سلام فرمود:«قَالَتْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ إِلَيْهِ السَّلامُ وَ عَلَى جَبْرَئِيلَ السَّلام». (بحار الانوار ج 16 ص 7) ✅ گریه پیامبر امّ سلمه می گوید: وقتی ما نام خدیجه را بردیم، آن حضرت گریان شد و فرمود«خدیجه! کجا مثل خدیجه پیدا خواهد شد؟! خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق کرد و مرا در پیشرفت دین خدا یاری نمود و با ثروتش به آن کمک کرد» (بحار الانوار ج 43 ص 131) ✅ عصبانیّت شدید پیامبر عائشه می گوید: هر وقت نام خدیجه برده می شد، پیامبر اکرم از مدح و ثنای او خسته نمی شد. روزی غيرت مرا گرفت و گفتم: پيره زنی بيش نبود و خدا بهترش را به شما داده است. حضرت به شدّت عصبانی شد به طوری که آنچه در دست داشتم به زمین افتاد. (سفینة البحار ج 2 ص 570) ✅ دوست خدیجه أنس بن مالک می گوید: هرگاه برای پیامبر أکرم هدیه ای می آوردند، ایشان دستور می داد که آن هدیه را به خانه فلان خانم ببرید؛ چون دوست خدیجه بود و خدیجه را دوست می داشت. (سفینة البحار ج 2 ص 570) ✅ وسیله تقرب حضرت علی علیه السلام می فرماید: روزی رسول خدا هنگامی که نزد همسرانشان بودند، از حضرت خدیجه یادی کردند و گریه کردند. عائشه گفت: چرا بر پیر زن سرخ رویی گریه می کنی: پیامبر فرمود: زمانی مرا تصدیق کرد که همه شما مرا تکذیب می کردید، زمانی به من ایمان آورد که همه شما کافر بودید و برای من فرزند آورد زمانی که همه شما عقیم بودید. عائشه گفت: از آن زمان به بعد، پیوسته با نام حضرت خدیجه به پیامبر، تقرب می جستم. (بحار الانوار ج 16 ص 8) ✅ برترین زنان بهشت پيامبر اکرم چهار خط روی زمين كشيد، پرسيدند اينها چيست؟ فرمود:«فاضل ترين زنان بهشتند: خديجه، فاطمه بنت محمد صلّی الله علیه و آله، مريم بنت عمران، آسيه بنت مزاحم». (بحار الانوار ج 16 ص 2) ✅ جایگاه ابدی امام صادق علیه السلام: وقتی حضرت خدیجه وفات کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها دور پیامبر اکرم می چرخید و از ایشان سؤال می کرد: مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند امر می کند به فاطمه سلام برسان و بگو: مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد. (بحار الانوار ج 16 ص 1) ✅ گریه امام حسین علیه السلام روزی امام حسین علیه السلام کنار قبر حضرت خدیجه، آمد و گریه کرد، آن حضرت به نماز ایستاد و در نماز این گونه مناجات می کرد:« يَا رَبِّ يَا رَبِّ أَنْتَ مَوْلاَه فَارْحَمْ عَبِيداً إِلَيْكَ مَلْجَاهُ». (سفینة البحار ج 2 ص 572) ✅ کفن بهشتی حضرت خدیجه به پیامبر عرض کرد:خواهشی دارم اما شرم می کنم بگویم، به دخترم فاطمه می گویم تا به شما بگوید. به دخترش گفت:به پدرت بگو من از قبر می ترسم، مرا در عبای خودش کفن کند. پیامبر عبای خودشان را برای همسرش فرستاد. هنگام غسل و کفن، جبرئیل نازل شد و عرض کرد«در میان این بقچه، کفن خدیجه است از لباس های بهشتی که خداوند آن را به او هدیه نموده» پیامبر او را، هم با عبای خود و هم با کفن بهشتی، کفن کردند و خودشان وارد قبر شدند و مقداری خوابیدند سپس همسرشان را دفن نمودند. (نگاهی به مقام خدیجه، ص ۲۸) ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
✅ دعا حقيقت عبوديت است، روح عبادت است. در رواياتى اين آيه شريفه كه «إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ» را به دعا تفسير كرده‏ اند. ✅ چرا كه در حقيقت، مخلوق هم در مقام خواستن است و هم در مقام اثبات فقر خويش و هم اثبات غناى پروردگارش و اين معنا كه پروردگار او فياض است، جواد، قريب، سميع، مجيب و ... است يعنى روح عبادت همين است كه تو فقر خودت و غناى او را، احاطه‏ى او و ربوبيت او، وسع او و اجابت او را معتقد باشى. اين حقيقت دعا است. 📚 نظام اخلاقی اسلام، ص 47 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 در روايت است رسول خدا صلّی الله علیه و آله هنگامى كه به سمت مدينه مى‏ آمدند بر مردى وارد شدند و بعدها وقتى كه حضرت به مدينه آمدند و به مقاماتى رسيدند به آن مرد گفته شد كه حضرت همان شخصى است كه بر تو وارد شده بود و الان به اين مقام رسيده، مرد با خود فكر كرد كه چه چيزى از حضرت بخواهد؟ 🔶 آمد نزد رسول خدا و گفت يا رسول اللَّه مرا مى‏ شناسيد؟ حضرت پرسيدند تو كيستى؟ گفت من همان كسى هستم كه فلان روز بر من وارد شديد. حضرت فرمودند چه مى‏ خواهى؟ خوب فكر كرد، گفت: صد تا شتر با ساربان. 🔶 حضرت سر فرو انداختند و گفتند حاجتش را بدهيد. و بعد فرمودند چه شده كه اين مرد از آن پير زن يهودى همتش كمتر شده⁉️ 🔶 و اشاره كردند كه وقتى برادرم موسى مى‏ خواست از مصر بيرون بيايد مأمور شد كه جنازه‏ ى يوسف را با خود ببرد. گفتند: اگر كسى آشنا باشد همان پيرزن بنى اسرائيل است. 🔶 موسى آمد و به او گفت مادر مى‏ دانى آن جنازه كجاست؟ گفت: بله. موسى گفت بگو. پيرزن گفت چه بگويم؟ موسى گفت بگو هر چه بخواهى مى‏ دهيم. بهشت؟ گفت: نه، عَلى‏ شَرْطى؛ يعنى هر چه من مى ‏خواهم. 🔶 موسى متحير بود. خطاب آمد قبول كن، تو نمى ‏دهى ما مى ‏دهيم. پيرزن گفت: اينكه در رتبه‏ ى تو باشم. اين قدر همت و وسعت نگاه! 📚 دعاهاى روزانه حضرت زهرا، ص 28 🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ خدا رحمت كند پدرم را! قصه ‏اى مى‏ گفت كه: كسى را گفتند تو سه تا دعاى مستجاب دارى. آمد پيش عيالش و گفت: عيال! ما سه تا دعاى حسابى داريم، چه كار كنيم؟ ✴️ گفت دعا كن من بشوم ماه! خيلى خوشگل بشوم. مرد گفت: خدايا! اين ماه بشود. خيلى زيبا شد. حالا او زيبا شده و بچه‏ هاى دربدرش كثيف مانده ‏اند و خود اين پيرمرد هم گرفتار است. ✴️ شاهزاده ‏اى آمد رد شود، اين ماه را ديد كه نقره‏ اى است. گوهرى است، انگشترى است در زباله ‏دانى، برش داشت. اشاره ‏اى كرد، زن هم پشت او نشست و رفت! بچه‏ ها ماندند، پيرمرد مستجاب الدعوه هم ماند. ✴️ خيلى ناراحت شد، گفت: اين چه وضعى است؟! خدايا! اين زن سگ بشود. زن هم سگ شد و برگشت! بچه‏ ها هم فهميدند كه مادرشان است. بعد گفت: خدايا! دوباره برش گردان به حالت اول! ✴️ يعنى ما مى ‏بينيم دعاهاى آدم همين‏قدر است؛ يعنى آمدن و رفتن دعايش هيچ تحولى در او ايجاد نكرده. يكى ماه شده، سگ شده و آخر هم برگشته به حالت اول. ✴️ بنشينيم و جمع‏ بندى كنيم! حرفم اين است كه آدم بايد هم تغيير و تحولى در همتش بيايد و هم در دعاهايش و هم در طرحش و هم در عملش و برنامه ‏ريزى وسيع ‏ترى كند. 📚 خط انتقال معارف، ص ۱۵۳ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ در روايت آمده كه يكى از اسامى قيامت يوم الحسرة مى ‏باشد. حتّى حسرت براى مؤمنين. در آن روز مى‏ گويند تو دعاهايى كرده ‏اى و به خاطر جهاتى مستجاب و برآورده نشد. ✴️ حال در برابر آن چه به تو نداديم، اين همه براى تو. آدمى حسرت مى ‏خورد و مى ‏گويد كاش هيچ يك از دعاهاى من برآورده نمى‏ شد. ✴️ اصلاً رنج اين را نداشته باشيد كه برآورده شد يا نشد؛ چون حقيقت دعا در اين است كه من محتاجم؛ «رَبِّ انّى لِما انْزَلْتَ الَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ». ✴️ موسى فرار كرده و در كوچه ‏ها و بيابان‏هاى مدين است و هيچ كس را ندارد مى‏ گويد من محتاج توام. همين. از اين عاشقانه ‏تر و زيباتر چيست؟ ✴️ نكته‏ ى مهم‏تر اينكه او قبل از استحقاق و سؤال بخشيده؛ «يَا مُبْتَدِئَ كُلِ‏ نِعْمَةٍ قَبْلَ‏ اسْتِحْقَاقِهَا». و در جاى ديگر فرموده: «أنْتَ الَّذى تُفيِضُ سَيْبَكَ عَلى‏ مَنْ لايَسْئَلُكَ». ✴️ قبل از اينكه بدانم چشم و زبان و دست و پا مى‏ خواهم به من عنايت فرموده. تشنگى و آب را با همه آورده. وحشت و انس را با هم. ديگر چه رنجى؟ ✴️ حال بعد از اينكه مى ‏فهمم و مى‏ خواهم و اصرار مى‏ ورزم نمى‏ بخشد؟ در حالى كه بخشش‏ها از او كم نمى‏ كند؛ «كَيْفَ یَنْقُصُ مُلْكٌ انَا قَيِّمُهُ». ✴️ اين گام‏ها را بايد محكم كرد تا آن جايى كه جوابى نيامد، رنج نيافتن را نداشته باشيم و اين‏ها را جز موجودى خودمان حساب كنيم. 📚 دعاهاى روزانه حضرت زهرا، ص 64 🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ تو كه به ضعف و عجزت واقف شده ‏اى و به او روى آورده ‏اى، راه را به او نشان مده. به او واگذار كن و تفويض نما. ✴️ در داستان يوسف آمده كه مى ‏گويد: «رَبِّ السِّجْنُ أحَبُّ الَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنى الَيْهِ» و «فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ». زندان براى من بهتر است و خداوند هم اجابت كرد. ✴️ بعد كه زندانى شده و گرفتار شده به جوانى كه همراه او در زندان بوده و نجات پيدا كرده و به خدمت شاه درآمده مى ‏گويد: «اُذْكُرْنِى عِنْدَ رَبِّكَ». از من نزد پادشاه ياد كن و به خاطر همين چندين سال ديگر در زندان ماند؛ «فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ». ✴️ اگر نجات مى‏ خواهى بگو خدايا نجاتم بده. چرا مى‏ گويى زندان برايم بهتر است و بعد متوسّل و متوجّه ديگرى مى ‏شوى؟ كه موسى گفت: «رَبِّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ» و گفت: «رَبِّ انِّى لِما انْزَلْتَ الَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ». 📚 دعاهاى روزانه حضرت زهرا، ص 66 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅👈 چرا دعا کنیم، مگر خداوند متعال نیازها و خواسته‌های ما را نمی داند⁉️ 🔷 هنگامى كه من در مقام طلب نيستم، داده ‏هاى خدا مرا زمين مى‏ زند. 🔷 وقتى اين هندوانه فروش‏ها بار ماشين‏ها را خالى مى ‏كنند، لحظه ‏اى توقف كن، مى ‏بينى تا دستش را دراز نكند چيزى برايش نمى ‏فرستند؛ چون در هنگام غفلت، داده ‏ها طرف را پرتاب مى‏ كند و هندوانه ‏ها مى‏ شكند و او را آلوده مى‏ سازد. 🔷 اگر خدا پس از خواستن مى‏ دهد، يكى به خاطر همين ايجاد آمادگى است و ديگرى به خاطر پيوند خوردن با او است. منى كه نعمت را از او ديدم راحت‏ مى ‏توانم براى او خرج كنم و در راه او بريزم. 📚 بشنو از نی، ص 56 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 كسى كه خواسته‏ اش و نيازش را احساس كرده و با احساس و با تمام وجودش دعا مى ‏كند، نم ى‏تواند امكانات خود را راكد گذاشته باشد. 🔶 من كه احساس مى ‏كنم بايد به خانه بيايم و كليد هم دارم، پشت در نمى ‏نشينم كه دعا كنم. بايد از تمام امكانات خودم استفاده كنم و آن دم كه كليد شكست و هيچ راهى برايم نبود و يا زمان و فرصتى نداشتم، در اين هنگام عجز، به دعا رو بياورم و حتى در عجزم و در يأسم نااميد نشوم. 🔶 آنها كه از امكانات خود بهره نمى ‏گيرند و با دست و پاى خود راه نمى‏ روند، هنوز نياز خود را باور نكرده ‏اند و احساسى ندارند. و اين است كه در روايات هست: آنها كه از امكانات خود بهره‏بردارى نكرده‏اند دعايشان مستجاب نيست؛ چون اين‏ها در واقع خواسته ‏اى ندارند تا برآورده شود. 📚 بشنو از نی ، ص 24 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈دعا سه گونه است 🔷 الف: وسيله ‏اى هنگام شكستن وسيله ‏ها و كليدى پس از به كار گرفتن و از كار افتادن كليدهاى دیگر 🔷 ب: وسيله ‏اى همراه وسيله‏ ها. آنها كه عقم و عجز و نازايى وسيله ‏ها را ديده ‏اند، ديگر حتى همراه تمام وسيله ‏ها نمى‏ گويند كه رسيديم و بدون وسيله نمى‏ گويند كه مانديم. و اين است كه با تمام وسيله ‏ها و امكانات التهاب و اضطرابشان هست و اين است كه دعا وسيله ‏اى حتى در هنگام وجود وسيله ‏هاست و اميدى حتى همراه اميدها. 🔷 ج: در يك مرحله ديگر دعا وسيله نيست، مقدمه نيست كه تو را به چيزى برساند، بل خودش هدف است، خودش عمل است، خودش مقصد است. آنها كه مى‏ خواهند در يك جمله، از فقر و ضعف و عجز خويش و از توجه و لطف و قرب و بخشش او حرفى بزنند، با يك جمله اين همه را نشان بدهند، اين‏ها دعا مى‏ كنند تا نشان بدهند كه فقيرند و نشان بدهند كه غنى و سميع و قريب و مجيبى هم هست. 📚 نظام اخلاقی اسلام، ص 48 🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ باید در شب های قدر هم اندازه بگیرید، هم ارزیابی کنید و هم برنامه ریزی. ✴️ پس جوال عمرتان را، جوال دل تان را، وهم تان را، خیال تان را، کارهای تان را بریزید، ببینید چه چیزی در آن جمع کرده اید؟ بعد از این، آن چه مهم تر است و علامت همه این‌هاست همّ و غم های شماست. ✴️ غرض این نیست که یک شبی را به یک صورتی، با حال خوش بگذرانید. این حال خوش گول تان نزند. این که کمی سُک های تان را بگیرید، بعد هم کمی اشکی بریزید و خیال کنید که با ملائکه مقرّبین هم غذا شده اید! نه بابا! این حالت‌ها گول تان نزند، که همین ها جزء فریب ها و فتنه های شیطان است. ✴️ آنچه مهم است، این نکته است که ببینید آیا در شما سعه صدر و ظرفیّت و همّت آمده است؟ غضب تان برای چیست؟ برای این است که چرخ ماشین تان را پنچر کرده اند یا به خاطر این است که از حق دل بریده اند؟ ✴️ از چه کسی غضب دارید؟ به چه کسی محبّت دارید؟ بر سر سفره وجودتان چه کسانی مهمانند؟ آیا محبّت شما به خاطر خودتان و زن و بچّه تان است یا به خاطر محبّت و رحمت واسعه حق؟ که، «وَ رَحْمَتي‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ». ✴️ پس جمع بندی از خودتان علامت بلوغ شماست و گرنه حالات خوش گول تان نزند. باید همه این چیزها را در جمع بندی تان دور بریزید، که وسیله های فریب و خدعه شیطان است. 📚 فوز سالک، ص 223 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔹نخستین نمایشگاه مجازی قرآن کریم🔹 📚 تمامی کتابها با 20 درصد تخفیف و ارسال رایگان به سراسر کشور عرضه می شود. 🗓 11 تا 20 اردیبهشت، به صورت 24 ساعته 🔻 لینک کتاب‌های انتشارات لیله القدر (ناشر اختصاصی آثار استاد علی صفایی حائری «ره») https://book.icfi.ir/book?publisher=%D9%84%DB%8C%D9%84%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%AF%D8%B1&isPublisherExact=true
🔷 راستى، «چرا معلم شده ‏اى؟» انگيزه و نيت تو براى انتخاب اين كار چه بوده است؟ 🔷 آيا معلمى را به عنوان يك «شغل» همانند ساير شغل‏ها، براى كسب درآمد گزيده‏ اى؟ 🔷 آيا در طلبِ يك كار به اصطلاح بى ‏دردسر و با چند ماه تعطيلى با مزد و مواجب، بوده‏ اى؟ 🔷 اگر چنين است، در خويش، تجديد نظر كن و مسئوليت خدايى و انسانى‏ ات را به خاطر آور، كه تو همانند يك كارمند اداره نيستى. 🔷 تو با «انسان‏هايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مى ‏آموزند، اعمال و حركات تو را الگو قرار مى ‏دهند. 🔷 بخش عظيمى از شخصيت‏شان را «حرف‏ها» و «رفتار» تو مى ‏سازد. اگر فاسد باشى، نسل‏هايى را فاسد كرده‏ اى و اگر صالح باشى، نسل‏ها را اصلاح كرده‏ اى. 📚 تربیت کودک، 10 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 خصوصیات یک معلم خوب ۱ ـ تواضع علمى و اخلاقى: هر چه ميزان علم و ايمان يك فرد بيشتر باشد، ميزان فروتنى او بيشتر بايد باشد. كبر، صفت شيطان است و اولين‏ معصيتى كه در هستى صورت گرفت ... و معلمى كه مى‏ خواهد انسان‏ها را آموزش دهد خود نبايد تكبر داشته باشد. ۲ ـ شهامت: از اينكه از امرى انتقاد كند نمى ‏ترسد و از اينكه از او انتقاد كنند هم نمى ‏ترسد. ۳ ـ معلم مؤمن، متزلزل، بى‏ حال و كسل نيست. ۴ ـ معلم مؤمن، داراى صبر و حوصله است، از كار و تلاش زود خسته نمى‏ شود. از زير بار انجام وظايف، شانه خالى نمى‏ كند. ۵ ـ معلم مؤمن، اعمال غرض نمى‏ كند، حب و بغض شخصى او را از ميسر حق منحرف نمى‏ سازد. برخورد او با شاگرد از نوع عقده خالى كردن و انتقام گرفتن نيست. صرفاً به بيدار كردن دانش ‏آموز مى‏ انديشد، آن هم با توجه به توانايى و ظرفيت جسمى و روحى وى. ۶ ـ در جنبه علمى و معلومات عمومى مورد نياز دانش‏ آموزان، در چارچوب زمان خود محدود نيست، بلكه مى‏ كوشد از گذشته نيز با خبر باشد و از حقايق تاريخى سر در آورد. از سوى ديگر او مى‏ كوشد تا از آخرين اطلاعات در زمينه و مسأله مورد نظر با خبر باشد، بدين سان، او هرگز از مطالعه و خواندن، فارغ نيست. ۷ ـ مسائل را سرسرى نمى ‏بيند، به عبارت ديگر از كنارش نمى‏ گذرد، بلكه مى‏ كوشد آن را عميق ببيند. ۸ ـ آزاد فكر و آزاد انديش است. از قيود پيش ساخته، پيش داورى‏ ها، اوهام و خرافات بركنار است. ۹ ـ شخصيت زده و شخصيت پرست نيست، در برابر كسى خود باختگى ندارد. عنوان‏هاى پرطمطراق او را از خود بى ‏خود نمى‏ كند، گول عناوين ظاهرى را نمى‏ خورد، زيرا شخصيت‏ها هر قدر بزرگ باشند، احتمال اشتباه درباره ‏شان از بين نمى ‏رود و در آن صورت اشتباه او هم به اندازه او بزرگ خواهد بود. ۱۰ ـ ملاك تحقيق، حقيقت است نه شخصيت. حق را به شخص نبايد سنجيد، بلكه شخص را به حق بايد سنجيد. ۱۱ ـ به خاطر خودخواهى ‏ها و نظارت شخصى، حق را پايمال نمى‏ كند. 📚 تربیت کودک، ص 21 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💟 در شب قدر، بايد انسان در خود توسعه ‏اى به وجود آورد و محدود فكر نكند كه نان و آب و ... نداريم. 💟 بايد به نيروهاى باطنى خود فكر كند. آنها را بررسى كند و ببيند كه با آنها چه كرده؟ با ذهنى كه خدا به او داده، با قلبى كه داده، چه كرده؟ با تخيّل و توهّم و تفكّر و تعقّل خود، چه كرده؟ با اينها چگونه برخورد كرده است؟ 💟 با تعقّل خود، كه ترازو و مكيال است، چيزهايى را كه هيچ ارزشى نداشته‏ اند، وزن كرده‏ ايم. مى‏ گويم پول من كه چند روزى پيش تو بوده، بايد فلان مقدار هم كه سود آن است، روى آن بگذارى و به من تحويل دهى 💟 يا آن روز كه خانه ما مهمان بودى، من سر سفره سبزى گذاشتم و تو نگذاشتى! اين قدر مقايسه كرده ‏ايم! يعنى عقل ما در اين عالم بايد همين‏ها را بكشد و وزن كند؟! 💟 ميزانى كه به ما عنايت كرده ‏اند، براى همين مقدار و همين چيزهاست؟! خيلى عجيب است! اگر اين چنين بود، كه نيازى به ميزان نبود! 💟 بايد در اين وجود تأملى شود، كه چگونه سازمان يابد؟ اعضاء و جوارح آن چگونه باشد؟ چشم و دست و زبان و ... چگونه باشند؟ 💟 تمام كارهاى ما از روى عادت است. غذا خوردنمان، خوابيدنمان و ... به صورت يك عادت در آمده و بدون تقدير است! 📚اخبات، ص 108 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ مایی که عادت نکرده ایم همه لحظه هامان را همراه تأمّل و توجّهی باشیم، لااقل در این شب های قدر دقّت و تأمّلی داشته باشیم ♦️ که آن چه در این زندگی و عمری که گذشته به دست آورده ایم و آن چه در آن سلوک کرده ایم چه چیزی بوده است؟ ♦️ و این سلوک چقدر رنج و عذاب گرفتاری برای ما داشته است ؟ ♦️ اگر خودمان را در این سلوک و در این دنیا خرج خدا نکنیم، خرج چه کسی کنیم⁉️ ♦️ خرج زن و بچّه، خرج خاک، خرج سگ، خرج شغال و...؟! تا کنون خودمان را خرج چه کسی کرده ایم؟! 📗 فوز سالک، ص 65 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶امشب شب قدر است و قدر يك حد روحى است. زمان ندارد، كه تقدير حق در زمان و مكان نيست. 🔶 شب قدر، مثل اسم اعظم، حد روحى ماست. مرحله ‏اى از معرفت ماست. و درك شب قدر هم، به همين معناست. 🔶 شب قدر براى اين است كه ما فرصتى براى جمع بندى از خود و كارهاى خود داشته باشيم. 🔶 محاسبه و حسابرسى داشته باشيم، كه آيا از خاك و چوب كمتريم؟! بگذار «يا لَيْتَنى كُنْتُ تُراباً» را همين امروز بگوييم، نه روزى كه ديگر حاصلى نداريم. 🔶 يك دانه گندم را وقتى به دل خاك مى‏ دهند، هفتاد برابر برمى ‏گرداند. پس حاصل من كو؟ شكوفه ‏هاى من كو؟ جز كينه ‏هاى متراكم، جز نفرت‏ها، جز حسادت‏ها و جز توقع‏ها چيزى در دل من سبز نشده است. 📘 اخبات، ص 95 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ يك شب تقدير از هزار ماه بى‏ تقدير بهتر است، چرا؟ 💟 چون آنها كه طرح ندارند و نقشه ندارند، مهره ‏ى نقشه دارها هستند؛ چون ساختمانى كه نقشه ندارد و عمله ‏هايش از صبح تا شب كار مى‏ كنند و بى‏ حساب خراب مى‏ كنند و بى ‏حساب مى ‏سازند، عاقبت توالتش در ميان آشپزخانه سبز مى ‏شود 💟 و درِ حياطش در وسط سقفش مى ‏نشيند و دوباره كارى و خراب كارى خواهد داشت و اگر اين هر دو را نداشته باشد كند كارى خواهد داشت 💟 چون حيرت در عمل مانع حركت سريع تو است. تو نمى ‏دانى بايد كجا را بسازى و كجا را خراب كنى. و همين حيرت اگر كارت را خراب نكند، كند و آرام مى‏ كند. 💟 اين است كه عمل طرح مى‏ خواهد. در طرح است كه عمل ارزش مى‏ يابد؛ چون ارزش عمل وابسته به خود عمل نيست، وابسته به محرك و به هدف و به بينشى است كه از رابطه‏ هاى يك عمل دارى. 📕تطهیر با جاری قرآن، ج ۳ ص 134 🆔👉 @cheshmeyejarie